چرا باید از انتصابهای “عبدالناصر همتی” دفاع کرد؟
مدیران مدعی یکییکی از در دولت خارج میشوند و افرادی تازهنفس، اخلاقگرا و بدون اغراق، توانمند وارد دولت میشوند. تا اینجا که انتصابهای عبدالناصر همتی همه را امیدوار کرده و روح تازهای به اقتصاد ایران دمیده است. در آخرین تحولات، پرویز خسروشاهی و حجتالله صیدی با حکم عبدالناصر همتی به ریاست بیمه مرکزی و سازمان بورس و اوارق بهادار انتخاب شدند. به این ترتیب، شاعری سکان بورس اوراق بهادار را در دست گرفت و یک اقتصاددان مدافع اقتصاد آزاد رئیس بیمه مرکزی شد. جز این دو انتصاب، محمدنبی شهیکی که اقتصاددانی اهل سنت است، به معاونت فناوری و نوآوری وزارت علوم، تحقیقات و فناوری انتخاب شد که در نوع خود، انتخاب خاصی بهشمار میرود. با این حال، ما نمیدانیم از این انتصابها بیشتر خوشحال باشیم، یا از جدایی مدعیانی مثل مجید عشقی که رنگ ناامیدی روی شاخصها پاشید و سیدمیعاد صالحی که راهآهن را زیانده کرد و این سازمان قدیمی را به هم ریخت.
هرچه هست کارکنان چند سازمان مهم اقتصادی، امروز و فردا با چهرههای جدیدی مواجه میشوند که اغلب دارای حسنشهرت هستند. مدیرانی که چشم امید همه ما به درایت آنهاست تا شاید اوضاع را کمی بهبود بخشند.
پرویز خسروشاهی اهل تبریز و به طور مشخص زاده خسروشاه است. او جایگزین علی استادهاشمی شده که درباره او روایتهای جالبی شنیده میشود. او مدافع سرسخت سعید جلیلی بود و در رقابتهای انتخاباتی از جلیلی حمایت کرد اما فردای روزی که مسعود پزشکیان به پیروزی رسید، طبق طبق شیرینی در ساختمان بیمه مرکزی چرخاند. استاد هاشمی درهای بیمه مرکزی را به چهرههای سیاسی و فارغالتحصیلان دانشگاه امام صادق باز کرد و این نهاد تخصصی را به یک نهاد سیاسی تبدیل کرد. به طور مثال، محمدمهدی عسگری که به ریاست پژوهشکده بیمه انتخاب شد، باجناق مرحوم رئیسی و داماد علمالهدی بود که بدون داشتن تخصص و سابقه، به این سمت منصوب شد و این نهاد تحقیقاتی و پژوهشی را در حد یک حجره کوچک تنزل درجه داد.
در مقابل، پرویز خسروشاهی در دانشگاه تبریز تحصیل کرده و در حلقه نزدیکان مسعود پزشکیان است. او لیسانس خود را از دانشگاه تبریز گرفته، در دانشگاه شهید بهشتی در مقطع فوقلیسانس تحصیل کرده و مدرک دکتری اقتصاد از دانشگاه آزاد اسلامی – واحد علوم و تحقیقات دارد. برادر کوچکتر آقای خسروشاهی هم اقتصاددان است و در دانشگاه الزهرا تدریس میکند. او سالها قائممقام بیمه مرکزی بوده و سابقه دوستی و همکاری با عبدالناصر همتی دارد. با این حال در انتخابات اخیر در زمره مشاوران اقتصادی مسعود پزشکیان بود و کمک فکری زیادی به او کرد. پرویز خسروشاهی مدافع اقتصاد آزاد است و با اقتصاددانان آزادیخواه نشست و برخاست دارد.
از نظر پرویز خسروشاهی؛«مشکل اقتصاد ایران، پایداری تنشها و بیثباتیهایی است که با ایجاد نااطمینانیهای گوناگون مانع انجام سرمایهگذاریهای مولد کافی در اقتصاد ایران میشود و مسائلی چون تورم، نقدینگی، کسری بودجه، ناترازی بانکها، شوکهای ارزی و تورمی و سایر مواردی که در ابتدا نام برده شد عمدتاً زائیده و معلول آن است. پس رفع موانع سرمایهگذاری مولد در اقتصاد ایران میتواند فضای اقتصادی کشور را به کل دگرگون سازد، چون با انجام آن زمینه برای رفع ناترازیها و گسست چرخههای مخربی که اشاره شد فراهم شده و زمینه برای تلاطم در بازار داراییها نیز تا حد زیادی موضوعیت خود را از دست خواهد داد. از اینرو، قبل از هر اقدامی، باید به موانع سرمایهگذاری مولد و تولید ثروت در اقتصاد ایران پرداخت.
در نظر پرویز خسروشاهی «وضعیت اقتصاد ایران به انسانی میماند که هرازچندگاهی سیم برقی با بدن او برخورد میکند و برای مدتی لرزه بر اندام او انداخته و سپس قطع میشود. طبعاً چنین اتفاقی، بهخصوص اگر هیچ برآوردی از شدت و تواتر آن در اختیار نباشد، زندگی عادی را از انسان سلب میکند و هرگونه برنامهریزی و اقدام بلندمدت را منتفی ساخته و همه کنشهای انسانی را به اموری کوتاهمدت منحصر میکند. در چنین فضایی، طبعاً انسان به سرمایهگذاری روی آموزش و یادگیری مهارت و نظایر آن نمیاندیشد و آیندهنگری درباره خود و خانوادهاش بلاموضوع خواهد شد. تنها دغدغه او در این شرایط، آمادگی برای شوک بعدی یا فرار از مواجهه با آن است».
شاعری در بورس
رئیس جدید سازمان بورس و اوراق بهادار سالهایی در نظام بانکی به کار مشغول بوده است. با این حال، حجتالله صیدی بیشتر از آنکه اهل مدیریت و اقتصاد باشد، اهل شعر و شاعری است. آقای صیدی مردی میانهرو با روحیهای آرام است که احتمالاً همین آرامش میتواند توشه راه او در مسیر پرتلاطم بازار سهام باشد. قرار بود غلامرضا سلیمانی که دوستی نزدیکی هم با عبدالناصر همتی و هم با مسعود پزشکیان دارد، سکان بازار سهام را در دست گیرد اما در آخرین دقایق، پزشکیان از سلیمانی خواست مسئولیت دیگری بر عهده گیرد و به این ترتیب، حجتالله صیدی سکاندار بورس شد. او جایگزین مجید عشقی شد که با هزاران وعده وارد سازمان شد اما با بدترین حواشی سازمان را ترک کرد.
حجتالله صیدی، اگرچه مدیری معروف در حوزه اقتصاد است اما دوستان زیادی در میان شاعران و نویسندگان دارد و مدیری باذوق است. نشان به این نشان که در شب رونمایی از کتاب «دانشگاه خیابان» جمع زیادی از مدیران، شاعران، نویسندگان و اهالی سیاست دور هم جمع شدند تا کتاب خاطرات حجتالله صیدی را رونمایی کنند. چه کسانی در این مراسم حضور داشتند؟
از سهیل محمودی بگیرید تا رضا امیرخانی. سیاسیون هم حضور داشتند؛ مثل محمد عطریانفر و سیدمحمدعلی ابطحی. اما از اینها مهمتر، حسین عبدهتبریزی هم در این مراسم حضور داشت و درباره کتاب صیدی سخن گفت.
حسین عبدهتبریزی و حجتالله صیدی نمیدانستند که یک سال و سه ماه بعد سرنوشت، مسیر آنها را یکی میکند و هر دو به دولت مسعود پزشکیان پیوند میخورند. عبدهتبریزی در انتخابات خرداد ۱۴۰۳ مشاور اقتصادی پزشکیان شد و از او حمایت کرد. بنابراین سپردن حق انتخاب مدیری برای این سازمان، کمترین پاسخی بود که پزشکیان میتوانست به مشاور اقتصادی خود بدهد. پس شکی نیست که حجتالله صیدی، انتخاب عبدهتبریزی است که دوست قدیمی خود را فردی «نوگرا» و «مدیری با اصولی ثابت در مسیر مدیریت» میداند و کتاب او را با آثار ویرجینا وولف مقایسه میکند.
نام کتابی که صیدی نوشته، دانشگاه خیابان است که به عقیده عبدهتبریزی،«فقط شرح چند خاطره نیست، داستان انسانی است که در طول ۵۰ ماه از سالهای دشوار بخش بانکی کشور، وقایع سختی بر او رخ داده است؛ «مدیریت با اعمال شاقه». این سرنوشت همه مدیران بخشهای عمومی و حتی خصوصی کشور، بهویژه در دو دهه اخیر ایران بوده که بیش از آنچه بتوانند روی کار خود متمرکز شوند، باید نگران حاشیه باشند؛ نگران حمله خرسهای گریزلی».
اما ماجرای خرس در کتاب حجتالله صیدی چیست؟
او در خاطرات خود نوشته: «همان ماههای نخست کار بود که یکبار همسرم، سر سفره شام، ناگهان پرسید، «خرس حمله کرده است؟» گویا چیزی را در چهرهام خوانده بود، با اینکه همواره تلاش داشتم علامتی از اضطراب یا نگرانی بروز ندهم و اغلب نیز موفق بودم. پاسخ دادم «خرس که دیرزمانی است حمله را شروع کرده، شاید هم خرسها». البته دوام آوردهایم، اگرچه با زخمهایی بر تن» و فصلی از کتاب به خرس گریزلی اختصاص دارد که چطور از راه شرکتهای اقماری به بانک حمله کرد.