واکنش سیاسی “جومپا لاهیری”
جومپا لاهیری، نویسندۀ مشهور آمریکایی ـ هندی و برندۀ پولیتزر، به دلیل ممنوعیت استفاده از شال عربی چفیه، از دریافت جایزۀ موزۀ نیویورک خودداری کرد. فرانس۲۴ نوشت: «پس از اخراج سه کارمند موزۀ نوگوچی شهر نیویورک، به دلیل استفاده از روسری یا شال عربی کفیه یا چفیه، جومپا لاهیری، نویسندۀ هندیتبار و برندۀ جایزۀ پولیتزر نیز اعلام کرده، از دریافت جایزۀ این موزه خودداری میکند. این شال نشانۀ همبستگی با ملت فلسطین است که از سوی این موزه ممنوع شده است». سال گذشته هم نمایشگاه فرانکفورت تحت فشار لابی گستردۀ حامیان رژین صهیونیستی اهدای جایزه به عدنیه شبلی، رماننویس فلسطینی را لغو کرد. پس از آن بیش از ۶۰۰ نویسندۀ جهانی با امضای یک نامۀ سرگشاده، لغو برنامۀ تجلیل از عدنیه شبلی نمایشگاه کتاب فرانکفورت را در تقبیح کردند.
به گزارش نیویورک تایمز، جومپا لاهیری و لی اوفان، نقاش، مجسمهساز و شاعر مینیمالیست قرار بود جایزۀ ایسامو نوگوچی را در مراسم جشن پاییزی موزه در ماه آینده دریافت کنند. موزۀ نوگوچی حدود ۴۰ سال پیش توسط طراح و مجسمهساز ژاپنی-آمریکایی، ایسامو نوگوچی تأسیس شد. این موزه چهارشنبۀ هفتۀ گذشته در بیانیهای اعلام کرد: «جومپا لاهیری تصمیم گرفته است تا در پاسخ به سیاستهای بهروزشده «کد پوشش ما» از پذیرش جایزه ایسامو نوگوچی ۲۰۲۴ خودداری کند؛ ما به دیدگاه او احترام میگذاریم و میدانیم این سیاست ممکن است با دیدگاههای همه همسو نباشد». این موزه ماه پیش اعلام کرد، کارکنانش را از پوشیدن هر چیزی که بیانگر پیام، شعار یا نماد سیاسی باشد، منع میکند و به دنبال آن سه کارمند اخراج شدند با وجود امتناع لاهیری از حضور در این جشن موزه اعلام کرده اوفان همچنان قرار است این جایزه را دریافت کند.
در سراسر جهان، معترضانی که خواستار پایان دادن به جنگ اسرائیل علیه غزهاند، چفیه را که نمادی از خودمختاری فلسطینیهاست، به سر میکنند و این سربند عربی بهعنوان نماد همبستگی با فلسطینیها شناخته میشود. نلسون ماندلا، رهبر ضدآپارتاید آفریقای جنوبی نیز بارها با چفیه دیده شد. از سوی دیگر، حامیان اسرائیل این را نشاندهنده حمایت از افراطگرایی میخوانند و تلاش دارند مانع استفاده از آن شوند. در ماه نوامبر، سه دانشآموز فلسطینیتبار در ایالت ورمونت آمریکا در حملهای هدف گلوله قرار گرفتند که دو نفر از آنان چفیه پوشیده بودند. در آمریکا افراد دیگری هم بودهاند که به دلیل موضعگیری در قبال آدمکشی اسرائیل شغل خود را از دست دادهاند. یکی از بیمارستانهای شهر نیویورک، یک پرستار آمریکایی فلسطینی را در ماه می پس از آن که او اقدامات اسرائیل در غزه را در هنگام سخنرانی برای دریافت جایزه، نسلکشی خواند، اخراج کرد. اسرائیل اتهامات نسلکشی آفریقای جنوبی را ر دادگاه جهانی رد میکند.
نویسنده همیشه مهاجر
جومپا لاهیری سال ۲۰۰۰ جایزۀ پولیتزر را برای کتاب «مترجم دردها» دریافت کرد. لاهیری در اغلب داستانهایش به مسائل، مشکلات و چالشهایی مهاجران پرداخته است. او با بینش فرهنگی کمنظیر و مهارتهای منحصربهفرد خود در داستانسرایی، داستانهایی را خلق کرده که به راحتی از ذهن مخاطب پاک نخواهد شد.پدر و مادر جومپا لاهیری از مهاجران هندی (بنگالی) بودند که از کلکته به لندن مهاجرت کرده بودند. پدر جومپا کتابدار دانشگاه بود. او در لندن به دنیا آمد، خانوادهاش وقتی که او ۳ساله بود به آمریکا مهاجرت کردند و به این ترتیب، جومپا در رودآیلند آمریکا بزرگ شد. مادر جومپا علاقهمند بود که فرزندانش با فرهنگ بنگالی به خوبی آشنا باشند، از همینرو آنها اغلب برای دیدن اقوامشان به کلکته میرفتند. لاهیری به کالج برنارد رفت و سال ۱۹۸۹ مدرک لیسانس ادبیات انگلیسی را دریافت کرد. پس از آن به دانشگاه بوستون رفت و سه مدرک فوقلیسانس در رشتههای زبان انگلیسی، نگارش خلاقانه و ادبیات تطبیقی و نیز مدرک دکتری مطالعات رنسانس را از این دانشگاه دریافت کرد. لاهیری سال ۲۰۰۱ با آلبرتو ووروولیاس-بوش، روزنامهنگار ازدواج کرد. لاهیری با نخستین اثرش مجموعه داستان «مترجم دردها» (۱۹۹۹)، برندۀ پولیتزر شد و نخستین رمانش به نام «همنام» (۲۰۰۳) در ساخت فیلمی به همین نام در سال ۲۰۰۷ مورد اقتباس قرار گرفت. جومپا لاهیری با چنین عقبهای بود که داستانهایش را در آمریکا نوشت، «مترجم دردها»، «خاک غریب»، «همنام» و «گودی» روایت زندگی مهاجران هندی و بنگالی بود، روایت جزئیات زندگی روزمره، روایت یأس و سرخوردگی و دلخوشیهاشان. لاهیری با اینکه میراث سرسختی مادرش را با خود یدک میکشد اما از این سرسختی در راهی خلاف راه مادرش برای تغییر بهره میبرد. زمانی که برای نوشتن به ایتالیایی، تصمیم میگیرد تا به رم مهاجرت و از تمام میراث آمریکایی خود فرار کند، به انگلیسی نخواند و ننویسد، از تمام تشویقها و جوایز و شهرتی که به دست آورده فاصله بگیرد، بار دیگر، در زبانی که به آن تعلق ندارد، هجرت یا «دگرگیسی» کند. تجربۀ هجرتش را در کتابی متفاوت با نام «بهعبارتی دیگر» مینویسد. گرچه مهاجران هندی جز لاینفک شخصیتهای داستانهای جومپا لاهیری هستند، اما لاهیری در نوشتههایش تنها به توصیف ریزبینانۀ وضعیت مهاجران اکتفا نمیکند، از همینروست که از برچسب «ادبیات مهاجرتی» که به آثارش میزنند دل خوشی ندارد. تا قبل از مهاجرت به ایتالیا، خانواده و روابط خانوادگی محور نوشتههایش را تشکیل میدهند. مهاجرت خانواده و اعضایش را به دو پاره تقسیم میکند، بعضی همچنان سایههای وطن از آن سوی اقیانوسها بر پایشان گره خورده و بعضی دانشگاه میروند، کار میکنند و غریبهوار بر این میراث مینگرند. هند و فرهنگ بنگالی برای بعضی از شخصیتهای داستانهای لاهیری نقطۀ اتصال عاطفی میشود که بحرانهای خانواده آن را پارهپاره کرده است. آنها در زبان بیرون از خانه غریبند، همچون خود لاهیری که با بنگالی، زبان مادری خود احساس غربت میکند، لهجۀ نادرستی دارد، انفصالی عظیم میان سرزمین مادری و او برقرار است، از چیزی تبعید شده است که هرگز در آن نزیسته است. لاهیری اینجاست که ایتالیایی را برای نوشتن انتخاب میکند. با هجرت به زبان ایتالیایی، در واقع از زبان انگلیسی است که میگریزد، زبان، نمایندۀ فرهنگی که باید بر آن مسلط میشد و توصیفش میکرد. تسلطی همراه با ترس، ترس شکاف موجود میان او و والدینش. لاهیری نوشتن به زبان دیگر را تولید نسخهای دیگر از خود میبیند، مثل فرناندو پسوآ، میگوید که در ایتالیایی، نویسندهای قویتر و آزادترم، دوباره ریشه میگیرم و جور دیگری رشد میکنم. خود را به دافنه تشبیه میکند، آن زمان که از دست آپولون میگریزد و به درخت برگ بو تبدیل میشود. هجرت در زبان، با تمام فرآیند خشن و در عین حال زایندهاش برای لاهیری به مثابۀ دگردیسی است. وضعیتی دوگانه، مملو از ابهام و سردرگمی، مانند هالهای که تمام نوشتههای لاهیری را فراگرفته است. در یک زمان آزادی و سهولت قبلی از دست میرود، از طرفی استقلال و نوع دیگری از آزادی به دست میآید. مشخصهای که وصلهای است به خود معنای هجرت.