در آرزوی پایان چرخه خشونت و جنگ
جهان در سال ۲۰۲۴ دستکم در چهار نقطه با جنگ و خشونت وسیعی روبهرو بوده است؛ از یک طرف درگیریهای اعراب و اسراییل که همزمان با روز جهانی بدون خشونت به ایران هم تحمیل شد، از سوی دیگر در روسیه و اوکراین و آن غائلهای که از فوریه ۲۰۲۲ آغاز شده بود. کمی آن طرفتر میانمار در شمال شرقی آسیا درگیر جنگهای داخلی است و کمی دورتر در شمال شرقی آفریقا هر از گاهی درگیریهایی داخلی میان گروههای رقیب وجود دارد. اینها درگیریهای درشت است اما اگر بخواهیم درگیریهای خرد را هم به آن اضافه کنیم، تعداد آن از انگشتهای دست فراتر میرود. فارغ از اعداد و آمار کشتهشدگان و قربانیان این درگیریها، آنچه اهمیت دارد، این است که صلح چطور محقق میشود و با وجود دو تا سه دهه تلاش سازمانهای بینالمللی برای صلح و پرهیز از خشونت چرا هنوز مذاکرات به نتیجه نمیرسد؟
تاکید بر خودآگاهی بشر نسبت به جنگ
از نظر رضا داوریاردکانی، اندیشمند ایرانی در جهان کنونی از صلح گفتن و به صلح امید بستن بسیار دشوار است اما وجود آدمی یکسره کین و کینتوزی نیست بلکه گِل او را با عشق سرشتهاند و اگر آدمی راهی به سرّ غلبه جنگ بر جهان و وجود آدمی بیابد میتواند از دام غروری که جهان کنونی به آن مبتلا شده است، نجات یابد و در خانه تواضع و صلح و دوستی سکونت کند. او این سخنان را در افتتاحیه سومین همایش بینالمللی صلح و حل منازعه طرح کرد. در آن زمان اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم بود و قصد داشت در نهایت به این نکته برسد که بشر هنوز تسلیم فساد و زشتی نشده است:«جهان کنونی هر چند پر از بیرحمی و خونریزی و قهر و فساد و زشتی است ولی همین که حکم به زشتی و فساد و اظهار بیزاری از آنها میشود، نشانه آن است که آدمی به وضع موجود تسلیم نشده و به رهایی از آن میاندیشد و طبیعی و قهری است که از جنگ هم که همه زشتیها و تباهیها را در خود و با خود دارد، بیزار باشد.» او در سخنانش به تغییر صورت و سمت و سوی جنگها اشاره کرد و اینکه فارغ از سایه شوم جنگهای کلاسیک و استفاده از سلاحهای کشتار جمعی، جنگهای دیگری؛ محله با محله و شهر با شهر و کشوری با کشور دیگر به وقوع خواهد پیوست که نه فقط به حکم رقابت بر سر تضاد منافع که بر اثر تعلقات قومی قبیلهای یا اختلافهای عقیدتی است و میتواند جهان را به سمت آشوب بیشتر و ویرانی ببرد. اما به اعتقاد او آن چیزی که از گسترش آنها جلوگیری خواهد کرد درواقع خودآگاهی بشر درباره این است که آلت دست قدرتهای بزرگ شدهاند و شاید که این خودآگاهی آنها را از راه جنگ منصرف کند:«از صلح و اصلاح جهان در صورتی میتوان چشم پوشید که مهر و دوستی و امید یکسره مغلوب کین و دشمنی و نومیدی شده باشد. ولی به نظر نمیرسد که درگیریهای جهان و نزاعها و کشمکشهای درونی آدمیان هرگز به غلبه قطعی کین بر مهر بینجامد و به این جهت این امید میتواند محفوظ باشد که آدمی در نسبتی که با مبدا دارد از گذرگاه سخت و تنگنای قهر کنونی بگذرد و به تعبیر حافظ، عالمی دیگر و آدمی دیگر پدید آید.»
منابع، موقعیت جغرافیایی و افزایش ثروت
در جنگها و درگیریهای کنونی، اراده دولتمردان نقش اصلی را بازی میکند، هر کدام به بهانهای بر رقبای خود میتازند و مردم عادی در درگیریهای میان دو یا چند کشور، کمترین نقش را دارند. در همه این منازعات، ثروت و سلطه در نظام جهانی، حرف اول و آخر را میزند. کشورهایی که دارای منابع انرژی و طبیعی هستند یا در موقعیت جغرافیایی مناسبی قرار گرفتهاند همواره در سدههای مختلف، محل دستاندازی و زورگوییهایی بودهاند. درباره روسیه و اوکراین، پوتین عضویت اوکراین را تهدیدی برای کشور خود میداند. اوکراین دارای بنادر مهمی در ساحلهای دریای سیاه داراست که در گذشته جزوی از جماهیر شوروی بوده و به همین دلیل یکی از بحثهای اصلی روسیه، افزایش نفوذ خود در دریای سیاه به واسطه بازگرداندن برخی شهرهای ساحلی است حال در این میان پای مناسبات اقتصادی دیگر نیز در میان است. نمونه اخیر تنها یک مورد از هزاران منازعهای است که بشر در طول سالیان طولانی برای افزایش سلطهگری و در نتیجه ثروت به انجام رسانده، اگرچه در محتواها ممکن است کمی تفاوت وجود داشته باشد. جنگ اسراییل و فلسطین اما از آن دست، درگیریهای دنبالهداری است که سابقه آن به بیش از نیم قرن گذشته برمیگردد و تاکنون هیچکدام از مذاکرات صلح برای آنها نتیجه نداشته و به نظر میرسد، تمایلات تمامیتخواهانه همواره مانع بزرگی برای برقراری آرامش در منطقه مورد بحث بوده است. در جریان جنگهای داخلی، منازعات در مقیاسی کوچکتر و بیشتر برای تقسیم قدرت در داخل حکومتهاست مثلا در جنگهای داخلی سودان، گروههای شبه نظامی خواهان کنترل بر مناطق کلیدی بیشتری هستند یا در میانمار که جنگها بیشتر قومیتی و میان ارتش و گروههای مسلح است.
سعید دهقان، وکیل دادگستری در یادداشتی با یادآوری تلاش برای رسیدن به صلح در مقیاسی کوچکتر نوشته است که در حرفه وکالت روزانه بسیاری از شهروندان صلح را اغلب با سازش یکی میدانند و چون سازش را معمولاً با نوعی کُرنش همراه میبینند، هر توافقی برای صلح در دعوی را سازش ارزیابی کرده و آن را مذموم میشمارند و از این رو- با نگاهی حیثیتی- حاضر میشوند در یک روند طولانی، پیچیده و پر هزینه در دادگستری غرق شوند اما صلح را به هر قیمت از دستور کار خارج کنند. او معتقد است که حق بر صلح صرفاً حق انسان نیست و فراگیرتر از آن، دولت و مردم و حتی گروهها را نیز در بر میگیرد؛ چراکه این سه دسته هم باید از این حق- که «اصل بقا» نیز نامیده میشود- برخوردار باشند:«این هدفی بود که در پایان جنگ جهانی دوم، سازمان ملل متحد برای تحقق آن تأسیس شده است. هر چند در عمل، این سازمان بزرگ و بینالمللی نیز نتوانسته است برای تحققِ چیزی که به واسطه آن تاسیس شده، کاری بکند. شاید یکی از دلایلِ این ناکامی را باید در منافع و مضارِ اصل صلح در نگاه سیاستمداران و نظامیان دید و به عبارتی دیگر پرسید که آیا اینان و لابیهای مرتبط، از «صلح» به منافعشان میرسند یا از جنگ و خشونت.»
جنگ به نفع تجارت اسلحه است
پاسخ را شاید بتوان در جای دیگری نیز جستوجو کرد؛ تجارتِ منحصر بهفرد تسلیحات نظامی و رقابت کشورهای تولیدکننده و صادرکننده آن. تجارت اسلحه در دنیای جدید همواره در پسزمینه جنگها وجود داشته و از سال ۱۹۹۸ به بعد هم روند رو به رشدی را تجربه کرده است. بر اساس اسناد منتشر شده توسط موسسه بینالمللی پژوهشهای صلح استکهلم، تجارت اسلحۀ جهان بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷ میلادی در مقایسه با ۵ سال قبل از آن ۱۰ درصد افزایش یافته و ایالات متحده آمریکا به عنوان بزرگترین صادرکنندۀ اسلحه در جهان در این دوران، صادرات خود را ۲۵ درصد افزایش داده است. این موسسه در سال ۲۰۲۴ نیز گزارش داد که کشورهای اروپایی واردات تسلیحات خود را بین سالهای ۲۰۱۴-۲۰۱۸ و ۲۰۱۹-۲۰۲۳ تقریبا دو برابر کرده و خریدهای مربوط امور نظامی را تا ۹۴ درصد افزایش دادهاند. بخش عمدهای از این افزایش به دلیل انتقال تسلیحات به اوکراین بوده و ۲۳ درصد از واردات تسلیحات اروپا را به خود اختصاص داده است درحالی که دو کشور اروپایی فرانسه و ایتالیا نیز صادرات خود را در همین دوره به میزان قابل توجهی افزایش دادهاند.