کسانی که از اسرائیل به عنوان رژیم دموکراتیک نام میبرند، خیانتی در همان اندازه جنایت جنگی او مرتکب میشوند
به قلم؛ عمادالدین باقی؛ جامعهشناس و پژوهشگر حقوقبشر
۳۵ سال قبل از انقلاب مشروطیت ایران میرزا یوسفخان مستشارالدوله با انتشار کتاب «یک کلمه» میخواست بگوید، همه مشکل ما در یک کلمه است: «قانون». سخن به غایت درستی بود اما نکته دیگری که پیچیدگی مساله را بیشتر نشان میدهد ولی پنهان ماند، دور زدن قانون است، یعنی ظلم و جنایت به نام قانون.
این نه فقط در قانونگذاریهای داخلی که در سطح بینالمللی هم به وفور دیده میشود. برای مثال، اسناد بینالمللی حقوق بشردوستانه، قانون الزامآوری است که هرگونه تعرض به غیرنظامیان در جنگ را ممنوع میکند و اصل تناسب بیانگر این است که اگر تردیدی وجود داشته باشد که هدف حمله، نظامی است یا غیرنظامی؟ از باب احتیاط باید اصل را بر غیرنظامی بودن گذاشته و از تعرض به آن خودداری کنند اما برخلاف این اصل عادلانه و انسانی آنچه رخ میدهد، ترفندهایی برای نادیده گرفتن این سند بینالمللی است.
یکی از رایجترین ترفندها این است که دانیل هاگاری، سخنگوی ارتش اسرائیل، گفت:«از هر کسی که در نزدیکی یا داخل خانههایی است که حزبالله تسلیحات در آنجا مخفی کرده است، درخواست میشود فوراً این محل را ترک و از آنجا دور شود». همچنین وزیر خارجه دولت اسرائیل، یسرائیل کاتس نیز همچون هاگاری گفته است: «نصرالله مردم لبنان را به گروگان گرفته و در خانهها و روستاهای آنها موشک و سلاح قرار داده تا غیرنظامیان اسرائیل را تهدید کند. این یک جنایت جنگی آشکار است. ما این واقعیت را نخواهیم پذیرفت و با تمام قوا برای تغییر آن اقدام خواهیم کرد».
این درحالی است که حزبالله با داشتن تونلها و شهرهای موشکی که ویدئوی آن را منتشر کرده و خود رسانههای اسرائیلی پیوسته از تونلهای مخفی آنها میگویند، نیازی به این کار نداشت.
اسرائیل با هدف شوراندن مردم لبنان علیه حزبالله دست به چنین جنایاتی میزند و جان مردم برایش پشیزی ارزش ندارد. «هشدار تخلیه» نیز ترفند پلید دیگری است زیرا از یکسو به قول نفیسه کوهنورد در گزارش میدانی از لبنان در بیبیسی فارسی، مقارن با ترور حسن نصرالله، فاصله هشدار و حمله آنقدر کوتاه بود که هیچکس فرصت نمیکرد خود را نجات دهد.
ثانیاً، مگر مردم میتوانند به همین آسانی خانه و زندگی را رها کرده و آواره و خیابانخواب شوند؟
وقتی این روش هولناکتر میشود که کشورهایی مانند آمریکا و آلمان هم از آن حمایت میکنند. وزیر خارجه آلمان میگوید: «چون حماس در بین غیرنظامیها پناه میگیرد حمله به غیرنظامیها از سوی اسرائیل مورد حمایت ماست».
بیبیسی فارسی هم در پی اعلام وزارت بهداشت لبنان مبنی بر اینکه در حملات هوایی اسرائیل به ساختمانهای شهرداری نبطیه در جنوب لبنان ۱۶ نفر کشته و ۵۲ نفر زخمی شده و شهردار نبطیه نیز در این حمله کشته شده است، گزارش داد که متیو میلر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد، درباره حمله مرگبار به ساختمانهای شهرداری نبطیه با اسرائیل در تماس است تا از علت این حمله مطلع شود. متیو میلر در نشست خبری خود گفت: «حزبالله گاهی از داخل خانه غیرنظامیان، عملیاتهایش را انجام میدهد».
مقامات آمریکایی با این نوع توجیه کشتار غیرنظامیان در واقع میخواهند ادامه ارسال پیشرفتهترین سلاحهای کشتار و ویرانی به اسرائیل را توجیه کنند. با این ترفندها دیگر هیچ مرزی میان مناطق مسکونی و نظامی وجود ندارد و اصل احتیاط در اسناد حقوق بشردوستانه بیمعنی است. از این پس در جنگها، هیچ مصونیتی برای زنان و کودکان و غیرنظامیان نیست و این نسبت به جنگهای سنتی نوعی عقبگرد بوده و وحشیانهتر است.
این یک دکترین نظامی اعلام شده و معروف اسرائیل به نام «دکترین ضاحیه» است که با ویرانی گسترده، طرف مقابل را پشیمان کنند و آن را یک روش بازدارنده برای آینده میدانند.
این نکته باید قابل توجه کسانی باشد که ممکن است این تئوری حقوقبگیران رسانههای فارسی وابسته به اسرائیل و عربستان را که میگویند، آمریکا و اسرائیل با جمهوری اسلامی میجنگند نه با ایران، باور کنند. هرچند صدها حکومت در تاریخ ایران آمدهاند و رفتهاند و ایران مانده است و نسبت تساوی میان آنها و ایران وجود ندارد اما استفاده از این نکته بدیهی برای توجیه تجاوز به ایران، عملی ضدانسانی است به ویژه که با قدرتهایی سر کار داریم که به هیچ اصل انسانی و اخلاقی در جنگ پایبند نیستند.
در ویکیپدیا درباره دکترین ضاحیه آمده است: دکترین ضاحیه، راهبردی نظامی است که توسط گادی آیزنکوت، ژنرال اسرائیلی ایجاد شد. این دکترین اشاره میکند که در یک جنگ نامتقارن شهری، ارتش عمداً زیرساختهای غیرنظامی را هدف قرار دهد تا با افزایش رنج و عذاب غیرنظامیان، بازدارندگی افزایش یابد. نام این دکترین از اسم ضاحیه، یک محله جنوبی بیروت گرفته شده که طی جنگ لبنان ۲۰۰۶ در آن ساختمانهای بزرگی وجود داشت و ارتش دفاعی اسرائیل آنها را با بمباران، ویران کرد. اسرائیل متهم شده که این دکترین را در جنگ غزه نیز به کار برده است.
اولین اشاره به این دکترین توسط ژنرال گادی آیزنکوت، فرمانده ناحیه شمالی ارتش دفاعی اسرائیل در اکتبر ۲۰۰۸ صورت گرفت. او گفت: «این یک پیشنهاد نیست بلکه طرحی است که دستور آن داده شده است. آسیب زدن به مردم تنها راهی است که جلوی نصرالله را میگیرد. یارون لاندن، روزنامهنگار اسرائیلی در سال ۲۰۰۸ نوشت که این دکترین، «در گفتمان امنیتی ما تثبیت خواهد شد».
هرچند گاهی این دکترین ضدانسانی را عریانتر و ضدانسانیتر هم عمل میکنند، چنانکه جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در واکنش به اظهارات اسموتریچ، وزیر اسرائیلی درخصوص کشتار فلسطینیان از طریق گرسنگی دادن، آن را شرمآور دانست و محکوم و تاکید کرد، کشتن ۲ میلیون فلسطینی از گرسنگی برای برگرداندن گروگانها و گرسنه نگه داشتن عمدی غیرنظامیان، جنایت جنگی محسوب میشود. جوزف بورل افزود، اظهارات اسموتریچ یک بار دیگر حقیر بودن قوانین بینالمللی و اصول اساسی حقوق بشر را به اثبات رساند.
بنابراین اگر حزبالله بعد از نسخه تجویزی قدرتهای مذکور که شاید آن را در معرض نابودی فیزیکی قرار دهد، بیانیه داده و خطاب به شهرکنشینان و شهرنشینان در شمال اراضی اشغالی درخواست کند، اطراف پایگاهها و تجمعات نظامی نباشند زیرا «ارتش دشمن اسرائیلی از خانههای شهرکنشینان در برخی از شهرکهای شمال فلسطین اشغالی به عنوان مراکز تجمع افسران و سربازان خود استفاده میکند و پایگاههای نظامی خود که تهاجم علیه لبنان را مدیریت میکنند در داخل محلههای شهرکها در شهرهای عمده اشغالی قرار دارند و این منازل و پایگاههای نظامی هدف نیروی هوایی و موشکی مقاومت اسلامی هستند؛ «نوعی مقابله به مثل بلکه کمتر از آن است که شروعکنندهاش آمریکا و اسرائیل هستند».
کسانی که از اسرائیل به عنوان رژیم دموکراتیک نام میبرند، خیانتی در همان اندازه جنایت جنگی او را مرتکب میشوند زیرا رژیم دموکراتیک باید انسانمحور باشد نه اینکه جان مردم خود و هواداران خودش محترم و جان دیگران غیرمحترم باشد. یک رژیم ضدبشری و جانی نمیتواند دموکراتیک باشد.