نشست “نوری بیلگه جیلان” در تهران
دومین روز از مسترکلاس «شکوه سینما» دوشنبه ۳۰ مهر به دو نشست با حضور پارسا پیروزفر، بازیگر ایرانی و نوری بیلگه جیلان، کارگردان ترکیهای اختصاص داشت. دومین روز از این رویداد با مدیریت مستانه مهاجر، روز گذشته در هتل پارسیان آزادی برگزار شد.
اولین نشست دومین روز مسترکلاس «شکوه سینما» با عنوان ورود بازیگر به دنیای نقش با حضور پارسا پیروزفر برگزار شد. در این نشست پیروزفر به آنچه در ایفای نقش اهمیت دارد و به ارتباط بهتر بازیگر و مخاطب کمک میکند، اشاره کرد. همچنین پروسه رشد بازیگر، فهم فیلمنامه و ارتباطات منطقی آن، بداههپردازی، اهمیت هماهنگی نقش و دیالوگ با میمیک، فرم و رفتار بازیگر و … ازجمله دیگر مباحثی بود که در این نشست مطرح شد. دومین نشست روز دوم مسترکلاس «شکوه سینما» با عنوان خاستگاه، ویژگیها و مولفههای سینمای جیلان با حضور نوری بیلگه جیلان ،کارگردان شهیر سینمای ترکیه و جهان و برنده نخل طلای کن، برگزار شد. فایسال سویسال، کارگردان فیلم سینمایی «درخت خاموش» (تولید مشترک سینمای ایران و ترکیه) به عنوان مترجم، نوری بیلگه جیلان را در این نشست همراهی کرد. بیلگه جیلان با اشاره به اینکه اولین بار در سال ۱۹۸۵ به ایران سفر کرده، عنوان کرد: من تاکنون سه بار به ایران آمدم، آخرین بار هم حدود ۲۰ سال پیش بوده است. سینمای ایران را خیلی دوست دارم و خوشحالم که در کشوری که سینمایش قوی است، حضور دارم.
جیلان که بارها از علاقه خود به عباس کیارستمی صحبت کرده و از تاثیر سینمای این فیلمساز بر آثار خودش سخن گفته، در این جلسه صحبتهای خود را درباره شروع کارش در سینما اینطور بیان کرد که در جوانی و قبل از آن در شهر کوچکی زندگی میکرده و سینما راهی برای خیالپروری او بوده است. «ما چطور زندگی کردن و پرورش یافتن را از سینما یاد گرفتیم و هر فیلمی که دیدیم تاثیر زیادی بر زندگی ما گذاشت. اما با وجود این تاثیر، فکر فیلم ساختن بعد از سالها در من بروز کرد، تقریباً پس از دوران سربازی و گذراندن تنهایی و سختی زیاد بود که تصمیم به فیلمسازی گرفتم. به همین دلیل خیلی دیر وارد سینما شدم چون اصلاً فکر میکردم روحیه من با سینما همخوان نیست. اولین فیلم کوتاهم را در سن ۳۶ سالگی ساختم و بیشتر در تنهایی خودم به سر میبردم. در مقطعی هم کار عکاسی میکردم و حتی وقتی فیلم ساختم، حس میکردم کارم به نوعی ادامه عکاسی است و اصلاً همین تجربه، جسارت ساخت فیلمسازی را به من میداد». او در بخشی دیگر، موضوعهای اخلاقی را از موضوعهای ترغیبکننده برای فیلمسازی خود دانست و درباره تجربههای متفاوت فیلمهایش بهخصوص استفاده از بازیگری حرفهای و نابازیگر گفت: «اعتراف میکنم که کار کردنم با نابازیگران در بعضی فیلمهای اولم از ترس بود چون تازه داشتم فیلم میساختم و میخواستم اگر نتیجه کار بد شد، چیزی نگویند ولی بعدها اعتمادبهنفس بیشتری پیدا کردم و روش و نگاهم را تغییر دادم. با این حال وقتی فیلمنامه پیچیدهای نوشتهام، مجبور شدم از بازیگران حرفهای استفاده کنم، البته از نابازیگران هم استفاده میکنم چون آنها طبیعی بازی میکنند و حضور آنها حُسن خود را دارند. بازیگر باتجربه گاهی آن حس طبیعی را نمیتواند دربیاورد. بنابراین در کارهایم از دو نوع بازیگری استفاده میکنم». جیلان در پاسخ به اینکه فلسفهاش در فیلمسازی چیست؟ بیان کرد: «نمیتوانم بگویم پیرو تفکر فلسفی خاصی هستم ولی بیشتر به اگزیستانسیالیستها نزدیکم».
او درباره نقش منتقد در سینما و اینکه آیا نقدها را درباره فیلمهای خود میخواند؟ گفت: «همه نقدها را نمیخوانم چون ممکن نیست همه را بتوانم بخوانم. ما وقتی فیلمی را میسازیم در مرحله مونتاژ کور میشویم و معمولاً فقط در روزهای اول نمایش فیلم، نظرات را میخوانم اما بعد دیگر کمتر سراغ آن میروم چون تکراری میشوند؛ ضمن اینکه برای خواندن نقدهای طولانی هم چندان حوصلهای نیست. البته معتقدم سینما از طرف منتقدان بالا کشیده شده و اهمیت ویژهای پیدا کرده و این موضوع سینماگران را لوس میکند. درحالی که وقتی یک رمان نوشته میشود یا هنرمندی یک نقاشی میکشد، فقط یکی، دو نقد درباره آنها نوشته میشود ولی برای فیلم اول یک کارگردان، گاهی یک صفحه روزنامه هم صرف میشود. این بدان معناست که در زمینه نقد هنر، فضای عادلانه وجود ندارد».
جیلان در بخشی دیگر از این مسترکلاس درباره تاثیر سینمای کیارستمی بر خودش گفت: کیارستمی کارگردان محبوب من است و از او خیلی یاد گرفتم. سالها قبل در جشنواره استانبول فیلم «خانه دوست کجاست» را دیدم و فکر نمیکردم، فیلم خاصی هم از ایران ببینم بنابراین موقع تماشا با انتظار کوچکی شروع کردم و هر چه گذشت فیلم برایم تعجبآور میشد. این فیلم شبیه فیلمهایی که من و حتی دیگران دیده بودند، نبود. وقتی چنین فیلمهایی را تماشا میکنید دریچهای به روی شما باز میشود که کلی ایده جدید میدهد. بعد از آن همیشه کارهای کیارستمی را دنبال میکردم. البته ما فرهنگ مشترکی داریم و از آن منظر نیز سینمای کیارستمی را دوست دارم که شاید اتفاقاً این بخش در اروپا خیلی درک نشده باشد. کیارستمی نفَس جدید در سینما خلق همچنین روش فیلمسازی را دگرگون کرده و راههای جدید فیلمسازی پیشنهاد داده است».
او در پاسخ به پرسشی درباره اینکه چقدر از سینمای ایران بهجز سینمای کیارستمی و فرهادی و سختیهای فیلمسازی در ایران اطلاعات دارد؟ گفت: «سینمای ایران را دنبال میکنم و کارگردانهایی را میشناسم که رفاقت هم داریم اما درباره فیلمسازی فکر میکنم این کار در هر جایی سختیهای خود را دارد. مهم این است که چطور فیلم خود را به سرانجام برسانیم. من فیلم اولم را خودم تنهایی و بدون سرمایه ساختم. نکته این است که فیلم خوب ساختن واقعاً سخت است و مهم این است که فیلم خوب بسازی یا معمولی».
وی درباره استفاده از استوری برد در فیلمهایش ابتدا با تعجب پرسید که آیا در ایران کسی از استوری برد استفاده میکند و بعد از آنکه شنید برخی با این شیوه کار میکنند، گفت: «من هرگز با استوری برد کار نکردم و پیشنهاد هم نمیکنم چون فضایی محدودی را به وجود میآورد و نباید با پیش فرض کار را جلو ببرید. البته درباره فیلمهای هالیوودی میتوان گفت که لازم است چون پروداکشن بزرگی دارند اما برای ما که فیلم هنری و مستقل میسازیم، لازم نیست و بهتر است اجازه بروز خلاقیت بدهیم. برخی کارگردانهای اول هم ممکن است استفاده کنند تا کمتجربگی خود را جبران کنند و هم به گروه خود بگویند که چه طور میخواهند کار را پیش ببرند». نوری بیلگه جیلان در بخش دیگری از این جلسه درباره سینمای خود و فروش آنها بیان کرد: «سینمای من صددرصد مستقل است و کسی نمیتواند به من پیشنهاد دهد که چیزی را در فیلم تغییر دهم. در بخش فروش واقعیت این است که بعد از اینکه دنیا مرا شناخت بیشتر به آثارم توجه شد اما برچسب جشنواره کن در این مسیر خیلی تاثیرگذار است».
در پایان این مسترکلاس، فیلمی کوتاه از عباس کیارستمی ساخته سیفالله صمدیان پخش شد سپس مستانه مهاجر- مدیر مسترکلاس- قدردانی ویژهای از جیلان که بهانه اصلی این جمع بود با خالی دانستن جای عباس کیارستمی انجام داد.