ناترازی انرژی با اقتصاد ایران چه می کند؟
نشست خبری اولین همایش ملی تاسیسات، گلوگاه ناترازی انرژی با هدف بررسی چالشهای اصلی حوزه انرژی در محل سندیکای شرکتهای تاسیساتی و صنعتی ایران برگزار شد. برگزاری چنین نشستهایی نشان میدهد، بخش خصوصی هم نسبت به ناترازیهای بزرگ نگرانیهای بزرگ دارد و در انتظار تصمیمهای درست برای حلوفصل این مشکل عمیق است.
بخش خصوصی دریافته که از سال ۱۳۹۰ تاکنون مصرف انرژی ۶۰ درصد رشد داشته است. این درحالی است که کل مصرف خصوصی خانوارها ۱۲ درصد رشد کرده که شامل همان ۶۰ درصد مصرف انرژی هم میشود. یعنی اگر انرژی را حذف کنیم، رشد ۱۲درصدی کل مصرف خانوار مقداری کمتر میشود. درحال حاضر گفته میشود که در زمان اوج مصرف برق حدود ۱۸ هزار مگاوات کمبود داریم و برآوردها نشان میدهد، این رقم تا ۱۰ سال آینده به نزدیک ۴۰ هزار مگاوات خواهد رسید که اساساً کارکرد شبکه برق را از بین میبرد. ناترازی گاز هم در زمان اوج معادل ۲۸ تا ۳۰ درصد کل مصرف است. کسری ذخایر آب کشور برابر آماری که تا سال ۱۳۹۹ موجود است، حدود ۴۰ درصد بیشتر شده و سرانه آب تجدیدپذیر نیز ۲۵ درصد کاهش پیدا کرده است. متوسط رشد سالانه مصرف بنزین در دنیا یک درصد است. این رقم سالها در کشور ما ۶ درصد بوده، اما از ۱۴۰۰ تا به امروز به ۱۵ درصد در سال افزایش یافته است. یعنی مصرف بنزین در کمتر از ۵ سال ۲ برابر میشود و اگر اکنون ۱۲۰ میلیون لیتر در روز بنزین مصرف میکنیم، با همین نرخ رشد، پنج سال دیگر ۲۴۰ میلیون لیتر در روز مصرف خواهیم داشت، درحالی که هیچ ظرفیتی برای تولید این مقدار بنزین وجود ندارد و اساساً منطقی هم نیست که این میزان ظرفیت تولید بنزین ایجاد شود.
ناترازی برق در پیک، از ۸ هزار مگاوات به ۱۲، بعد به ۱۵ و در نهایت ۱۸ هزار مگاوات رسیده است. اساساً دلیل این شدت مصرف انرژی چیست؟ چرا باید این اندازه برق تولید و مصرف کنیم؟ در این فاصله که مصرف انرژی ۶۰ درصد رشد کرده، کل تولید ناخالص داخلی تنها ۱۷ درصد رشد داشته است. یعنی بخش زیادی از انرژی در کشور ما برای تولید مصرف نمیشود. هر کدام از این آمارها بهتنهایی تکاندهنده و هشداردهنده است، در صورتی که امروز همه این مشکلات با هم سر باز کرده است.
چنین نگرانیهایی، اعضای سندیکای شرکت های تاسیساتی و صنعتی ایران را بر آن داشت تا نشستی برگزار کنند و دیدگاه خود را نسبت به چنین چالش بزرگی اعلام کنند. در ابتدای این نشست محمد احمدی، رئیس هیات مدیره این سندیکا گفت: «ناترازی انرژی همیشه مشکلزا بوده و در سالهای اخیر به یکی از چالشهای اصلی جامعه ایران تبدیل شده است؛ این چالش آثار منفی فراوانی در بخشهای مختلف ازجمله صنعت تولید داشته و باعث افزایش هزینهها کاهش برابری و اختلال در فعالیتهای اقتصادی و زندگی روزمره مردم شده است».
آقای احمدی با اشاره به اینکه «رفع این مشکل نیازمند همکاری و همافزایی بخشهای عمومی و دولتی خصوصی و مردم است» گفت: «بر این باوریم یکی از عوامل اصلی ناترازی انرژی عدم بهرهوری در تاسیسات است و برای رفع آن، جذب سرمایههای عمومی و خصوصی و استفاده از فناوری نوین میتواند باشد».
همایون ابراهیمی، دبیر سندیکای شرکتهای صنعتی و تاسیساتی ایران نیز گفت:«طی سه سال گذشته ما در تابستان برق نداریم و در زمستان گاز نداریم، یک عبارتی که به نظر من محافظهکارانه است با نام ناترازی آن را بیان میکنیم. گمان ما این است که این از ناترازی گذشته است موضوع بیش از ناترازی است این ناترازی مشکلات و مسائلی را بین حاکمیت و مردم ایجاد کرده تحریم داریم به علت این تحریمها سرمایهگذاری در تولید امکانپذیر نبوده، بنابراین ما تولید را نتوانستیم افزایش دهیم ما معتقدیم بخش بزرگی از ناترازی انرژی ناشی از سوءمصرف است». وی افزود:«کاهش مصرف راهحلهای محدودی دارد بنابراین تا یک سقف معینی میتواند کمک کند اصلاح بهینهسازی مصرف در کوتاهمدت پاسخ میدهد، بدون تردید ما گمان میکنیم این مساله یک عزم مشترکی میخواهد بین دولت و حاکمیت و مردم در غیر این صورت قابل حل نخواهد شد».
مهدی علیآبادی، دبیر همایش نیز گفت:«چه چیز باعث شده که ما بهعنوان کشوری با ذخایر گاز زیاد و یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت و انرژی دنیا به این شکل درگیر ناترازی انرژی هستیم. قراردادی با روسیه بستهایم تا ۲۰۰ میلیون مترمکعب گاز به ما بدهد، در صورتی که فقط در یک نقطه به کمک یک صنعت میشود این ناترازی انرژی را حل کرد. فقط ۳۰ درصد از انرژی ما در حوزه ساختمان استفاده میشود. اگر فقط ۱۰ درصد از هدررفت انرژی را حل کنیم بخش بزرگی از ناترازی انرژی را حل کردهایم».
وی افزود:«کشور در شرایطی وجود دارد که منابع مالی محدودی دارد، این منابع مالی محدود هم برای اولویتبندی مهمتر ازجمله معیشت هزینه خواهد شد. سهم خیلی اندکی را برای عمران و زیرساخت پیشبینی شده است و تخصیص داده نمیشود. ما بهدنبال این هستیم که بدون نیاز به منابع دولتی و حاکمیتی بشود با کمک مردم و بخش خصوصی بحث ناترازی انرژی را تا حدی حل کنیم».
اقتصاد ایران در چند دهه گذشته با چالشهای متعددی مواجه بوده که به مرور زمان تبدیل به ابرچالش و بحرانهای بزرگ شدهاند. ابرچالشهایی مثل رشد ناپایدار، تورم مزمن و بیکاری در طول چند دهه گذشته هرگز حلوفصل نشدهاند و در نتیجه امروز تبدیل به بحرانهایی شدهاند که برای حلوفصل آنها باید هزینه زیادی پرداخت. چالشهای سیاسی و سیاستی، کسری بودجه و بحرانهای مالی و پولی مسائلی است که دولتهای تمام ادوار گذشته با آن درگیر بودهاند اما برای آن چارهای نیافتهاند. پاسخ سیاستگذاران به رفع همه چالشها، ایجاد ابرچالشهای جدیدی بوده است؛ ابرچالشهایی که ذات آنها با بحرانهای یادشده متفاوت بوده و اثرات آنها در بلندمدت ماندگار خواهد بود و چندین نسل را گرفتار خواهد کرد. بهطور مثال، ایران همانند سایر کشورها با استفاده از ظرفیتهای محیط زیست و انرژی خود میتوانست مسیر توسعه را بپیماید، درحالی که این ظرفیتها در قالب بحرانهای زیستمحیطی، آلودگی هوا و بحران آب و انرژی اقتصاد امروز و فردای ایران را تهدید میکند. تحولات بخش انرژی در اقتصاد ایران توانایی اثرگذاری بر بسیاری از تعادلهای اقتصادی در صنایع مختلف را داشته و به همین دلیل بر تصمیمات سرمایهگذاری در بخشهای اقتصادی اثرات قابل توجهی دارد. همچنین، تحولات بخش انرژی از منظر مناسبات اجتماعی نیز جایگاه ویژهای دارد که تصمیمگیری سیاستگذاران درباره آن را دشوار میکند.
در دهههای اخیر دولت هر سال قیمت متفاوتی برای انرژی صنایع مختلف وضع میکند. چند سالی است که بعد از کالاهای چندنرخی، ارز چندنرخی، تسهیلات چندنرخی و…، انرژی نیز چندنرخی شده است؛ هر سال طی بخشنامهای قیمت انرژی برای صنایع مختلف تعیین میشود. این سیاست بازار انرژی را آشفتهتر میکند و امر مدیریت بنگاهها را دشوارتر میکند، چراکه امکان پیشبینی و محاسبه جریان نقدی آزاد جهت تخصیص وجوه به سرمایهگذاری تضعیف میشود. تعیین دائمی قیمت انرژی مزیت نسبی صنایع مختلف و سودآوری آنها را هر سال تغییر میدهد و بحث بهرهوری در اقتصاد و صنعت را به شوخی تلخی تبدیل میکند. این رانت بزرگ، علاوه بر مشکلات بنیادین اقتصادی، بازاری دستوری و با ریسک بالا ایجاد میکند. بازاری که با صدور هر بخشنامه، میلیاردها دلار ارزش خود را از دست میدهد. چنین بازاری نمیتواند جایی برای سرمایهگذاری مطمئن آحاد اقتصادی محسوب شود.
در نهایت اینکه، دولتها هر زمان با ناترازی انرژی مواجه میشوند، دکمه «تعطیلی» کشور را فشار میدهند و مردم را روانه خانه و منزل خود میکنند. از دوره کرونا به اینسو «تعطیل کردن کشور» به یکی از ابزارهای دمدست دولتها تبدیل شده است و تصمیمگیران بدون توجه به آثار این سیاست، از آن بهعنوان آبی روی آتش استفاده میکنند. تنها برق نیست که گرفتار ناترازی عمیقی شده است، ابرچالشهای مختلف از ناترازی انرژی و بحران آب تا بحران صندوقهای بازنشستگی، نظام حکمرانی را احاطه کرده و مشکل اصلی در اکثر این بحرانها، نه فقدان راهکار که انسداد نظام حکمرانی است. تداوم این ناکارآمدی از دهههای گذشته، شکاف میان حکومت و مردم را هم به وضعیت بحرانی رسانده است و مشخص نیست با تداوم این روند، کشور به کجا برسد.
در خوشبینانهترین حالت، اصلاحات اقتصادی در دستور کار قرار خواهد گرفت و ناترازیهای اقتصاد و معضلات بازار انرژی با استفاده از دانش اقتصاد رفع خواهد شد که در این صورت، قیمتهای انرژی برای مصرفکننده نهایی بهتدریج افزایش یافته و بازار انرژیکارا خواهد شد. یا اینکه مسیر فعلی ادامه خواهد یافت. یعنی قیمت حاملهای انرژی هر چند سال یکبار بهعنوان موضوعی بحرانی مورد توجه قرار گرفته و دولتها مجبور میشوند قیمت حاملهای انرژی را افزایش دهند. با گذشت چند سال و تکرار سیاستهای تثبیت قیمت، این چرخه تکرار میشود. چالشی که هر چند سال یکبار با پرداخت هزینههای بسیار سنگین اقتصادی و اجتماعی به صورت موقت برطرف میشود و با اتخاذ سیاستهای نادرست مجدداً ایجاد میشود، بدون اینکه درسی از گذشته گرفته شود. اقتصاددانان بسیاری معتقدند که ادامه این چرخه، اگر در گذشته ممکن بوده، حال دیگر ناممکن است و سیاست آزادسازی نسبی نرخها به زودی به دولت تحمیل خواهد شد.
به هر حال، وجه اشتراک هر دو سناریو، افزایش قیمت انرژی طی چند سال آینده است. با توجه به کاهش شدید سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز و با در نظر گرفتن رشد بالای افزایش مصرف در سالهای گذشته، ایران که یکی از بزرگترین کشورهای دارای ذخایر نفت و گاز است، امکان استخراج و استفاده از انرژی خود را نداشته و پیشبینی میشود به واردکننده انرژی تبدیل شود. براساس رشد افزایش مصرف ۳۰ سال گذشته و براساس نرخ رشد عرضه در سال ۱۳۹۹، عرضه و تقاضای انرژی در ایران، در کمتر از ۱۵ سال آینده، استقلال انرژی ایران از بین خواهد رفت و ایران واردکننده انرژی خواهد بود. این سناریوی فرضی نشان میدهد مسیر فعلی بازار انرژی قابلیت تداوم نخواهد داشت و انجام اصلاحات ساختاری در بازار انرژی گریزناپذیر است؛ اصلاحاتی که به تنهایی حلال مشکلات نخواهد بود و به اصلاحات کلی اقتصادی ایران گره خورده است.