به یاد “آرشاک قوکاسیان”
آرشاک قوکاسیان ـ اولین دوبلور مسیحی ایرانی ـ شامگاه یکشنبه در کانادا از دنیا رفت. عمده شهرت او به خاطر گویندگی به جای سعید کنگرانی در سریال «داییجان ناپلئون» و مهمترین نقشگوییاش در فیلم «محمد رسولالله(ص)» به جای شخصیت عمار بود. آرشاک قوکاسیان که در سالهای اخیر دچار بیماری آلزایمر پیشرفته بود، شامگاه یکشنبه- ششم آبان ماه- در کانادا چشم از جهان فرو بست. طبق اعلام صفحه رسمی دوبلاژ ایران، پیکر این دوبلور پیشکسوت در همان کشور به خاک سپرده میشود. صدای او به صدای جوان عرصه دوبله معروف بود. او حتی در آخرین اجراهایش پیش از اینکه برای همیشه از ایران برود، صدایی جوان داشت و دوبله کاراکترهایی را بر عهده میگرفت که سنوسالی کمتر از خودش داشتند.
قوکاسیان اولین دوبلور مسیحی ایرانی است. او سال ۱۳۲۳ در یک خانواده ارمنی به دنیا آمد. پدرش به کار طلاسازی اشتغال داشت و او نیز در نوجوانی این حرفه را از پدرش آموخت. آرشاک کار حرفهای دوبله را از سال ۱۳۴۲ شروع کرد، ورود خود به دنیای دوبله و موفقیت خود را در این حرفه مدیون مدیران دوبلاژی چون هوشنگ لطیفپور، سعید شرافت و احمد رسولزاده میدانست. فعالیت خود را تا سال ۱۳۵۷ ادامه داد، خودش میگفت: «من این حرفه را از ۱۴ یا ۱۵ سالگی دوست داشتم و همان زمان انتخابش کردم. آن زمان به دستمزد و اینها فکر نمیکردم و عشقم به کار بیشتر از این بود که فکر کنم چقدر میگیرم. البته عشق تا یک جایی ادامه دارد تا زمانی که سنی از فرد میگذرد و به این نتیجه میرسید که رفتوآمد شما پول میخواهد و حتی نشستن شما مقابل میکروفن و دوبله کردن کار هم پول میخواهد تا مثلاً لباس بخرید و بتوانید آنجا بنشینید. البته قطعاً اگر گویندگی برای من پول نداشت به سراغ کاری میرفتم که برایم پول داشته باشد. بالاخره اگر شما بیمار شوید داروخانه به صدای خوب شما، داروی مجانی نمیدهد یا برای تامین معاش آنها نمیتوانید بدون پول کار کنید».
مرحوم عطاالله کاملی یکی از مدیران دوبلاژ برجسته معصومیت و نجابت را ویژگی صدای قوکاسیان میدانست و میگفت، عمده شخصیتهایی که توسط او دوبله شدند دارای چنین ویژگیهایی بودند».
هرچند که صدای او در برخی نقشها در سالهای بعد نیز شنیده میشود اما بیشتر نقشآفرینیهای کنگرانی در فیلمهای سینمایی با صدای آرشاک قوکاسیان دوبله شد و شمایل نامیرای یک جوان از او در سینمای ایران به تثبیت رسید. او به جای سعید کنگرانی در فیلم سینمایی «در امتداد شب» محصول سال ۱۳۵۶ هم صداپیشگی کرد.
پس از انقلاب صدای قوکاسیان در فیلم «محمد رسولالله(ص)» به کارگردانی مصطفی عقاد به جای شخصیت عمار یاسر شنیده شد. خودش درباره دوبله این فیلم گفته بود: «در این فیلم، من نقش «عمار یاسر» یکی از صحابه پیامبر اسلام(ص) را دوبله کردم و یکی از نقشهای زیبایی بود که در عمر کاریام به جایش صحبت کردم. آن نقش بسیار مثبت بود و از این حیث دوبله آن برای من دوستداشتنی و خوشایند بود. مساله این است که فیلم «الرساله» تنها یک فیلم نبود بلکه یک واقعیت بود. شما هر کتابی که میخوانید برای شما اثری دارد. مسلماً اثر حرفهای آسمانی خیلی بیشتر از هر کتابی است و این فیلم هم اینگونه بود».
وی همچنین دوبلور شخصیت اصلی سریال تلویزیونی «دارا و ندار» سریال آمریکایی بود که سال ۱۹۷۶ از کانال ای بیاس پخش شد. او در فاصله سالهای ۱۳۳۹ تا اوایل سال ۶۲ به جای شخصیتهای جوان در بسیاری از فیلمهای سینمایی و سریالهای ایرانی و خارجی گویندگی کرده است. سال ۱۳۶۱ به کانادا رفت و تا سال ۱۳۷۸ در سکوت محض در آن کشور اقامت داشت و در حرفه طلاسازی فعالیت میکرد. مدتها خبری از او نبود تا اینکه حامد بهداد با حضور در جشنوارهای در این کشور متوجه میشود که قوکاسیان در کاناداست. این بازیگر مقدمات بازگشت او را به ایران با رایزنی با مدیران وزارت ارشاد و سفارت ایران در کانادا فراهم میکند. درحالی که قوکاسیان باور نمیکرد که بتواند روزی به ایران بازگردد، روزی از سفارت ایران با او تماس میگیرند و اطلاع میدهند که هیچ مشکلی برای بازگشتاش به وطن وجود ندارد، پاسپورتاش در سفارت ایران در کاناداست و میتواند با دریافت آن به وطن بازگردد. قوکاسیان در سال ۸۷ مجدداً به ایران بازگشت، با استقبال مواجه شد و فعالیت دوبله را ادامه داد. در اسفند ۱۳۸۸ امیرهوشنگ زند، مدیر دوبلاژ فیلم «هوش مصنوعی» ساخته استیون اسپیلبرگ با اعلام بازگشت آرشاک قوکاسیان به ایران از ادامه فعالیتهای او در عرصه دوبله خبر داد. در این فیلم او به جای سم روباردس گویندگی کرد. برخلاف نقشهایی که آرشاک پیش از این میگفت، نقش او در هوش مصنوعی حدود ۴۰ سال سن داشت.
سال ۹۹ در زمانی که این هنرمند در ایران زندگی میکرد، مستندی با عنوان «قصه آرشاک» به کارگردانی ابوالفضل توکلی ساخته شد که از شبکه مستند تلویزیون روی آنتن رفت. همان سال همزمان با روز تولد این دوبلور، مراسم رونمایی از این مستند با حضور همکاران و دوستانش برگزار شد. قوکاسیان در این مراسم با ابراز خوشحالی از اینکه در وطن خود حضور دارد، گفت: «خوشحالم که توانستم در کشور خودم و جایی که در آن به دنیا آمدهام، راه بروم، زندگی کنم و لذت ببرم. واقعاً خانه خود آدم با هیچ جای دیگری قابل مقایسه نیست؛ همانطور که هیچکسی نمیتواند جای پدر و مادر و خواهر و برادر را بگیرد. نمیتوانم خوشحالی خودم را پنهان کنم. بسیار خوشحالم و نمیدانم آن را چگونه باید بیان کنم».
او در مصاحبههای دیگری هم از عشق و علاقه به وطنش میگفت: «عاشق کشورم هیچکسی باور نمیکند. زادگاهم است، آنچه که دارم از اینجاست هیچ جای دیگر خاطره ندارم. این همه کشور رفتم، هیچکدام برای من خاطره نشده است. وقتی در ایران زندگی میکنم از اینکه در کشورم هستم با افتخار حرف میزنم».
اما با همه این عشق و علاقه سرنوشت برای او پایان دیگری رقم زد. او پس از اینکه چند سال در ایران زندگی و فعالیت کرد و دوباره پشت میز دوبله نشست برخلاف میلش و به این دلیل که خانوادهاش در این کشور سکونت داشتند به کانادا بازگشت. اما انگار جلای وطن را این بار نتوانست خیلی تاب بیاورد. او که تا پیش از بازگشت در دوبله فعالیت میکرد؛ دوری از حرفهای که به آن عشق میورزید هم فشار روحی زیادی به او وارد کرد؛ آنقدر که با ابتلا به آلزایمر ترجیح داد، گذشته، کشور و حرفهاش را به فراموشی بسپارد تا بتواند آسوده روزها را بگذراند.
قوکاسیان در زمانی که در ایران بود در فعالیتهای خیریه هم حضور داشت و به خانوادههای محروم حاشیه شهر کمک مالی و سبد کالا با هزینه خود اهدا میکرد. با اینکه جزو ارامنه و اقلیتهای دینی بود گاهی بانی هیاتهای عزاداری امام حسین میشد. حالا دوستان و همکارانش او را با همین کارها و البته با هنرش به خاطر میآورند.
گرد پیری بر صدای آرشاک قوکاسیان ننشست و همچنان جوان ماند اما با همان صدای جوان در سالهای پایانی عمرش روزگار جوانی و بهترین سالهای عمرش را از خاطر برد چراکه بیش از آن تحمل دوری از شغلی و وطنی که به آنها عشق میورزید را نداشت و در فراموشی و غربت این دنیا را ترک کرد.