رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > سیاست : نباید از گفت‌وگو با غرب امتناع کنیم

نباید از گفت‌وگو با غرب امتناع کنیم

“سازندگی” در گفت‌وگو با “قاسم محبعلی”، مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت‌ امورخارجه به ارزیابی روابط ایران و غرب پرداخته است

گروه بین‌الملل: مقوله سیاست خارجی در ایران همیشه از جمله موضوعاتی در کشور بوده که نه تنها پیچیدگی‌های خاص خود را داشته بلکه با جابه‌جایی دولت‌ها دستخوش تغییر شده است. یک روز مساله «میل به شرق» و تقویت مناسبات با دولت‌های شرقی از جمله چین و روسیه مطرح است که در دولت سیزدهم در بالاترین حد پیگیری شد و روز دیگر با تغییر قدرت در پاستور مساله مذاکرات با آمریکا و اروپا مطرح می‌شود که البته در دولت چهاردهم بحث توازن در روابط میان شرق و غرب مطرح است. در این میان اما بحث بر سر این است که چگونه می‌توان یک سیاست خارجی متوازن داشت و اساساً در این میان چه موانع و دالان‌هایی وجود دارد. برای بررسی این موضوع به گفت‌وگو با قاسم محبعلی، مدیر کل پیشین خاورمیانه وزارت خارجه پرداختیم که ادامه از نظر می‌گذرد:
‌«تعریف مجدد موازنه» با کشورهای غربی و شرقی را اصولا باید چگونه تحلیل کرد؟
تمایل به تغییر یک سیاست یک بحث است اما فراهم آوردن زمینه‌های اجرای یک سیاست، بحث دیگری است. اینکه پذیرفته شده که سیاست خارجی ایران دچار عدم توازن است یک موضوع به حساب می‌آید اما باید توجه داشت که معنای عدم توازن این است که ما باید متناسب با منافع و امنیت ملی خودمان با تمام کشورهای عضو جامعه ملل، رابطه داشته باشیم به شرطی که موقعیت، استقلال و امنیت ملی خود را حفظ کنیم تا در نهایت بتوانیم اقتصاد و توسعه را در تراز امروز دنیا محقق کنیم که این هم با داشتن یک رابطه متناسب با دنیا محقق می‌شود.
واقعیت دنیای امروز این سوال را مطرح می‌کند که رابطه با کدام کشورها منافع ملی ما را تامین می‌کند؟ در نمای کلی، رابطه با تمام دولت‌ها (اعم از کوچک و بزرگ) خوب و نیاز تلقی می‌شود اما تناسب این رابطه از همه چیز مهم‌تر است. بدان‌ معنا که اگر دولت اعلام می‌کند اولویت روابط با همسایگان است یا اینکه از روابط با کشورهای آفریقایی صحبت می‌شود باید به این نکته توجه کنیم که اساساً این کشورها چه توانایی‌هایی دارند و چگونه می‌توان از آن به صورت دوجانبه بهره‌مند شد. اگر حجم روابط ما با همسایگان را بررسی کنیم سپس آن را در کنار حجم روابط این کشورها با سایر قدرت‌های بین‌المللی قرار دهیم، می‌بینیم که یک اختلاف مشخص و فاحش وجود دارد. به‌عنوان مثال، حجم تبادلات اقتصادی عربستان سعودی با آمریکا، اروپا و چین به هیچ‌وجه با ما قابل مقایسه نیست. حتی روابط روسیه هم با کشورهای حاشیه خلیج‌فارس با ما قابل قیاس نیست و در این فرآیند به صورت کلی سرمایه‌گذاری‌های خارجی، روابط سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و حتی امنیتی وجود دارد.
‌اینکه بارها گفته شده «کانال‌های ارتباطی با آمریکا باز است» عملا گویای چیست؟
واقعیت این است که کانال مذکور به معنای رد و بدل یادداشت و پیغام میان تهران و واشنگتن است که این فرآیند عموماً یا از طریق سفارت سوئیس انجام می‌شود، یا اینکه عمان این انتقال پیام‌ها را انجام می‌دهد اما این اقدامات به معنای مذاکره یا گفت‌وگو تلقی نمی‌شود و صرفاً در جهت انتقال پیام است. در این خصوص دو نکته مهم وجود دارد؛ نخست اینکه در دنیای امروز با وجود مخاصمات متعدد میان روسیه با آمریکا یا حتی چین با آمریکا، باز هم با وجود اختلافات گسترده مذاکرات پابرجا و جاری است. حتی در زمان جنگ سرد میان اتحاد جماهیر شوروی و ایالات‌متحده این روند جاری بود.
نکته دوم این است که میان ما و اروپا و آمریکا اختلافاتی وجود دارد که باید حل‌وفصل شود و این امر به نظر می‌رسد تنها از طریق مذاکرات مستقیم ممکن باشد. اینکه ما با کشوری مانند ایالات‌متحده مذاکره نمی‌کنیم و بعداً می‌گوییم که او مایل به حل اختلاف نیست، صحیح ارزیابی نمی‌شود؛ چراکه اول باید گفت‌وگو مستقیم وجود داشته باشد و چارچوب و سطوح گفت‌وگو هم مشخص شود تا در نهایت مشکلات حل‌وفصل شود. توجه داشته باشید که در نظام بین‌الملل تمام کشورها با یکدیگر رقابت، منافع مشترک و حتی اختلاف دارند که این موضوع حتی در اتحادیه اروپا به وضوح قابل رویت است اما در نهایت با هم گفت‌وگو می‌کنند و بر سر حل‌وفصل مشکلات به یک نقطه مشترک می‌رسند.
ما نباید از گفت‌وگو امتناع کنیم. باید به این درک برسیم تا زمانی که اختلافات ما با آمریکا حل‌وفصل نشود، نمی‌توانیم اختلافات خود را با اروپا، آسیا، استرالیا و حتی کشورهای خاورمیانه حل‌وفصل کنیم، به عبارت دیگر ما نمی‌توانیم با کنار گذاشتن (Ignore) یک بازیگر اصلی به دنبال آن باشیم که با بازیگران کوچک‌تر به حل‌وفصل برسیم؛ چراکه بازیگر بزرگ‌تر نمی‌گذارد در این فرآیند منافعش از سوی یک بازیگر کوچک‌تر به خطر بیفتد. به ‌عنوان مثال در برجام زمانی که این توافق انجام شد به دنبال مزایای اقتصادی آن بودیم اما بلافاصله اعلام کردیم که آمریکایی‌ها نمی‌توانند در ایران سرمایه‌گذاری کنند؛ تا جایی که سال اول اجرای برجام، کمپانی شورولت تجهیزات خود برای احداث کارخانه را به بنادر جنوب ایران ارسال کرد اما در نهایت با آن مخالفت شد.
هدف آمریکا از امضای یک توافق صرفاً امنیتی یا سیاسی نیست بلکه آنها انتظار تامین منافع اقتصادی خود را هم دارند و اصولاً کشورها بدون دستیابی به منافع اقتصادی، سیاست خود را تغییر نمی‌دهند. بنابراین سطح رابطه کشورهای با چند مولفه تعریف می‌شود اما مهم‌ترین آنها توافقات اقتصادی است و دولت‌ها براساس این موضوع روابط سیاسی و حتی فرهنگی و … را تنظیم می‌کنند. اگر نگاهی گذرا به این فرآیند داشته باشیم و سه قدرت (آمریکا، چین و اروپا) را در نظر بگیریم، همه رقبای منطقه‌ای و بین‌المللی ما، سطح مناسبات‌شان با این سه قدرت بیشتر از ایران است و به همین دلیل ملاحظات آنها را به رابطه با ما ترجیح می‌دهند.
‌اسرائیل تا چه حد بر بحث کاهش تنش با آمریکا و ایران اثرگذار است؟
این موضوع در چارچوب مقوله امنیت تحلیل می‌شود. اسرائیل صرفاً مهم‌ترین متحد آمریکا در منطقه نیست بلکه در بحث سیاست داخلی ایالات‌متحده هم اسرائیل اثرگذار است و نمی‌توان این امر را نادیده گرفت. اینکه بزرگ‌ترین و نزدیک‌ترین متحد آمریکا تهدید شود، طبیعی است که ایالات‌متحده هم راهبرد خود را پیش می‌برد.
‌اصولا اختلافات ما با آمریکا در چند مورد تعریف می‌شود؟
این اختلافات ۴ محور عمده دارد. محور اول، سیاست خاورمیانه‌ای است که منافع آمریکا و متحدان آن به‌خصوص اسرائیل، عربستان سعودی و بقیه کشورهای حاشیه خلیج‌فارس را در بر می‌گیرد. محور دوم، مساله هسته‌ای و موشکی است و روی این پرونده به دلیل امنیت منافع و متحدان خود اعم از اروپا و شرکای منطقه‌ای‌شان حساسیت دارند. محور سوم هم مساله حقوق بشر است و محور چهارم هم به تروریسم برمی‌گردد. ما اعتقاد داریم که گروه‌های تروریستی که همین حالا در شرق کشورمان کم و بیش فعال هستند از سوی آمریکا و اسرائیل تقویت می‌شوند و آنها در مورد اتفاقاتی که در لبنان و منطقه رخ می‌دهد، انگشت اتهام را به سوی ما نشانه می‌روند و اتهام می‌زنند. بدون‌شک مداخلاتی از سوی آمریکا هم رخ داده اما در نهایت باید پشت میز مذاکره نشست و آن محورهایی که می‌شود را حل‌وفصل کرد و آن محورهایی که نمی‌شود، مدیریت کرد.
‌در مورد اروپا چه؟
دقیقاً همان ۴ محور اختلافی با آمریکا را با اروپا هم داریم و باید متوجه بود که اروپایی‌ها متحدین آمریکا هستند و نمی‌توان آنها را تفکیک کرد.
‌حرف ‌آخر؟
امروز باید سیاست را شفاف و با جزئیات اعلام کرد و صرف طرح مسائل کلی و به عبارتی گفتاردرمانی راه به جایی نمی‌رسد. منافع و مصالح کشور اقتضا می‌کند که برای حل معضلات داخلی و فايق آمدن بر بحران‌های ناشی از توسعه‌نایافتگی کشور همزمان به حل‌وفصل بحران‌های حاد و مزمن موجود در سیاست خارجی بپردازد.

sazandegi

پست های مرتبط

وطن‌پرست ملی‌گرا

به مناسبت سالمرگ “داریوش فروهر” داریوش فروهر از سیاستمدارانی بود که در…

۳۰ آبان ۱۴۰۳

انگاره‌های آخرالزمانی

“عمادالدین باقی” در خشونت‌های چند دهه اخیر در خاورمیانه همواره طرفین جنگ…

۳۰ آبان ۱۴۰۳

انحراف سند چشم‌انداز

کارگزاران سازندگی ایران حاضر است، سند چشم‌انداز ۱۴۲۴ را تهیه و تدوین…

۳۰ آبان ۱۴۰۳

دیدگاهتان را بنویسید