اگر اراده رهبران سیاسی مبنیبر تعدیل رفتارها و موضعگیریها و رفع مشکلات باشد، باید از ظرفیت و توانمندی آقای لاریجانی استفاده کرد
به قلم؛ محمد عطریانفر؛ عضو شورای مرکزی و معاون سیاسی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران
این روزها با روی کار آمدن دولت ترامپ در قالب گمانهزنی، پیشبینی و تحلیل، بحث مذاکره بین ایران و آمریکا مطرح میشود. پیامهای متفاوتی که از سوی آمریکا برای حلوفصل اختلافات با ایران فرستاده شده از یکسو و عزم دولت آقای پزشکیان برای حرکت در مسیر حل تحریمها، احتمالاتی را مبنی بر اینکه دو کشور قصد دارند پای میز مذاکره مستقیم بنشینند، تقویت کرده است. در کنار این نیز، موضوعِ «ترس از مذاکره و هشدار به دولت» در طیف منتقدان دولت فعلی از تریبونهای آنها شنیده میشود. البته منتقدان دولت تلاش میکنند، اصل مذاکره بهخصوص با رقبا و کسانی که در مقام مخاصمه با ایران هستند را به یک تابو تبدیل کنند و از آن به عنوان یک فعل خبیث نام میبرند. به تصور من اولاً مذاکره، پایه حل اختلاف و رفع سوءتفاهم است و بنای عقلایی و جهانی زندگی مشترک شهروندی در همه تاریخ بشری میباشد. ثانیاً مذاکره، طریقیت دارد؛ به این معنا که اگر مذاکره ما را در فرآیند تامین منافع ملی کمک بکند حتماً باید از ابزار گفتوگو استفاده کرد. اگر این مبنای عقلی را به رسمیت بشناسیم، مذاکره ابزاری برای تامین منافع کشور، ملت و آحاد مردم است.
کسانی که از منظر بیمسئولیتی، مسئولان نظام را به مقاومت در برابر گفتوگو دعوت میکنند، اساساً درک درستی از سیاست ندارند و تامین منافع مردم برای آنان اهمیت ندارد. ما در یک مقطع زمانی بسیار کلیدی و حساس قرار داریم که در جهت تامین منافع مردم و رفع مشکلاتشان از هر فرصت و بهانهای باید استفاده کنیم تا در جهت تحقق منافع ملی، قدمی به نفع ملت و کشور برداریم. با توجه به این حقیقت مسلم که شرع و قانون، تکالیف مهمی را به دوش مسئولان برای ایجاد آرامش و ارتقای زندگی ملت گذارده، نهادهای مسئول در دولت و مقامات فراتر از دولت که در این زمینه، ماموریت و مسئولیت دارند باید به جِد تلاش کنند و نباید خودشان را بیتفاوت نشان بدهند.
من جزو کسانی هستم که اصل مذاکره را به عنوان ابزار تحقق اهداف ملی به رسمیت میشناسم و تصور نمیکنم «مذاکره بماهو مذاکره» به روشی که در دوران آقایان احمدینژاد و جلیلی تعقیب میشد، موضوعیتی داشته باشد. به عقیده من اصل تامین منافع ملت، موضوعیت دارد و مذاکره ابزاری است برای تحقق موضوع مصالح کشور.
در رابطه با وضعیت فعلی در فرآیند مذاکرات، مقامات باید هدفگذاری کنند، جهت دستیابی حداکثری منافع خودشان با رقیب مذاکره خواهند کرد، ما هم باید منافع حداکثری و حداقلی کشور و مردم را تعریف کنیم و بر سر مذاکره به صورت مستقیم یا غیرمستقیم برای هدف تعیین شده خود تلاش کنیم.
اگر به منافع حداکثری دست پیدا کردیم به مذاکرهکنندگان و کارگزاران دیپلماسی دستمریزاد خواهیم گفت و اگر به منافع حداقلی دست پیدا کردیم که نتایج مشروع و مورد توافق مسئولان و در جهت تامین منافع مردم، مقبول خواهد بود. بدیهی است اگر در فرآیند مذاکره مصالح ملی حاصل نشد، میز مذاکره را ترک خواهند کرد و این داستان یک بار برای همیشه نیست و بنا به اقتضائات زمان میتواند تکرار شود.