آیا به موعد اصلاح قیمت انرژی رسیدهایم؟
از صحبتهای رئیسجمهوری و و زیر امور اقتصادی و دارایی میتوان حدس زد که دولت در آستانه اتخاذ تصمیم مهم درباره قیمت سوخت است. هنوز کسی نمیداند که دولت قرار است چه تصمیمی بگیرد اما حجم اظهارنظر درباره ناترازی انرژی و یارانه پنهان به قدری زیاد شده که احتمال میرود به همین زودی، تصمیمهایی درباره قیمت سوخت گرفته شود.
رئیسجمهوری در گفتوگوی تلویزیونی با تاکید بر اینکه نیاز انرژی کشور با توان تولید داخل همخوانی ندارد، گفت: «اگر آن مبلغی که برای یارانهها و سوخت و گاز و برق و آب میدهیم را تبدیل به ریال کنیم، سرانه هر نفر۹۰ میلیون تومان میشود. ما اکنون این پول را میدهیم، ولی هیچ چیزی به هیچ کسی نمیرسد». مسعود پزشکیان افزود: «ما با ناترازیهای بسیار بدی مواجه هستیم. ناترازی گاز، برق، انرژی و آب، پول و محیط زیست داریم و همه آن در حدی هستند که ممکن است به بحران تبدیل شوند، همان وضعیتی که اتفاق افتاد و مجبور شدیم بگوییم روزانه دو ساعت برق قطع شود».
همچنین وزیر امور اقتصادی و دارایی گفت: «درحال حاضر یارانهها بدون هدف توزیع میشوند و وقتی هم که میگوییم میخواهیم ریشه ناترازی را حل کنیم عدهای سریع میگویند قرار است گرانی راه بیفتد. اما اینجا میگویم، مردم ما نمیخواهیم چیزی را گران کنیم».
عبدالناصر همتی در سیویکمین همایش بینالمللی روز بیمه با بیان اینکه تا زمانی که وزیر اقتصاد دولت پزشکیان و دولت چهاردهم باشم اجازه رانت و قاچاق را به کسی و گروهی نمیدهم، اظهار داشت: «مشکل اصلی اقتصاد کشور ناترازیهاست و دنبال این هستیم که ناترازی و ریشه تورم را از بین ببریم».
آقای همتی تاکید کرد: سال گذشته از محل چندنرخی بودن ارز و اختلاف نرخها ١٧٠٠ هزار میلیارد تومان رانت برای عدهای ایجاد شد و کسری بودجه عملیاتی کشور به ١٠٠٠ هزار میلیارد تومان رسید. همتی گفت: «امروز کسری بودجه ریشه اصلی تورم و چاپ پول در کشور است و در اینباره شک نداشته باشید. سال گذشته که نرخ ارز نیمایی سرکوب میشد نرخ تورم ۵٢ درصد بود امسال با کاهش فاصله نرخ ارز نیمایی و ارز بازار آزاد نرخ تورم ٣٢ درصد است».
حجم یارانه پنهان
به طور کلی یارانه کمکی مالی است که دولتها به عموم مردم یا به قشر خاصی پرداخت میکنند. این کمک برای افزایش رفاه مردم و دسترسی آسانتر آنها به کالاها و خدمات است تا رفاه بیشتری در جامعه فراهم شود. بخشی از یارانههایی که پرداخت میشوند آشکار هستند، همچون یارانههای نقدی و بخشی دیگر پنهان هستند، همچون یارانه سوخت. این یارانه پنهان به یک مناقشه بین کارشناسان اقتصادی هم تبدیل شده، برخی آن را مضر میدانند و برخی اساساً آن را قبول ندارند. اما سوال این است که این کمک مالی پنهانی چقدر است و چه تبعاتی به همراه دارد؟
اقتصاددانان معتقدند در شیوه کنونی پرداخت یارانهها، افرادی که بیشترین مصرف را دارند، قطعاً بیشترین نفع را خواهند برد. پس این شیوه بسیار ناعادلانه است و در مصرفکنندگان میلی به صرفهجویی ایجاد نمیکند. این منابع در صورت استفاده درست و بهینه میتوانند موجب توسعه کشور شوند. از دیگر معضلات ایجادشده در این روش، پدیده قاچاق انرژی به کشورهای همسایه است. یکی دیگر از نتایج قیمتگذاری دستوری انرژی، حرکت نکردن صنایع به سمت نوآوری و عدماستفاده از فناوریهای نوین جهت افزایش و بهبود کارآیی است. آلودگی هوا و ازبین رفتن محیط زیست و آسیب صنایع مختلف در پی قطعیهای ایجادشده همگی از مواردی هستند که میتوان برشمرد.
اقتصاددانان میگویند، با کاهش یارانههای پنهان، شرط «مصرف بیشتر، یارانه بیشتر» نیز حذف میشود و بخش خصوصی نیز میتواند در این بازار سرمایهگذاری کند.
همچنین با کاهش اتلاف انرژی، زمینه صادرات و رشد اقتصادی برای کشور فراهم خواهد شد.
با مراجعه به آمار سالهایی که در آنها افزایش قیمت انرژی صورت گرفته، درمییابیم که بالا رفتن قیمت سوخت، موجب تورمهای شدید نشده است.
با این حال، برخی ادعاها حاکی از آن است که در شرایط امروز بهنسبت دستمزدها قیمت انرژی معقول است، اما این فرض نیز صحیح نیست؛ زیرا هرچه یارانه پنهان انرژی بیشتر باشد، دولت با کسری بودجه فراوانتر روبهرو شده و با خلق تورم از جهات دیگری فشار بر هزینهها را اعمال میکند.
اما پرسشی که مطرح میشود این است: آیا رقم ۱۵۰ میلیارد دلار یارانه پنهان اعلام شده توسط رئیسجمهور درست است؟
برای اظهارنظر در این زمینه باید مصرف سالانه، بهای تمامشده، متوسط قیمتهای منطقهای و قیمت فروش داخلی فرآوردههای نفتی، گاز و برق را محاسبه کنیم.
پرسشی که میتواند ما را به پاسخ صحیح برساند این است که درحال حاضر مصرف ما چقدر است؟
برآوردهای اقتصاددانان نشان میدهد که سالانه ۲۸۰ میلیارد مترمکعب گاز مصرف میکنیم. همچنین سالانه ۴۲ میلیارد لیتر بنزین، ۳۸ میلیارد لیتر گازوئیل و ۳۰ میلیارد لیتر از سایر فرآوردهها مصرف میکنیم و در نهایت اینکه سالانه ۳۸۰ میلیارد کیلووات برق مصرف میکنیم.
برای این محاسبه باید بدانیم بهای تمام شده انرژی در کشور چقدر است. به طور مثال، درحال حاضر برآوردها نشان میدهد که هزینه تمام شده هر لیتر بنزین و گازوئیل ۶۸۰۰ تومان است. هر کیلووات ساعت برق ۱۶۵۰ تومان برای دولت هزینه دارد و هر مترمکعب گاز طبیعی ۱۹۰۰ تومان خرج روی دست دولت میگذارد.
پرسش بعدی این است که میانگین قیمتهای منطقهای برای اقلامی که نام بردیم چقدر است؟
برآوردهای حسین صبوری نشان میدهد متوسط قیمت هر لیتر سوخت در یک سال اخیر در خاورمیانه حدود ۶۰ سنت یا ۴۲ هزار تومان بوده است. متوسط قیمت هر مترمکعب گاز طبیعی هم حدود ۲۷ سنت یا ۱۸ هزار تومان بوده و متوسط قیمت هر کیلووات ساعت برق نیز حدود ۴ سنت یا ۲۸۰۰ تومان بوده است.
سوال این است که دولت این اقلام را با چه قیمتی میفروشد.
درحال حاضر هر لیتر بنزین به طور متوسط ۱۷۵۰ تومان فروخته میشود. هر لیتر گازوئیل ۳۷۵ تومان به فروش میرسد و هر مترمکعب گاز به طور متوسط ۲۱۰۰ تومان فروش میرود.هر کیلووات ساعت برق نیز به طور متوسط ۱۴۰۰ تومان فورخته میشود.
پس سوالی که مطرح میشود این است که دولت چقدر یارانه آشکار میپردازد.
یارانه آشکار(نه پنهان) که از مابهالتفاوت بهای تمام شده از قیمت فروش ضرب در میزان مصرف به دست میآید، برای فرآوردههای نفتی عرضه شده در داخل کشور حدود سالانه ۶۲۰ هزار میلیارد تومان است که با دلار ۷۰ هزار تومان میشود حدود ۹ میلیارد دلار.
اما موضوع برای برق و گاز متفاوت است و چون در قیمتهایی در حدود بهای تمام شده عرضه میشوند، طبیعتاً یارانه آشکارشان چندان قابل توجه نیست.
اما سوال این است که یارانه پنهان چقدر است؟
رقم یارانه پنهان، از حاصل ضرب مابهالتفاوت قیمتهای منطقهای از قیمت فروش داخلی ضرب در حجم مصرف سالانه ما به دست میآید. قیمت منطقهای هر لیتر فرآورده، به طور متوسط ۴۲ هزار تومان است که بر این اساس حجم یارانه پنهان فرآوردههای نفتی عرضه شده در داخل کشور، سالانه در حدود ۴۵۰۰ هزار میلیارد تومان یا ۶۵ میلیارد دلار است.
این رقم برای گاز طبیعی بالغبر سالانه ۴۴۵۰ هزار میلیارد تومان یا بیش از ۶۳ میلیارد دلار است. همچنین این رقم برای برق بالغبر ۵۰۰ هزار میلیارد تومان یا بالغ بر ۷ میلیارد دلار میشود.
نتیجه اینکه حجم یارانه های پنهان در اقتصاد ایران بر پایه قیمتهای منطقهای در حدود سالانه ۱۳۵ میلیارد دلار برآورد میشود. لذا، این ادعای آقای رئیسجمهور که یارانه پنهان در اقتصاد ما سالانه بالغبر ۱۲۷ میلیارد دلار است، ادعای درستی به حساب میآید. منتهی، درستی این ادعا به معنای درستی گزینه جهش و افزایش قابل توجه قیمت بنزین و گازوئیل و…در کشور نیست. چراکه شما اگر همین امروز قیمت حاملها را به قیمتهای منطقهای، نزدیک کنید، بسیاری از صنایع زیانده و ورشکسته میشوند، کسری تجاری کشور سر به فلک میگذارد، نرخ ارز جهش قابل توجه میکند و همین جهش نرخ ارز، یعنی باز باید قیمت حاملها به ریال بالاتر رود و این چرخه همینطور میره جلو!
در غیاب اصلاحات بازاری و ساختاری و نهادی، چنین نسخهای اونم در شرایط حال حاضر کشور، فقط یک معنا خواهد داشت.
اما تداوم وضعیت کنونی نیز امکانپذیر نیست. چه باید کرد؟
اقتصاددانان میگویند، ایجاد صندوق انرژی و سهیم کردن مستقیم مردم ایران در عواید حاصل از این اصلاح قیمتی یکی از راهحلهاست. شروع اصلاح قیمتی از صنعت نیروگاهی پیشنهاد دیگر است و تغییر دست فرمان در سیاست خارجی و حرکت در جهت صلح و توافق نیز راهحل نهایی است.