اعضای شورای شهر تهران درباره آمارهای خلاف واقع شهرداری تهران در طرح “من شهردارم” تذکر جدی دادند
گروه اجتماعی: طرح «من شهردارم ۳» مدتی است که در تهران درحال اجرایی شدن است. براساس این طرح، اهالی هر محله با شرکت در نظرسنجی، اولویت پروژههای محل زندگی خود را مشخص میکنند. شهرداری تهران هم مدتی است، بودجه اختصاصی برای اجرای این پروژهها در نظر گرفته است. امسال این ایده شهرداری تهران برنده یک جایزه جهانی هم شد اما حقیقت این است در سه سالی که طرح من شهردارم در تهران اجرایی میشود، چالشهای جدی در حوزه اجرا دارد و چندان نمیتوان به آمارهای ارائه شده از سوی شهرداری تهران درباره مشارکت واقعی مردم در آن اطمینان داشت.
ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران دیروز در صحن علنی شورا اعلام کرد که با وجود تذکرات متعدد اعضای شورای شهر تهران درباره آمارسازیهای خلاف واقع این طرح اما شهرداری هیچ تغییر رویهای نداده است. او متذکر شد که حتی اگر بگویند ۳ میلیون نفر از شهروندان تهرانی در این طرح شرکت کردند اما به دلیل نوع جمعآوری شماره تماس مردم، وجاهت ندارد.
او با اشاره به تذکر نرجس سلیمانی، رئیس کمیسیون حقوقی و نظارت شورای شهر تهران در جلسه یکشنبه هفته گذشته صحن شورا گفت که باقری، معاون زاکانی با اعتراف به مشکلات و نواقص این طرح، قول حلوفصل داده اما نهتنها حل نشده بلکه به شکل گستردهتر و واقعاً شگفتآورتر این روش غلط و غیرقابل قبول ادامه پیدا کرده است.
سلیمانی گفته بود که در طرح «من شهردارم» براساس آمارها و گزارشهای متعدد به دست آمده، افرادی شرکت میکنند که اصلاً تهرانی نیستند و به ازای دریافت کارت شارژ رایگان از اپراتورهای همراه اول و ایرانسل و البته بلیت رایگان مترو در این طرح شرکت میکنند که این مساله باعث نگرانی شده است. لذا به دلیل بالا بودن حجم گزارشهایی که در این خصوص دریافت شد، این موضوع را شخصاً مورد پیگیری قرار داده و به نکاتی دست یافتم».
به گفته او «اگر نظارت صحیحی صورت نگیرد احتمال انحراف و تخلف در اجرای طرح افزایش مییابد. زمانی که ما در مورد میزان مشارکت به مردم آمار اشتباه دهیم، اعتماد آنها را از دست خواهیم داد. در واقع ما به اعتماد عمومی مردم آسیب زدهایم. رئیس کمیسیون نظارت و حقوقی شورا با اشاره به جذابیتهای مالی این قبیل پروژهها گفت: گزارشهایی از اعزام کارکنان از مناطق شمالی تهران به مناطق جنوبی برای دریافت کدهای بیشتر دریافت شد که بسیار جای تعجب داشت. بررسیها نشان میدهد که طی این فرآیند معیوب، سود این کدها در نهایت به جیب اشخاص میرود».
او با طرح این سوال که «مبنای مالی این کارتهای شارژ و بلیتهای رایگان چیست؟» گفت: «بهعنوان نماینده مردم در شورای شهر برای من این سوال پیش میآید که مبنای مالی این کارتهای شارژ و بلیتهای مترو رایگان چیست؟ اگر از بودجه شهرداری کسر میشود که تخلف است. اگر از پیمانکار دریافت شده که این نیز تخلف ضرب در دو است. لذا به شهردار تهران تذکر داده میشود اگر طرحی با این عظمت و اهمیت اجرا میشود باید دقت و نظارت لازم بر روند اجرای آن صورت بگیرد. نباید از اعتماد عمومی سوءاستفاده شود و باید محل تامین مالی این طرح مشخص شده و گزارش آن به کمیسیون نظارت و حقوقی شورا ارائه شود تا مورد بررسی قرار گرفته و در صورت وجود تخلف، مساله پیگیری شود».
از اساس مشکل دارد!
با این حال امروز امانی، اشکالات جدیتری را به طرح من شهردارم وارد کرد که به گفته خود او سال گذشته این موارد را به زاکانی تذکر داده بود.
مطابق با بررسیهای این عضو شورا؛ چون هدف افزایش آمار مشارکتکنندگان بوده است با تعیین سهمیه برای هر منطقه و ناحیه و ایجاد رقابت عملاً کیفیت مشارکت تحتالشعاع قرار گرفت و این امر با ایجاد نظارتهای مختلف و با تماس گسترده از طریق یک شماره تلفن همراه و ارسال پیامک، همه تلاش خود را به کار بستند. مراجعه به درب منازل برای کسب نظر آنان درخصوص طرحهای توسعه محلی بود اما گزارشات دریافتی حاکی از عدم رعایت این موضوع در دریافت شماره تلفنهای همراه بود که نارضایتیهای به حق مردمان را به همراه داشت. استفاده از فرصت خدمات دیگر شهرداری از قبیل میز کنترل فشار خون، دریافت تماسهای ایستگاههای آتشنشانی و همکاری با کارتهای رایگان که در نهایت به ثبت غیرواقعی برخی مشارکتها، همراه دانشآموزان و برخی از رهگذران برای بالا بردن آمار این طرح بوده است. مجریان طرح برای افزایش آمار شماره همراه از افراد نزدیک و دوستان اقدام کرده و حتی برخی کارشناسان و الزام مدیران این روند نارضایتیهایی به همراه داشت. طرح شکایتها و گزارشهای مردمی از برخی مراکز مدیریت شهری تهران به شهرداری اعلام شد که نیاز به بررسی جدی دارد.
در گزارش تحقیقی مشخص شده که متاسفانه در برخی موارد، مجریان طرح بدون هماهنگی و نظارت دقیق از سوی شهرداری، روشهای غیراصولی و نادرستی را برای جمعآوری آمار و افزایش مشارکت به کار گرفتهاند. به عنوان مثال، بعضی از مناطق شهری به اجبار از کارکنان و افراد وابسته به نهادهای دولتی و خصوصی درخواست ثبتنام و مشارکت در طرح را داشتند که این امر نه تنها در افزایش کیفیت مشارکت نقشی نداشته بلکه موجب نارضایتی شدید شهروندان نیز شده است.
با توجه به اینکه زمان و انرژی زیادی از نیروی انسانی شهرداری همچنین هزینههای قابل توجهی برای اجرای این طرح صرف شده است، متاسفانه خروجی به دست آمده متناسب با این هزینهها نبوده و بهرهوری مطلوبی را به همراه نداشته است. به طور مشخص در مدت یک ماه با وجود ظرفیت بالای نیروی انسانی و تبلیغات گسترده، تنها بخش محدودی از مردم توانستند به طور واقعی در طرح مشارکت کنند.
یکی از مهمترین اهداف شهرداری تهران، توسعه شهر هوشمند و استفاده از ظرفیت فناوری اطلاعات برای مدیریت مشارکت شهروندان است. این درحالی است که اجرای طرح «من شهردارم» بهصورت سنتی و غیرهوشمندانه انجام شده و فرصت بهرهگیری از ابزارهای نوین مانند سامانههای آنلاین و پلتفرمهای دیجیتال را از بین برده است. همچنین فقدان نظارت دقیق بر روند اجرای طرح و عدم پاسخگویی مناسب به شکایات و گزارشات مردمی، یکی از مهمترین دلایل ناکامی این طرح محسوب میشود. بسیاری از شهروندان که با روشهای نادرست مواجه شدهاند، شکایت خود را اعلام کردهاند اما تاکنون اقدام موثری برای رفع این مشکلات انجام نشده است.
در نهایت امانی اعلام کرد که «روز چهارشنبه و پنجشنبه که تهران به دلیل آلودگی هوا تعطیل بود، کارکنان شهرداری مجبور بودند، در خیابان بچرخند، شمارهگیر بیاورند! بر روی پروژههایی که قبلاً مشخص شده، تایید بگذارند و آمار را بالا ببرند! یعنی چی این روش!؟ اگر تذکر نمیدادیم، اگر نامه نمیدادیم، اگر بهعنوان اعضای شورا مطلع نمیشدیم، اگر داد کارمندان شهردای بلند نمیشد، اگر معتمدین محل اطلاع نمیدادند، میگفتیم خبر نداشتیم اما ما یک سال پیش این تذکر را دادیم و به آن توجه نشد! آقای باقری گفتن تخلف شده، استثناست اما ثابت شد، بنای طرح بر این نوع جمعآوری شماره از مردم است! حالا شما منتشر کنید ۳ میلیون شرکت کردند! چه فایده! این روش را قطع کنید، روشی که نارضایتی شهروندان و کارکنان شهرداری را به دنبال دارد، متوقف کنید».
مشارکت چه فایده؟
مشارکت از آگاهی میآید؛ یعنی اینکه بدانید در کل شهر ماجرا چیست، چه اتفاقاتی دارد میافتد، چه بودجهای هزینه میشود و در کجا چه پروژههایی انجام میشود. ممکن است من دوست داشته باشم جلوی در خانهام یک پل بزنند ولی در مجموع این پل به نفع این کوچه نباشد. در این شکل مشارکتهای صوری که حتی در سطح یک مشارکت هم نیستند و چیزهایی هستند که ضدمشارکتیاند، من باید بتوانم با تمام کسانی که در آن کوچه هستند، سر یک میز بنشینم و آگاه شوم از اینکه نقش کوچه در این محله چیست و نقش محله در کلانشهر چیست و با هم تصمیم بگیریم. تصمیمی که حداکثر منفعت را برای همه ساکنان به دنبال داشته باشد که گام اولش آگاهسازی است. وقتی شهروند نمیداند شهرداری چه کار میکند، براساس چه پروتکلی آن کارها را میکند، بودجهاش چقدر است و چشمانداز عمرانیاش چیست، حتی اگر از ۸ میلیون نفر که در تهران هستند، پرسیده شود و در طرح شرکت کنند، چه فایدهای دارد؟ چه کسی میخواهد اینها را ردهبندی کند و چه کسی خیر عمومی را در نظر میگیرد؟ هر کس براساس چیزی که فکر کرده نظر داده ولی در نهایت تحلیل و جمعبندی نظرات و قدرت ساکنان شهر است که میتواند پایهساز مشارکت باشد. این قدرت اول از آگاهی و بعد از نظارت و شفافیت میآید سپس از مشارکتی میآید که متضمن بالا بردن آن آگاهی باشد و در مرحله بعدی، قدرتی که بتواند نظارت کند. حالا همه اینها را بگذارید کنار اینکه از اساس آمارها اشتباه است!