“امام حسین(ع)” نماد اصلاحگری خستگیناپذیر و مدارا با انسانهاست. او حتی در روز عاشورا نیز از راههای جایگزین بهجای جنگ سخن میگوید
به قلم؛ سیدحمید موسویان؛ دینپژوه

عاشورا یک نقطهعطف در روند زندگی هر ساله انسان شیعه است: نقطهای برای پایان و آغازی دوباره. عاشورا یک واقعه تاریخی است که شیعه در همه دورانها نه اینکه تنها آن را مرور کرده باشد بلکه آن را زندگی کرده است. شیعه با عاشورا فهم خود را از زندگی و نگاه خود به دنیا را بازخوانی میکند، دوباره تعریف میکند و بهعنوان سبک زندگی برمیگزیند. به همین دلیل است که به اندازه تمام انسانها در همه دورانها، عاشورا داریم و هر فردی با فهم خود به عاشورا نگاه میکند.
عاشورا آوردگاه تقابل خوبیها و بدیهاست؛ زورآزماییای که تمام تاریخ انسان را به خود اختصاص داده است. ذهن ایرانی هیچگاه از اندیشه نبرد خیر و شر، خالی نبوده و انسان حتی درون خود با نزاع میان خوبی و بدی مواجه است. عاشورا برای انسان ایرانی، نقطه اوج نزاع خیر و شر در تاریخ است.
ایران امروز در میانه یک شرایط حساس تاریخی به عاشورا رسیده است. عاشورا در میانه التهاب تجاوز رژیم صهیونیستی و مشکلات و مصایب داخلی، چه رنگوبویی دارد؟ انسان امروز ایرانی با غم از دست دادن عزیزان، دغدغههای روزمره اقتصادی، واهمه بازگشت به شرایط جنگی و قرار داشتن در حالت تعلیق و بلاتکلیفی، چه نسبتی میتواند با عاشورای حسین داشته باشد؟
عاشورای حسین، نمادی است از همدلی و همبستگی جمعیت حق و تلاش برای اعتلای حقیقت. عاشورا به ما میآموزد با وجود همه اختلافهایی که داریم، باز هم میتوانیم برای حقیقت، دستها را در دست یکدیگر قرار دهیم. یاران حسین(ع) همه بر یک باور و یک سبک نبودند: از علوی تا عثمانی و خوارج میان شهدای کربلا حضور دارند. آنچه آنها را یکدل کرد تا کنار یکدیگر قرار بگیرند، فهم مشترک آنها از عدالت و ظلم در آن واقعه تاریخی بود؛ همه آنها بر ظالم بودن یزید و سپاه او اتفاقنظر داشتند و بر این باور بودند که مقابل ظلم باید ایستادگی و مقابله کرد.
عاشورای حسین، عرصه تنوع است. هیچکس نمیخواهد آنچه را که خود درست تلقی میکند بر کرسی بنشاند و دیگری را از عرصه خارج کند. کاروان حسین هم دارای تنوع عقیدتی و مذهبی است، هم دارای تنوع جنسیتی و سنی. زنان و کودکان نیز کنار مردان جنگی حضور دارند و صحنه را از یک جنگ صرف به عرصهای از زندگی تبدیل میکنند؛ صحنهای که هیچکس در آن حاشیهای نیست. همه از مردان جنگی گرفته تا زنان و کودکان، فعال هستند و کنش آنها را بارها روایت کردهاند. نهتنها همه در این صحنه فعالیتی میکنند که کنشگری همه آنها دارای اهمیت است.
در عاشورای حسین، غم با همه سنگینیاش، مانعی برای زندگی نیست؛ زندگی را باید غنیمت شمرد و برای هر لحظه آن تلاش کرد. زندگی در هیچ نقطهای هرچند فاجعهبار باشد، پایان نمیپذیرد و انسان نباید در یک زمان خاص متوقف شود. زندگی یک جریان مداوم است که باید با آن جاری شد، بالا و پایین آن را به رسمیت شناخت و در هر شرایطی، راهی نو برای زیستن پیدا کرد.
مصیبتها همچون باری گران بر دوش افراد داغدار، آینده را تیرهوتار میکنند و انسان را به توقف میکشانند اما با کاروان عاشورا که حرکت میکنیم، میآموزیم که عصر عاشورا، نقطه پایان تاریخ نیست؛ آنها که ماندند، کوشیدند با فرازوفرود زندگی کنار بیایند و سربلند و با افتخار این روند را ادامه دهند.
عاشورای حسین، نماد اصلاحگری خستگیناپذیر و مدارا با انسانهاست. هیچ راهکاری را نباید برای طی کردن مسیر حقیقت در عین زندگی نادیده گرفت. حسین(ع) حتی در روز عاشورا از راههای جایگزین بهجای جنگ و جدال، سخن گفت؛ نهتنها برای اتمامحجت بلکه از صمیم قلب بر این باور بود که مسیر صحیح تغییر و تحول در سطح جامعه، اصلاحطلبی است. انسان حاضر در جامعه را تنها با مدارا و همراهی است که میتوان به سمت حقیقت راهنمایی کرد و امیدوار بود که خود در این مسیر گام بردارد و محکم و استوار به آن دل ببندد. تغییر ناگهانی، تحول واقعی را در پی ندارد و جامعه را برای دستیابی به شرایط مطلوب همراه نمیکند. جنگ و جدال فقط زمانی قابل پذیرش است که تعرضی صورت گرفته باشد و برای دفاع از خود، خانواده و سرزمین به مقابله با متجاوز بپردازیم. متجاوز را باید سر جای خود نشاند اما نباید فراموش کرد که به دستور قرآن، تعدی و ظلم از هر طرفی در نزاع باشد، پذیرفتنی نیست. اگر متجاوز دست از تجاوز برداشت، ادامه دادن جدال، خود نوعی تعدی است.
با عاشورای حسین همیشه میتوان زندگی کرد و به زندگی، رنگوبویی دیگر داد. کربلا، عاشورا و حسین، کلیدواژههای انسان آزاده ایرانی هستند که با آنها، دنیا را برای خودش معنادار میکند و از زندگی در آن لذت میبرد. چه زیبا در روایتی نقل شده است که: «بهدلیل کشته شدن حسین(ع) در قلبهای مومنان، حرارت و گرمایی است که هرگز سرد و خاموش نمیشود».

