“مقصود فراستخواه”
نشست پنجم «چراغی دیگر» به مناسبت ایام شهادت سیدالشهدا (ع) شنبه ۱۴ تیر در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
مناسک بخشی از سرشت دین است
دکتر سیدحسن اسلامی اردکانی، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی به عنوان نخستین سخنران این نشست با طرح این سئوال که چه عاملی باعث شد، امام حسین(ع) از مدینه خارج شود و به آن شکل به قربانگاه برود؟ گفت: «اوج این صورتبندی را در کتاب «شهید جاوید» میبینیم. «شهید جاوید» کتابی محوری، مهم و سرنوشتساز در تاریخ ایران است که مرحوم صالحی نجفآبادی در آن برای اولین بار یک صورتبندی تازهای را ارائه میکند که البته این صورتبندی معطوف به مباحث قبل است. به اعتقاد ایشان امام حسین برای حکومت قیام کرد. این ادعا در تفکر شیعی، ادعای جدیدی بود و این کتاب با پژواکهای متفاوتی روبهرو شد. صرفنظر از ادعای این کتاب کاری که من و شما به عنوان شیعه میکنیم به خصوص در دهۀ عاشورا خودش را در قالب سینهزنی، علم گردانی و امثالهم نشان میدهد چه معنایی دارد؟ اینها در یک تعبیر کلی مناسک هستند که هر جا انسانها باشند، انجام میدهند. ما انواع مناسک ملی، تاریخی، اسطورهای و… داریم و برخی از این مناسک حالت دینی به خود میگیرد و اگر از ما بپرسند چرا این کارها را میکنید، میگوییم برای سیدالشهداست. اما در صد سال اخیر به دلایلی این مسأله خیلی اهمیت پیدا کرده و پرسش برانگیز شده که اصولاً کاری که ما میکنیم، درست است؟ یعنی آیا گریستن برای سیدالشهدا (ع) کار درستی است؟ مولانا از یک منظر عرفانی میگویید ما باید بر خودمان بگرییم. به نظر میرسد ادبیاتی که به مناسک میپردازد، دو دسته است؛ برخی آثاری مینویسند، کسانی مانند سیدمحسن امین و عبدالحسین شرفالدین عالمان بزرگ جبلعاملی هستند که در یک مقطعی از ندگیشان آثاری در دفاع از مناسک مینویسند. سیدمحسن امین در مقدمه کتابش شواهدی از صدر اسلام و گفتههای پیامبر درخصوص گریستن بر حضرت حمزه میآورد تا نشان بدهد، سوگواری بر مردگان مطلوب و مستحب است. در مرحلۀ دیگری همین علما به نقادی مناسک میپردازند که اوج آن را در آثار سیدمحسن امین میبینیم. او کتاب «اَلتّنْزیه لِاَعْمالِ الشّبیه» مینویسد که مورد بحث واقع میشود. او مشخصاً به سنتهایی از عزاداری میپردازد که در عراق و شامات رواج داشته و مینویسد بسیاری از این شبیهسازیها، دروغ است و بنیاد درستی ندارند. همچنین در بعضی از این مناسک شاهد خودزنی هستیم که خلاف شرع هستند. از سوی دیگر هنگام این فعالیتها شاهد استفاده از لوازم لهو و لعب مانند سنج، دمام و… هستیم و در این نمایشها شاهد نمایشهای تحقیرآمیزی در باب خاندان پیامبر هستیم. او تمام این رفتارها را خلاف شرع و بدعت میداند. فضای آن دوره، فضای روشنفکری دینی بوده است. چند نفر به یاری سیدمحسن امین میروند و افرادی هم او را نقد میکنند. منتقدان استدلال میکنند که این عزاداری از قبل وجود داشته است. سیدمحسن امین هم دوباره جواب میدهد اگر علما به این مناسک باور داشتهاند باید خودشان هم این کار را انجام میدادند. دامنۀ این بحث روز به روز گسترش پیدا میکند و از فقها نظر خواسته میشود. کار به جایی میرسد که سیدمحسن امین بهخاطر مخالفت با عزاداری سیدالشهدا منزوی میشود. کتاب سیدمحسن امین را مرحوم جلال آلاحمد به نام «عزاداریهای نامشروع» ترجمه میکند. در صد سال اخیر از طرفی شاهد هستیم که کسانی دلسوزانه کوشیدهاند این مناسک را از فضای نامناسب و دون شأن سیدالشهدا پاکسازی کنند که نمونۀ بارزش مرحوم مطهری است، از طرفی عملاً هر چه پیش میرویم انگار بیشتر در این فضا میغلتیم و آلودهتر میشویم. این مسأله خیلی وضع تراژیکی است. در بحث مناسک از هر گونه مداخلۀ آمرانه باید بپرهیزیم. بسیاری از کسانی که وارد مناسک شدهاند و نقد کردهاند به سرشت مناسک توجه نکردهاند. مناسک بخشی از ساختار و سرشت دین است. معمولاً و متاسفانه روشنفکری دینی ما جنبۀ سلبی و منفی در قبال مناسک داشته است. باید ببینیم که چه ظرفیتهایی در این مناسک است. دین صرفاً آموزههای عقلانی نیست، ما در مناسک تعلق ایجاد میکنیم و تا وقتی مناسک این کارکرد تعلقی را دارد، نمیتوانیم نادیدهاش بگیریم. از طرف دیگر مناسک تمایز ایجاد میکند و به هر حال هر مجموعهای نیازمند تمایز است و اصولاً هیچ دینی بدون مناسک نیست اما باید مراقب بود که تمایز به دشمنسازی نینجامد.»
محکمات و متشابهات عاشورا
در ادامه، عبدالجبار کاکایی به اجرای شعرخوانی و یاسین حجازی به اجرای متنخوانی پرداختند و پس از آن دکتر مقصود فراستخواه، استاد مؤسسۀ پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی گفت: «دین یکی از ساحات ذهن و زبان بشر است. عنصر مرکزی دین توجه به امر قدسی و رستگاری نهایی است. اما ذهن و زبان انسانی حداقل هفت ساحت دیگر هم دارد که هر کدام برای خود موجودیتی دارند؛ ساحت عقل و خردورزی، ساحت عرف، ساحت اخلاق، ساحت معنا، ساحت هنر و صور خیال، ساحت علمورزی و ساحت فناوری از جمله این ساحتها هستند. این هفت ساحت هر کدام مبانی و روششناسی خود را دارد. هر کدام کابردهای خاص خود را دارند. میان این ساحات هفتگانه میتواند تعادل، تعامل و گفتوگوهای سازنده صورت بگیرد که نشانۀ توسعۀ یک ذهن چند ساحتی است. هر یک از این ساحتها، خطاهایی هم دارند. خطای ساخت علمورزی، پوزیتیویسم است. در ساحت فناوری، مخاطرات دانش هستهای مطرح است. خطاهای ساحت دینورزی هم تمامیتخواهی، عقلگریزی، خرافات و مناسکگرایی هستند. در ساحت دین استعدادی است که میخواهد بر سایر ساحتها سلطه داشته باشد و استعداد مبالغه هم وجود دارد. مثلاً دربارۀ نهضت سیدالشهدا (ع) از صفویه تا به الان غلوهای زیادی صورت گرفته است. از جمله مغالطات در فهم معرفت دینی، خلط محکمات و متشابهات است. من به این نتیجه رسیدم همۀ محکمات قرآنی به نوعی ارشاد به احکام عقل است. دین کارش تعالی بخشیدن به چیزی است که عقل و اخلاق میگوید. دین در معنای درست خود نه جایگزین عقل است، نه جایگزین اخلاق و نه جایگزین عرف و نه ویرانگر آنها بلکه میخواهد، لطفی معنوی و چشماندازی غایی به حیات مردم بدهد. نکته مهم این است که تشابه در آیات قرآن چگونه اتفاق میافتد. این فرآیند یک فرآیند تاریخی است. در این فرآیند به قول محمد ارکون، اسلام رستگاری تبدیل به اسلام پیروزی میشود. در این فرآیند، حکمرانی بعد از پیامبر به یک امر مقدس تبدیل شد، در حالی که حکومت امر مقدس نیست و امر دین مشتبه شد و آیات قرآن در جهت حکومت تعدیل میشد. اینجا نیاز به رسوخ علم بود. راسخون در علم، کسانی هستند که گزارهها را سر جای درست قرار میدهند. بحرانی در معرفت دینی اتفاق افتاده بود که به شکل اجتماعی هم به وجود آمده بود. در این بحران، معاویه میتوانست اجماع سکوت ایجاد کند. اینجا امام حسین(ع) یک عالم منتقد و یک عدالتخواه است که رویههای مقدس شدۀ حکومت معاویه را نقد میکند. حسین(ع) در کربلا یک ایدئولوگ نیست، یک رهبر هیجانی و پوپولیست هم نیست. او یک کنشگر شجاع، عالم، منتقد و واقعگراست. در غروب تاسوعا با عمیقترین تجربههای مهربانی، انساندوستی و خلوصش به یارانش میگوید: بدانید که من یارانی بهتر از یاران خودم ندیدم حالا به شما رخصت میدهم که برگردید. اینها با من کار دارند و نه با شما، از تاریکی شب استفاده کنید و بروید. این روایت دراماتیک عاشورا و روایت فضیلتهای فراموش شده، میتواند اجتماعات گرم ایجاد کرده و تولید آگاهی کند.»

