درباره سیاست اشتباه فیلترینگ

در نشست خبری اخیر سخنگوی دولت، تأکید شد که دولت «به دنبال محدودسازی اینترنت نیست ولی شرایط فعلی و اقدامات اسرائیل، دست مخالفان در راستای این اقدام دولت را خوب پر کرده است». به عبارت دیگر بهرغم وعده پیشین رفع فیلتر تلگرام و واتسآپ به نظر میرسد در شرایط پس از جنگ ۱۲ روزه علیه ایران این وعده به تعویق افتاده است. این درحالی است که بسیاری از منتقدان استدلال «امنیتسازی با محدودیت اینترنت» را ناکافی و حتی مخرب میدانند. برخی صاحبنظران اصولگرا نیز پس از آتشبس اخیر تأکید کردهاند که اکنون اولویت باید پایان دادن به محدودیتهایی نظیر فیلترینگ و افزایش مشارکت مردم در تصمیمسازی باشد. برای مثال حسن بیادی، فعال سیاسی اصولگرا، بیان کرده است که «یکی از اقدامات ضروری پس از آتشبس، پایان دادن به محدودیتهایی نظیر فیلترینگ و برخوردهای سلبی است». به عبارت دیگر به باور او حفظ سرمایه اجتماعی ناشی از وحدت ملی مستلزم بازگشت آزادیهای رسانهای و کاهش فشارهای محدودکننده است.
بسیاری از کارشناسان میگویند؛ فیلترینگ گسترده در شرایط فعلی صرفاً «قفل نمادینی» بر شبکه است که دسترسی شهروندان به اطلاعات را محدود میکند ولی هیچ تضمینی برای جلوگیری از نفوذ یا جاسوسی فراهم نمیآورد. آنها معتقدند که ابزارهای ارتباطی در عصر کنونی کارکردی بسیار فراتر از ارسال پیام دارند و نباید همه ارتباطات را به اشتباه نشانه گرفت. همانطور که محمد رهبری، جامعهشناس رسانه، در یادداشتی نوشته است: «اگر از ابزارهای ارتباطاتی برای نفوذ و جاسوسی سوءاستفاده میشود باید جلوی این سوءاستفاده را گرفت نه آنکه هر ارتباطی را از اساس مسدود کرد». از نگاه او نمیتوان با قطع کامل دسترسی به پیامرسانها و شبکههای اجتماعی، سیاستهای نفوذ را متوقف کرد؛ بلکه باید روشهای سوءاستفاده را شناسایی و خنثی کرد.
منتقدان تأکید میکنند هیچ اپلیکیشنی؛ چه تلگرام، اینستاگرام یا واتسآپ بهتنهایی عامل نفوذ نیست. با فیلترینگ و اینترنت ملی نمیتوانند مانع جمعآوری اطلاعات جاسوسان شوند چون عملیات جاسوسی حتی از طریق سطح سیستم عامل دستگاهها نیز ممکن است. به عبارتی نفوذگران برای جاسوسی الزامی به استفاده از یک اپ خاص ندارند و با فیلتر شدن یک یا چند پیامرسان، تنها کاربران عادی آسیب میبینند. کارشناسان رسانه میگویند در واقع «ابزارهای جاسوسی روی گوشیهای تلفن همراه تنها محدود به واتسآپ نخواهد بود» و رمزگشایی پیامهای رمزنگاری شده نیز در دسترسی مستقیم نیست؛ بلکه خود سیستمعاملهای آمریکایی موبایل به همه اطلاعات دسترسی دارند. به همین دلیل اولویت باید شناسایی نفوذگران «واقعی» باشد، نه محدود کردن ابزار ارتباطی کاربران.
نفوذی واقعی کسی است که اولویتهای کشور را بهگونهای تغییر میدهد که مسائل حیاتی و اصلی مانند مشکلات معیشتی مردم یا تنشهای خارجی در حاشیه قرار گیرند. او کسی است که به جای پرداختن به چالشهای اساسی، تمام تمرکز را به موضوعاتی مانند حجاب و فیلترینگ و افزایش محدودیتهای اجتماعی معطوف میکند. نفوذی با ایجاد فشار روانی و اجتماعی بر مردم، تلاش میکند حمایت اجتماعی دولت و حاکمیت را تضعیف کند و باعث شود بهخاطر مشکلات اقتصادی و تنگناهای اجتماعی، مردم از حاکمیت و دولت فاصله بگیرند. واقعیت این است که نفوذیها جای دیگری هستند و محدود کردن پیامرسانهایی مثل تلگرام، اینستاگرام یا واتسآپ تنها بخشی از معادله است؛ چراکه از طریق پیامرسانهای داخلی مانند ایتا و بله نیز میتوان همان سیاستها را پیگیری و اولویتهای اساسی کشور را کنار گذاشت. جالبتر آنکه این نفوذیها امروز همچنان بر طبل جنگ و ادامه تنشها میکوبند و با ایجاد فضای ناامنی و محدودیت بر شرایط بحرانی دامن میزنند.
آلودگی فضای سایبری و افزایش ریسک امنیت
گسترش فیلترینگ بهویژه باعث رشد چشمگیر استفاده از فیلترشکنها (VPN) شده است. فیلترینگ موجب مسدود شدن دسترسی ایرانیان به خیلی از سایتهای جهان شده و اینترنت ایران را آلوده کرده است. بهعبارت دیگر از آنجا که اکثر مردم برای دور زدن فیلتر ناگزیر به استفاده از VPN هستند این شبکههای پنهانی عملاً چرخه انتقال اطلاعات را مبهم و ناامن کردهاند. کارشناسان هشدار میدهند بسیاری از فیلترشکنهای محبوب، تولید و تحت نفوذ کشورهای بیگانه هستند و گاهی با تبلیغاتی مانند «ارتش اسرائیل، نیروی جدید جذب میکند» کاربران را تحت تأثیر قرار میدهند؛ نفوذگران میتوانند از طریق همین VPNهای آلوده یا سرویسهای بینالمللی مانند استارلینک اطلاعات را خارج کنند. در نتیجه فیلترینگ نهتنها دسترسی قانونی به اینترنت را مختل کرده بلکه احتمال نفوذ بدافزار و سوءاستفاده اطلاعاتی را افزایش داده است.
به اضافه اینکه گزارشهای منتشرشده، نشان میدهد بازار VPN در ایران بسیار پردرآمد است. برآوردها حاکی است، گردش مالی سالانه فروش فیلترشکنها حدود «۲۰ هزار میلیارد تومان (۲۰ همت)» است. مطالعات رسمی نیز نشان دادهاند که پس از رفع موقت فیلتر واتسآپ، مصرف فیلترشکنها بین ۸ تا ۱۲ درصد کاهش یافته و در عمل ۲ هزار میلیارد تومان به فروشندگان فیلترشکن خسارت وارد شده است. این اعداد سرسامآور سوال میآفرینند؛ آیا سودجویی مالی پشت پرده پیشنهاد فیلترینگ نبوده است؟ منتقدان میگویند همین منافع کلان باعث شده، جریانهایی خواستار تداوم فیلترینگ باشند تا این درآمدها حفظ شود.
پیامدهای روانی و اجتماعی
بررسیها نشان میدهد، ادامه فیلتر شدن پیامرسانها، بهویژه در اوضاع جنگی و پساجنگ، فشار روانی بر مردم را افزایش داده است. محمدهادی جعفرپور، تحلیلگر رسانهای در یادداشتی پس از آتشبس به این نکته پرداخته و خواسته است دولت با هدف کاهش «آزارهای روانی» ناشی از فیلترینگ، سرعت اینترنت را افزایش داده و فیلترینگ را هر چه سریعتر حذف کند. او تأکید میکند پس از اعلام آتشبس، وقت آن است که حاکمیت قدردانی خود را با «بازتعریف زیرساخت مناسب برای سرعت دسترسی و سپس حذف فیلترینگ» نشان دهد. در واقع به نظر او و دیگر کارشناسان، حفظ انسجام ملی به برقراری اعتماد با مردم بستگی دارد و برطرف کردن موانع دسترسی به اینترنت میتواند بخشی از این اعتمادسازی باشد.
در حالی که دولت فعلاً رفع محدودیت را همسو با ملاحظات امنیتی میداند، تحلیلگران تأکید میکنند که «نیاز اصلی دفاع از کشور شناسایی و حذف نفوذیهای نابکار است»، نه محدود کردن ارتباطات عمومی. آنان میگویند در شرایطی که «هر ابزار ارتباطی میتواند مورد سوءاستفاده جاسوسی قرار گیرد»، محدودیت شبکهها راهحل نیست. همچنین شواهد اقتصادی نشان میدهد که فیلترشکنها بازار عظیمی ساخته و خود به کانالی برای نفوذ تبدیل شدهاند. از سوی دیگر با فروکش کردن بحران جنگ، بسیاری از نخبگان و مردم انتظار دارند، بستر ارتباطی آزادتر و روانتر شود تا هم مشکلات روزمره برطرف گردد و هم «تابآوری» اجتماعی بالا بماند.
در نتیجه، مخالفان فیلترینگ معتقدند اگر هدف دولت حفظ امنیت و آرامش مردم است باید تمرکز را به راهکارهای واقعی امنیتسازی معطوف کرد؛ از جمله ساماندهی زیرساختهای سایبری، تقویت سامانههای پدافند غیرعامل و استفاده از نظارت هوشمند به جای قطع سراسری اینترنت. اکنون فرصت مناسبی است که دولت «خطکش امنیتی» را از شبکههای عمومی برداشته و به جای فیلتر کردن، اعتماد مردم به فضای مجازی را بازسازی کند.

