“مهرزاد دانش”

این روزها انواع فراخوانهای رسمی از طرف نهادهای دولتی و حکومتی برای ارائه آثار ادبی و هنری و فرهنگی درباره جنگ ۱۲ روزه اخیر منتشر میشود که تأکید عمدهشان هم بر نکتههایی همچون همبستگی ملی یا همبستگی ملت و حاکمیت و اتحاد علیه دشمن و دفاع از وطن است. این روالی متداول است که در دورههای ملتهب اینچنینی، دولتها برای ثبت وجهه هنری اتفاقات و دعوت به کنشمندی مردم، برنامههایی در قالب رقابت و عرضه تدارک ببینند. بنابراین ذات این برنامهها ایرادی ندارد و میتواند دربردارنده نتایج مثبتی هم باشد؛ به شرط آنکه نکتههایی مهم در کنارشان رعایت شود تا این روند دچار چالشهای مغایر با هدف اصلی نشود و موقعیت را دچار کارکرد وارونه نسازد. از مهمترین این چالشها شعارزدگی یا فرصتطلبی فرهنگی است که طی آن آثاری تولید میشوند که به جای عمق و اصالت به دنبال جلب رضایت حامیان یا بهرهبرداری از موضوعات مورد سفارش نهاد حمایتکننده هستند. این روند که اغلب در کشورهای با نظامهای فرهنگی متمرکز جاری است بر اساس پارادوکس انگیزههای بیرونی (Extrinsic Motivation Paradox) شکل میگیرد؛ بدینسان که وقتی انگیزههای بیرونی (مثل جوایز مالی یا حمایتهای اعتباری) بیش از حد بر خلاقیت تأثیر بگذارد، کیفیت آثار کاهش مییابد و در نتیجه حمایتهای نهادی به جای تقویت خلاقیت به تولید آثار کلیشهای منجر میشود.
معمولاً برای گریز از این آفت، پیشنهادهایی در نظر گرفته میشود. چند نمونه از این پیشنهادها به قرار زیر است:
۱- تدوین معیارهای دقیق و شفاف: در فراخوان، معیارهای ارزیابی با تأکید بر اصالت، خلاقیت، عمق محتوایی و دوری از شعارزدگی مشخص شود. مثلاً تأکید شود، آثار باید مبتنی بر تجربههای واقعی، روایتهای شخصی یا تحلیلهای عمیق باشند.
۲- تشکیل هیات انتخاب متنوع: از داورانی با تخصصهای مختلف (ادبیات، تاریخ، جامعهشناسی، هنر) استفاده شود تا آثار را از زوایای مختلف بررسی کنند و بدین طریق از انتخاب آثار کاسبکارانه جلوگیری شود. حتیالامکان از داورانی که در اغلب شوراهای داوری یا سیاستگذاری شمایل «الی الابد» یافتهاند، پرهیز شود و حضور کارشناسان جدید و خوشفکر و حتی دگراندیش که وطندوستیشان بر هر زمینه دیگر چیرگی دارد و این روزها هم اثبات شد که چقدر در این زمینه از ادعاهای آن شمایل و چهرههای تکراری پیشروتر هستند به جای چهرههای دافعهبرانگیز رقم بخورد.
۳- تمرکز بر روایتهای محلی و انسانی: در فراخوان، نویسندگان تشویق شوند به جای کلیگویی به داستانهای محلی، شخصیتهای واقعی و تجربیات ملموس بپردازند. این کار، آثار را از شعارزدگی دور میکند.
۴- تشویق آثار غیرمستقیم: به جای تأکید صرف بر موضوع مقاومت یا همبستگی ملی از هنرمندان دعوت شود، آثاری خلق کنند که به طور غیرمستقیم به همبستگی ملی یا تأثیرات تجاوز اسرائیل بر زندگی مردم بپردازد. این رویکرد میتواند به خلق آثار عمیقتر منجر شود.
اما مهمترین نکته در این میان، توجه به وقایعنگاریها و یادداشتهای متعددی است که مردم از هر طبقه شغلی، تحصیلی، سنی، جنسیتی و عقیدتی در این مدت در جاهای مختلف به ویژه شبکههای اجتماعی یا صفحات شخصی مجازی خود به طور خودجوش و غیرسفارشی درباره حالوهوایشان در دوهفته مزبور نوشتند و راوی حسهای انسانی مختلف از ترس و اضطراب و ابهام و دلخوری تا مقاومت و صبر بودند. این یادداشتها حاوی بیآلایشترین و بیواسطهترین و واقعیترین مجموعه احساسات ایرانیان در مواجهه با جنگ اخیر بودند؛ فارغ از سفارش و ملاحظه و ریاکاری و شوآف. متأسفانه یادداشتهای حسی مردم در این شبکهها یا صفحات شخصیشان به دلیل جایگزینی با مطالب بعدی و قرارگیری در کنار انبوه مطالب دیگر، چندان در حافظه نامکتوب ثبت نمیشود و به گمانم ثبت و ضبط و بازنشر آنها در یک مجموعهای مکتوب و یا آمادهسازی و فراهمآوریشان برای اقتباسهای سینمایی، میتواند روایتی دست نخورده و صادقانه را از ادبیات خود مردم در بیان دغدغهها و آمال و آرزوها و آرمانها و خیالها و اعتقاداتشان برای آیندگان تجمیع کند.
تجربه نشان داده است که روایتهای خالص مردمی، معمولاً در میان هایوهوی روایات کاسبکارانه موقعیتهای پرسیطره، کمفروغ میشوند. میشود با ثبت بههنگام دغدغههایی که با قلم خود مردم درج شدهاند از تکرار این تجربه جلوگیری کرد. فراخوانها به جای خود اما این ۱۲ روز نشان داد، مردم برای واقعهنگاری از احساسات مختلف در مواجهه با پدیدههایی اینچنینی منتظر بخشنامه و مسابقه و فراخوان نمیمانند و بسیار جلوتر و خوشذوقتر و واقعبینانهتر از برخی نهادهای رسمی به نگارش و ثبت و خلق و رسانهپردازی مشغولند و حاصل این روند، بسی جامعتر و حقیقتانگارتر از برنامههای دیگر است. اگر داستانی از میان این روایتها نگاشته شود، فیلمی بر مبنای آنها اقتباس شود و نمایشی با حالوهوای آنها روی صحنه رود، میتوان نجواهای صادقانه و بیپیرایه مردم را از دورهای ملتهب در مقطعی سرنوشتساز از تاریخ ایران در روایت و تصویر و بازآفرینی ماندگار کرد تا زیر فریادهای شعاری و کاسبکارانه دفن نشوند.

