بهمن فرمانآرا از توقف فیلم چشمهایش خبر داد
این روزها در محافل سینماییخبر توقف فیلم بهمن فرمانآرا حرف اول است. فیلمی دشوار و پرهزینه که قرار بود از رمان «چشمهایش» بزرگ علوی ساخته شود.
اردیبهشت ماه خبر آغاز پیشتولید این فیلم سینمایی منتشر و اعلام شد که این فیلمساز پیشتولید تازهترین فیلم خود را با اقتباس از رمان «چشمهایش» در شهرک سینمایی غزالی آغاز کرده است.
علی مصفا، صابر ابر، شمس لنگرودی، مهدی پاکدل و لاله مرزبان پیشتر به عنوان گروهی از بازیگران فیلم معرفی شده بودند و طبق اعلام روابط عمومی فیلم با پیوستن بهناز جعفری، علی شادمان، پانتهآ پناهیها و ژاکلین آواره تیم بازیگران این اثر تکمیل شد. مجوز این فیلمنامه که شادمهر راستین و بهمن فرمانآرا به طور مشترک نویسندگی آن را برعهده دارند، در هفتادمین سالگرد چاپ این اثر صادر شده بود. از همان ابتدا اعلام شد که این فیلم با حمایت بنیاد سینمایی فارابی جلو دوربین میرود اما بسیاری از اهالی سینما پیشبینی میکردند که کارها به خوبی پیش نخواهد رفت.
فرمانآرا کار را به همراه گروهش آغاز کرد. فیلمبرداری پس از جنگ ۱۲ روزه آغاز شد اما تنها ۲۰ دقیقه از فیلم فیلمبرداری شده بود که پروژه به دلیل نرسیدن بودجه به تعطیلی کشیده شد.
به گفته فرمانآرا، مدیران فارابی میدانستند که بیش از ۵۰ میلیارد برای ساخت فیلم باید هزینه کنند اما تنها ۱۵ میلیارد در اختیار این پروژه قرار داده شده و پس از آن مسوولان این بنیاد اعلام کردند که پول بیشتری در اختیار ندارند و نمیتوانند بیش از این برای این پروژه هزینه کنند. نام برخی از حمایتکنندگان مالی مانند بانک گردشگری هم پیش آمده اما آنطور که از اوضاع برمیآید فعلا سرمایهای برای ادامه فیلمبرداری در نظر گرفته نشده است. وسایل فیلمبرداری هم عودت داده شده و با این وجود امید چندانی به آغاز دوباره کار وجود ندارد. اما با همه اینها واقعیت این است که بنیاد فارابی برای چنین فیلمی بیش از اینها هزینه نمیکند و اگر سرمایهای به این اندازه باید صرف شود، مدیران آن ترجیح میدهند، روی پروژههایی سرمایهگذاری کنند که طبق موضوعاتی که در ابتدای سال آنها را برای ساخت آثار در این بنیاد تعیین کردند، صرف شود. گویا آنها از فرمانآرا خواستند که مابقی سرمایه فیلم را خود از طریق حمایتکنندگان مالی تامین کند که این کارگردان نپذیرفته است.
فرمانآرا میگوید: «الان مساله این است دیگر پول نداریم که حتی به کارگران فنی بدهیم بنابراین به این نتیجه رسیدیم که یا کسی پیدا میشود، هزینه فیلم را بدهد و ما ادامه میدهیم و فیلم را تمام میکنیم، یا اینکه تعطیل میشود و تنها چیزی هم نیست که تعطیل میشود. از فرط استیصال است که اعلام میکنیم، فیلم تعطیل شده. با اما و اگر نمیتوان با بهترین گروه فیلمبرداری کار کرد. قسط اول را هنوز ندادهاند. من تهیهکننده فیلم هستم اما قرار نبود خودم سرمایهگذاری کنم. ما حداقل ۲۵ جلسه دیگر فیلمبرداری داریم اما پول نداریم که ادامه بدهیم. با فارابی جلسه داشتیم، خیلی هم لطف داشتند اما گفتند، واقعیت این است که خود فارابی هم دیگر پول ندارد».
این کارگردان با بیان اینکه مدیران از اینکه او دوباره تصمیم بهکار گرفته است، ابراز خوشحالی کردند، توضیح میدهد: «همه میدانند که من آدم محبوب این آقایان نیستم اما خب کار کردیم. همهشان هم گفتند، خوب است که دومرتبه دارید، کار میکنید. بهترین گروهی که ممکن است در ایران کسی داشته باشد، دور هم جمع کردیم. ۱۰، ۱۵ روز اول فیلمبرداری را در خانه ای بی نهایت زیبا کار کردیم حالا یک مرتبه تعطیل شده. اما حتی نمیخواهم بگویم مخصوصا این کار را میکنند چون میدانم مملکت در حال جنگ هم است. من در ۸۳ سالگی روزی ۱۲ ساعت کار میکنم و نمیدانم این فیلم برای من آخرین فیلم است یا نه اما آرزویم این بود که چشمهایش ساخته و پخش شود». فرمانآرا میگوید: «هنوز گریه نکردهام اما شب که شود، شاید آدم آهسته آهسته گریه کند.»
این روزها خبر شروع پیشتولید فیلم تازه مسعود کیمیایی با عنوان «عشق در انفرادی» هم منتشر شده و عجیب اینجاست که این دو کارگردان همنسل، هنوز انگیزه برای کار دارند اما روزگارشان چندان بر وفق مراد نیست. رائد فریدزاده سال گذشته به دیدار مسعود کیمیایی رفت و در آن دیدار اولین صحبتها برای شروع فیلم تازه این کارگردان شکل گرفت و حالا علی اوجی تهیهکننده فیلم قبلی کیمیایی، خبر از ثبت فیلمنامه این فیلمساز همزمان با روز تولدش و آغاز پیشتولید داده است.
با تمامی این اوصاف این دو کارگردان متولد ۱۳۲۰ که حدود ۸۵ سال از عمرشان میگذرد همچنان مصر هستند که کارگردانی کنند و خب طبیعی است که باید حامیان مالی از آنها حمایت کنند. اما این روزها این حامیان بخش خصوصی تنها به خاطر اینکه کارگردانی شاخص و پیشکسوت مدیریت پروژه را برعهده دارد، حاضر به سرمایهگذاری روی هیچ فیلمی نخواهند بود. آنها تنها به بازگشت سرمایهشان فکر میکنند و حاضر نیستند برای نام و شهرت هیچکس هزینه کنند. آنها در فیلمهایی سرمایهگذاری خواهند کرد که از فروش آنها مطمئن باشند و این کار را به نهادها و سرمایهگذاران دولتی میسپارند. اما واقعیت این استکه سرمایهگذاران دولتی هم حاضر به سرمایهگذاری برای افراد صاحبنام که از خودیها هم نیستند، نخواهند بود و ترجیح میدهند، سرمایه را برای آنهایی صرف کنند که اگر فیلمشان نفروخت حداقل در کارنامه مدیران اثری باشد که بتوانند بر آن تکیه کرده و از ساخت این فیلم برای خود طرفی ببندند.

