درباره وضعیت رسانهها و خبرنگاران
گروه اجتماعی: در روز خبرنگار، انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران با صدور بیانیهای خواستار بازنگری فوری در نگاه حاکمیت به رسانهها شد. این انجمن تأکید کرد، رسانههای آزاد و مستقل نه تنها تهدیدی برای حاکمیت نیستند بلکه تضمینی برای دوام و اصلاحپذیری آن بهشمار میروند. همزمان در یک نشست تخصصی با حضور جمعی از روزنامهنگاران، از پیامدهای سانسور، انحصار رسانهای و برخوردهای سلیقهای با مطبوعات انتقاد و هشدار داده شد که در غیاب صدای خبرنگاران داخلی این رسانههای بیگانه هستند که مرجعیت خبری را به دست میگیرند.
رسانه؛ رکن شفافیت و توسعه کشور
انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در بیانیه خود به مناسبت ۱۷ مرداد، روز خبرنگار یادآور شد که رسانه در هر نظام حکمرانی صرفاً ابزار اطلاعرسانی نیست بلکه رکن چهارم قدرت و از پایههای ثبات، شفافیت و سلامت جامعه است. در این بیانیه آمده است، رسانههای حرفهای و مستقل با افشای فساد، تبیین تصمیمات حاکمیت و بازتاب صدای مردم به اصلاح سازوکارها و افزایش کارآمدی حکومت کمک میکنند. نظامهایی که رسانه را شریک حکمرانی بدانند، مسیر توسعه پایدار را هموار خواهند کرد؛ در مقابل، اتکا به رسانههای فرمایشی و تبلیغاتی شاید در کوتاهمدت سکوت و رضایتی کاذب ایجاد کند اما در بلندمدت مشروعیت حاکمیت و اعتماد عمومی را فرسایش میدهد. این انجمن با اشاره به تحولات اخیر از حاکمیت خواست تا دیر نشده ،رویکرد خود را تغییر دهد و تقویت رسانههای مستقل را نه یک تهدید بلکه تضمینی برای بقای نظام بداند. به باور روزنامهنگاران، بازگشت به عقلانیت و ساختار صحیح رسانهای تنها راه پژواک یافتن صدای حقیقت در جامعه است. در بیانیه تأکید شده است که آیندهای روشن و ایران توسعهیافته در گرو وجود قلمهای آزاد، رسانههای مستقل و مردم آگاه خواهد بود.
دغدغههای هفتگانه روزنامهنگاران
انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در بیانیه خود مجموعهای از نگرانیها و مطالبات اساسی را مطرح کرد که از نظر اعضای آن، سرنوشت آینده رسانه در کشور به تحقق آنها گره خورده است. در این بیانیه آمده است که طی ماههای اخیر بهویژه در جریان جنگ ۱۲ روزه حدود ۱۵۰ خبرنگار کار خود را از دست دادهاند و معیشت آنان به خطر افتاده است؛ وضعیتی که ضرورت ایجاد سازوکاری فوری برای حمایت اقتصادی از رسانههای مستقل و روزنامهنگاران را- بدون کوچکترین دخالت در استقلال تحریریهها- دوچندان میکند. به باور انجمن، بازتعریف رابطه حاکمیت با رسانه ضرورتی فوری است چراکه ادامه محدودیتها، ممنوعیتهای پنهان و دستورالعملهای پشت پرده تنها بیاعتمادی عمومی را تشدید میکند و تغییرات اخیر در برخی نهادهای امنیتی باید سرآغازی برای عبور از رویکرد سلبی باشد. همچنین تأکید شده است که قانونگذاری در حوزه رسانه در سالهای اخیر بیشتر در خدمت محدودسازی بوده تا حمایت در حالی که هر قانون جدید باید با مشارکت مستقیم اصحاب رسانه و بر پایه منطق حقوقی شفاف تدوین شود؛ رسانه نهادی زنده و پویاست و برخورد با خطا باید از مسیر اصلاح تدریجی و ارتقای سواد رسانهای انجام گیرد نه سرکوب و مجازات.
روایت جنگ ۱۲ روزه زیر سایه سانسور
نشست «همبستگی اجتماعی و دفاع ملی؛ تجربهها و چالشهای روزنامهنگاران» که به تازگی برگزار شد، فرصتی بود تا خبرنگاران درباره عملکرد رسانهها در جنگ ۱۲ روزه و موانع روایتگری مستقل بحث کنند. مهرک محمودی، سردبیر مجله پیوست در این نشست گفت: «ما مرجعیت رسانهای خود را به خاطر سانسور از دست دادیم. وقتی سانسور وجود دارد، نمیتوانیم به مخاطب بگوییم که ایراناینترنشنال و امثالهم دروغ میگویند.» به گفته او در روزهای حمله اخیر، کاربران در توئیتر مشغول مخابره اخبار و تصاویر خرابیهای اطرافشان بودند که اینترنت قطع شد و فضا عملاً در اختیار حامیان حمله نظامی قرار گرفت. محمودی تصریح کرد، فشار بر خبرنگاران برای انتشار اخبار واقعی نیز شدید بود و این شرایط، مرجعیت رسانههای داخلی را تضعیف کرده است. غزل حضرتی، خبرنگار اعتماد، تجربه خود از روزهای جنگ را اینگونه بیان کرد: «در جریان حملات، مرتب گفته میشد جز صداوسیما هیچکس حق ندارد مجوز دریافت کند. این انحصار صداوسیما در پوشش خبر عملاً امکان کار را از سایر رسانهها سلب کرد». او افزود در موارد متعددی خبرنگاران قصد داشتند نشان دهند حملات اسرائیل، غیرنظامیان را هدف قرار داده اما اجازه روایت واقعیت داده نشد.
صدای خبرنگار یا صدای بیگانه؟
یکی از محورهای اصلی انتقاد روزنامهنگاران، پیامدهای سانسور و محدودیت رسانهای بر «نبرد روایتها» بود. هادی حیدری، کاریکاتوریست و فعال رسانهای در همین نشست تأکید کرد که مرجعیت رسانهای کشور باید احیا شود. به عقیده او در روایتسازی رسانهای باید از نیروهای حرفهای و دلسوز ملی استفاده کرد وگرنه نتیجه آن میشود که «اگر صدای روزنامهنگار ایرانی شنیده نشود، صدای رسانه بیگانه شنیده میشود». حیدری با انتقاد از برخوردهای سلیقهای با خبرنگاران گفت، برخی از کسانی که امروز در رسانههای معاند علیه کشور فعالیت میکنند، روزی همکاران ما بودند که به دلیل همین برخوردهای تند و تنگنظرانه از رسانههای داخلی رانده شدند.
خلأ رسانهای در سطح جهانی
شرکتکنندگان در این نشست بر این نکته اتفاق نظر داشتند که جنگ اخیر ضعف یک رسانه بینالمللی ایرانی را بیش از پیش آشکار کرد. سرگه بارسقیان، روزنامهنگار، با اشاره به تحریف وقایع جنگ از سوی برخی رسانههای خارجی گفت: «در جنگ ۱۲ روزه بهوضوح کمبود یک رسانه بینالمللی مستقل در ایران احساس شد که بتواند بیواسطه با مخاطبان جهانی ارتباط بگیرد و واقعیت اتفاقات ایران را بازگو کند. باید فکری کنیم که صدای ما در دنیا شنیده شود». او تأکید کرد، لازم است یک سامانه نوین رسانهای شکل بگیرد تا تجاوز و حمله به حاکمیت ملی و هدف قرار گرفتن غیرنظامیان را آنگونه که رخ داده به دنیا منعکس کند. از دید بارسقیان، آنچه در حملات اخیر اتفاق افتاد ترکیبی از جنگ نظامی، حملات تروریستی و جنگ رسانهای علیه مردم ایران بود و باید ابزار و رسانهای داشت که این واقعیت را به جهان منتقل کند.
کارخانهای برای تولید سکوت
اکبر منتجبی، سردبیر روزنامه سازندگی و رئیس هیأتمدیره همین انجمن صنفی نیز با ابراز تأسف از خلأ رسانهای در سطح بینالمللی گفت: «درخت مطبوعات ایران ریشهای حدود ۲۰۰ ساله دارد… با این حال جای تأسف است که هیچ رسانه مؤثر در سطح منطقهای یا جهانی نداریم تا در بزنگاههایی چون تجاوز اخیر، صدای مردم و بیگناهان ایران را به جهان برساند. این بزرگترین ضعف رسانهای ماست». به گفته او، رویدادهای اخیر ضرورت راهاندازی هرچه سریعتر پلتفرمهای رسانهای بینالمللی را نشان داد. پیشنهادی که مطرح شد این بود که دولت در این زمینه پیشقدم شود، هرچند منتجبی با انتقاد عنوان کرد «ظاهراً تنها موضوعی که دولت اصلاً به آن فکر نمیکند همین است». منتجبی در بخش دیگری از سخنانش، عملکرد نهادهای رسمی متولی رسانه در داخل را آماج انتقاد قرار داد. او سه ضلع اصلی تصمیمگیری رسانهای در ایران- یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شورای اطلاعرسانی دولت و دفتر رئیسجمهور- را به تبدیل شدن به «مثلث خاموشی رسانهها» تشبیه کرد و گفت خروجی عملکردشان به یک کارخانه تولید سکوت شباهت یافته است. وی یادآور شد که این روزها در حالی از روز خبرنگار صحبت میشود که بسیاری از روزنامهها با بحران مالی و کمبود کاغذ دست و پنجه نرم میکنند؛ چنانکه روزنامه شرق در همین ایام بهدلیل نبود کاغذ منتشر نشد و مجله اندیشهپویا اعلام کرد، کاغذ برای چاپ پیدا نمیکند. همزمان حدود ۱۵۰ نفر از اهالی مطبوعات بیکار شدهاند اما در برابر این وضعیت بغرنج، هیچ واکنشی از سوی ارشاد، شورای اطلاعرسانی و دفتر ریاستجمهوری دیده نمیشود.

