انتشار عکسها و اسناد ایرج افشار توسط کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران و روایت اکملالدین احسان اغلو از فعالیتهای بینالمللی او
دیروز (۱۶ مهر) صدمین سال تولد زندهیاد ایرج افشار بود. ایرج افشار در دهۀ ۱۳۲۰ برای تحصیل در رشتۀ حقوق به دانشگاه تهران وارد شد. او صاحب ثروت بسیار کلانی بود و آن را در راه کسب علم و دانشاندوزی صرف کرد. بخش بزرگی از ثروت خانوادۀ افشار امروزه وقف پژوهشهای ایرانشناسی، باستانشناسی و تدریس زبان فارسی به غیرایرانیان است. افشار در طول زندگی پربار خود نزدیک به ۳۰۰۰ مقاله و ۳۰۰ جلد کتاب به انتشار رساند. بسیاری از خاطرات معاصران سیاسی و فرهنگی ایران به همت و کوشش او به چاپ رسید. او از بنیانگذاران کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و نخستین رئیس این مجموعه عظیم فرهنگی بود. با وجود اینکه مدرک تحصیلیاش کارشناسی بود اما همواره در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران و دانشسرای عالی به تدریس در رشتۀ کتابداری و ایرانشناسی میپرداخت. همچنین سابقۀ تدریس در دانشگاههای سوئیس و ژاپن نیز در کارنامۀ افشار ثبت شده است. کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران چند روز قبل از صدمین سالروز تولد زندهیاد ایرج افشار، عکسها و اسناد باقیمانده از او در آرشیو این کتابخانه را در کانال تلگرامی خود منتشر کرد.
اتوبیوگرافی افشار
کانال تلگرامی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ابتدا به کتاب «این دفتر بیمعنی» اشاره کرده و در شرح آن نوشته: «استاد ایرج افشار در بخش آغازین کتاب «این دفتر بیمعنی» به قلم خویش و با زبانی ساده و صمیمی، نوشتهای کوتاه دربارۀ زندگی و خانوادهاش آورده است؛ خواندن این سطور خودنوشت، خالی از لطف نیست و لذتی از جنس صمیمیت و صداقت به همراه دارد.» کتاب «این دفتر بیمعنی» به قلم خود ایرج افشار در ۱۶ فصل به موضوعاتی همچون «خانه و خانواده»، «از کودکستان تا دانشگاه»، «روزگار جوانی»، «سفر»، «کتابخانه و کتابداری»، «مجلهگردانی (آینده به آینده)»، «اوراق کنانه»، «ایرانشناسی و زبان فارسی»، «دانشگاه تهران»، «نشر کتاب»، «انجمنها»، «عضویتها»، «کنگرهها»، «مردان فرهنگ»، «پیشامدها»، «سیاست»، «یادداشتهای روزانه» و نمایهها میپردازد، این کتاب به کوشش بهرام کوشیار و آرش افشار از سوی نشر سخن به چاپ رسیده است.
کتابهای اهدایی دکتر مصدق
عکسی هم از فهرست کتابهای اهدایی دکتر محمد مصدق در این کانال منتشر شده و در شرح آن آمده است: «فهرست کتابهای اهدایی دکتر مصدق به کتابخانۀ دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی است که بخش اصلی آن، یعنی اهدایی خود دکتر مصدق ۱۰۲۸ عنوان است. ۲۲ عنوان هم کتابهایی است که در سال ۱۳۳۰ در سفر مصر به او اهدا شده و به کتابخانۀ دانشکدۀ حقوق داده است. همچنین ۲۲ عنوان دیگر هم بعد از آن از دفتر نخستوزیری وی به دانشکدۀ حقوق داده شده است.
افشار به روایت اکملالدین احسان اغلو
عکسی از رسول جعفریان و زندهیاد استاد ایرج افشار و اکملالدین احسان اغلو نیز در کانال تلگرامی کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران قرار گرفته و در شرح آن آمده است: «ایرج افشار آنگونه که من دیدم/ اکملالدین احسان اغلو» این عنوان در واقع تیتر مقالهای از اکملالدین احسان اغلو، مدیر سابق سازمان همکاریهای اسلامی و مدیر تشکیلات ارسیکاست که دربارۀ مرحوم ایرج افشار نوشته بوده است. رسول جعفریان در وبگاه خود ترجمه این مقاله را گذاشته و ذکر کرده، آن را در روزهای خانهنشینی به خاطر همهگیری کرونا ترجمه کرده است. اکملالدین احسان اغلو و ایرج افشار دو دهه در موسسۀ الفرقان در لندن با یکدیگر همکاری میکردند. در بخشهایی از مقالۀ اکملالدین احسان اغلو آمده: «ایرج افشار طی تمامی سالهای زندگی سودمند خویش، بدون توقف، در جهت شناساندن و توسعۀ تحقیقات ایرانی تلاش کرد… او روابط بسیار گسترده با همه دانشمندانی داشت که در زمینۀ تحقیقات ایرانی در نقاط مختلف عالم فعالیت داشتند… در دورهای که من مدیرکل مرکز تحقیقات تاریخی، هنر و فرهنگ اسلامی (ارسیکا) بودم، شاخهای از سازمان همکاریهای اسلامی در کنار پروفسور افشار، عضو هیأت علمی موسسه الفرقان نیز بودم و به دلیل همین ارتباط کاری بود که دوستی میان ما شکل گرفت. پروفسور افشار، پروندهای بسیار پربار و پرحجم در زمینۀ علوم مختلف داشت. او در کنار فعالیتهای درسی و کار مدیریتی در شماری از کتابخانهها در مراکز دانشگاهی ایران به کار تألیف صدها کتاب و هزاران مقاله پرداخت و تردیدی نیست که دیگران هم با من در این نکته همنظر هستند که دشوار بتوان عالمی ایرانی پیدا کرد که این حجم از تولید کتاب و اثر را در زمینه پژوهش در حوزۀ تاریخ و فرهنگ ایرانی داشته باشد. او میراثی عظیم و غنی از مقالات و کتابها و معرفیها و انتشار اسناد و عکسها و متون و حواشی برای ما بر جای نهاده که هیچ پژوهشگر ایرانی معاصر در این حد و اندازه کار نکرده است. شگفتی من بیش از آنکه مربوط به کارها و فعالیتهای پژوهشی او در حوزۀ مخطوطات اسلامی و ایرانی و نیز روش منظم او در فهرستنویسی باشد و نیز بر اساس تخصص من در حوزۀ فرهنگ، در این نکته است که افشار، یک منبع بسیار مهم و استوار در حوزۀ مخطوطات ایرانی است. او از تمامی آنچه در حوزۀ نسخ خطی مینوشت به محض آنکه چاپ میشد، نسخهای به من میداد… ایرج افشار، شعف واقعی برای فعالیتهای علمی داشت و این بهویژه در حوزۀ مخطوطات بود به طوری که هیچ چیزی، مانع او برای کار علمی نبود. زندگی او همه بر محور کتاب گذشت و او خود و زندگیاش را تماماً وقف تحقیقات علمی، مطالعه، تألیف و پژوهش میکرد به طوری که من حتی یکبار نشنیدم که او از سیاست سخن بگوید. او به شکل منظم، اهل ورزش است و در واقع در کوهنوردی فردی ممتاز بود. بنابراین نباید تعجب کرد که وی سخت مراقب سلامتی جسمی خود تا سر حد امکان بود. او مردی بسیار دلپذیر و عالی بود. در میان دوستان ایرانی من، ایرج افشار و محمدتقی دانشپژوه، تنها کسانی بودند که همیشه با همدیگر بودند. شگفتی من از حافظۀ عجیب او بود که تا پایان حیاتش آن را با خود داشت. من آخرین گفتوگوی تلفنی با ایشان را که تنها چند هفته پیش از درگذشتش بود به یاد دارم که کاملاً و مثل دفعات قبل، حاضرالذهن بود و از آخرین تحقیقاتش برایم سخن گفت… ایرج افشار، نهایت احترام و ارتباط با هر کسی که دربارۀ فرهنگ و تاریخ ایران کار میکرد را میگذاشت. موقعیت و امانتداری او سبب شده بود تا بسیاری از کسانی که مخطوطات و اسنادی در اختیار داشتند، برای نشر در اختیار او میگذاشتند. میدانیم که نسخههای خطی ایرانی و اسلامی فراوانی در اروپا، آمریکا، آسیا و بسیاری از نقاط دیگر عالم وجود دارد و افشار این توفیق را داشت تا به فهرست کردن مخطوطات فارسی در بسیاری از کتابخانههای غربی به شکل علمی بپردازد. نمونه آن کتابخانه ویندنر در دانشگاه هاروارد، کتابخانه ملی اطریش و نیز مرکز آرشیو آن کشور بود. ایرج افشار گنج با ارزشی بود که دشوار بتوان در حوزۀ مطالعات نسخ خطی فارسی و اسلامی مانند او را پدید آورد. اگر توجه داشته باشیم که این مخطوطات به طور دائم در معرض از میان رفتن به دلایل طبیعی یا بی توجهی است، میتوانیم ارزش کار افشار را در پاسداری از این میراث به عنوان یک اقدام اعجاببرانگیز درک کنیم بهویژه من آگاهم که افشار تمام این اقدامات را با نهایت علاقه و مراقبت و گذشت انجام میداد… زندگی ایرج افشار، حلقهای متمایز از نظر فعالیت علمی خالص و انسانی و فداکارانه بود و نتیجۀ این فعالیت فوقالعاده و مشارکت پردامنه آکادمیک او این بود که سبب شد تا میراثی بسان گنج از او برای نسلهای آتی بماند… میراثی که افشار تمام زندگی خود را برای آن بهکار گرفت و آن را به شکلی درخشان تقدیم دیگران کرد.

