درباره طاهره صفارزاده به مناسبت سالگرد درگذشتش
صفارزاده، شاعر، پژوهشگر و قرآنپژوه فراتر از آثار و افتخارات ملی و بینالمللی، شخصیتی خاص و متفاوت بود. او طی ۷۲ سال زندگی پرابتلا، هرگز تسلیم رنج و مصائب روزگار نشد و امتحانات سخت زمانه، او را از پا درنیاورد. شاید در زمان حیات طاهره صفارزاده، شاگردان و علاقهمندانش تصور نمیکردند، زنی اینچنین فعال و سختکوش در آموختن علم و سرشار از احساس شاعرانگی و دانایی به جهان هستی، قلبی مالامال از اندوه و قصهای پرغصه دارد؛ قصهای که آغازش، فقدان عزیزان و تنهایی بود و پایانش نیز! او ۴ آبان ۱۳۸۷ بعد از ۷۲ سال زندگی درگذشت.
قصه پرغصه طاهره
طاهره صفارزاده ۲۷ آبان ۱۳۱۵ در سیرجان به دنیا آمد و در کودکی پدر و مادرش را با فاصلۀ زمانی اندکی از دست داد. طاهره نخستین شعرش را در ۱۳ سالگی سرود و نخستین جایزۀ شعر را نیز در سال چهارم دبیرستان به پیشنهاد محمدابراهیم باستانیپاریزی که دبیر دبیرستان بهمنیار بود از رئیس آموزش و پرورش استان گرفت. در جوانی با یک پزشک ازدواج کرد. مدتی بعد آنها صاحب پسری شدند اما کمی بعد از ازدواج به دلیل اعتیاد همسرش از او جدا شد و پسرش علیرضا را به تنهایی بزرگ کرد. چند سال بعد صفارزاده که در استخدام شرکت نفت بود، برای گذراندن دورۀ سهماهه روزنامهنگاری بورسیه شد و به انگلستان رفت. او پسر ۵ سالهاش را به خواهرش سپرده بود اما در همان دوره علیرضا به دلیل اشتباه پزشکی با تزریق آمپول از دنیا رفت.
لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی را در ایران گرفت و برای ادامه تحصیل به انگلستان سپس به آمریکا رفت. در دانشگاه آیوا، هم در گروه نویسندگان بینالمللی پذیرفته شد و هم درجه MFA را دریافت کرد. در بازگشت به ایران، بهرغم مشکلاتی که به علت فعالیتهای سیاسیاش در آمریکا برای استخدامش بهوجود آمده بود، از آنجایی که در کارنامهاش از ۴۸ واحد درسی ۱۸ واحد ترجمه بود و نیز به دلیل نبود استاد ترجمه برای رشۀ زبان خارجی، به تدریس نقد عملی ترجمه پرداخت. تعیین کتاب «اصول و مبانی ترجمه» او بهعنوان کتاب درسی، سرآغاز روال و نظم تدریس نقد ترجمه در رشته زبان و ادبیات خارجی در دانشگاههای کشور بود. خودش میگفت: «شعر مقاومت و طنز سیاسی هیچوقت حکومتپسند نبوده است»؛ در سال ۵۵ به اتهام نوشتن شعر «مقاومت دینی» از دانشگاه اخراج شد. در شروع نهضت اسلامی، به کمک نویسندگان متعهد مسلمان، به تأسیس مرکزی بهنام «کانون فرهنگی نهضت اسلامی» اقدام کرد.
شعر در خدمت مبارزه
طاهره صفارزاده دربارۀ نگاهش به شعر گفته بود: «به شعر به عنوان یک وسیلۀ مبارزه توجه داشتم و از آن استفاده میکردم، البته نه به عنوان وسیله شهرت؛ بلکه در خدمت اهداف والای الهی. تلاشهای مذبوحانه رژیم برای ایجاد جنگ روانی پایانناپذیر بود. شعرهای نوجوانی و احساساتی و بیآزارم خیلی مورد محبت و تشویق رسانههای ارتباط جمعی بود. اما در شعرهای جدیدم، که در آن مسائل و وقایع زندگی امروز بیتوسل و بدون پناهجویی از استعارات مبهم با زبان و فرمی غیرسنتی بیان میشد، داوران با دیدگاههای خود به دفاع میپرداختند. دستهای معتقدند، شعر ظرف حرفهای ظریف و کلی و شاعرانه است با زبانی فاخر و بیانی ادبی و ابهامآمیز. دستۀ دیگر هم اشارات را برخورنده و افشاگر تشخیص میدهند و بیم آن دارند که اینجور حرف زدنها و شعر گفتنها باب شود. اما من متوجه زندگی شده بودم و حس میکردم که آن نوع زبان با استعارات مبهم گنجایش راحت حرف زدن و آوردن تجربه و فرهنگ زندگی امروز را ندارد و گاه که دلی به دریا میزدم و یکی دو خط واژهها یا جملههای محاورهای هم در کنار کلیبافیها میآوردم، زود متوجه عدم یکدستی شعر میشدم و ادامه نمیدادم. این کشمکش درونی مرا شدیدا به فکر راهجویی انداخته بود. دلزدگی و کار مداوم، نوشتن، تردید کردن و دور ریختن. از شعر خودم، از محیط و فضای شعر امروز، از همه و همه چیز دلزده شده بودم تا اینکه بالأخره متوجه ساختار در شعرم شدم و کوشش این بود که با حفظ تسلسل حرکت درونی، شعر سپید را از نثرگونگی دور کنم و به انرژی و حرکت در شعر توجه ویژه کردم.»
در ستاد انقلاب فرهنگی
صفارزاده پس از پیروزی انقلاب بهعنوان رئیس دانشگاه شهید بهشتی و نیز رئیس دانشکده ادبیات این دانشگاه انتخاب شد. او دربارۀ این دوره از زندگی خود گفته بود: «چون ضمن مقالاتی به نحوۀ آموزش زبانهای خارجی در ایران انتقادهای خود را مطرح کردم از طرف ستاد انقلاب فرهنگی برای مسؤولیت برنامهریزی زبانهای خارجی از من دعوت شد که با همکاری استادان باتجربه، تغییراتی در برنامۀ آموزشی پدید آوریم. طبق این برنامه، برای اولین بار در رشتههای علمی دانشگاهها، کتاب به زبانهای انگلیسی، روسی، فرانسه و آلمانی تالیف شد. من ۱۶ سال سرپرست اجرایی طرح بودم.»
صفارزاده در سال ۶۱ با خواستگار ثروتمندش، دکتر وصال ازدواج کرد، مدتی در باغ ۱۰ هزار متری او در شیراز ساکن شد و بعد دوباره به تهران بازگشت. به گفتۀ برادرش (جلال صفارزاده) این ازدواج بر سبک زندگی طاهره تأثیری نداشت و بعد از ازدواج نیز همچنان سادهزیست باقی ماند. طاهره صفارزاده در سال ۱۳۶۷ در فستیوال بینالمللی شعر «داکا» بهعنوان یکی از پنج عضو بنیانگذار کمیتۀ ترجمۀ آسیا و در سال ۲۰۰۵ میلادی بهعنوان برترین زن مسلمان از سوی انجمن نویسندگان آفریقایی و آسیایی در مصر برگزیده شد. در زمان همکاری صفارزاده با فرهنگستان زبان و ادب فارسی، طرح تهیه فرهنگهای تخصصیاش که با ضوابط علمی و پیشنهادات جدید تدوین شده به تصویب شورای فرهنگستان رسید.
از طاهره صفارزاده، شاعر، نویسنده، محقق و مترجم قرآن به زبان انگلیسی، کتابهای متعددی در زمینههای ادبیات، علوم، علوم قرآنی و ویراستاری منتشر شده است. مجموعههای شعر «رهگذر مهتاب»، «طنین در دلتا»، «سد و بازوان»، «سفر پنجم»، «حرکت و دیروز»، «بیعت با بیداری»، «مردان منحنی»، «دیدار صبح»، «در پیشواز صلح»، «هفت سفر»، «روشنگران راه» و «جلوههای جهانی» نیز از آثار این شاعر هستند.

