رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > جامعه : سنگ‌پرانی به تاریخ ایران

سنگ‌پرانی به تاریخ ایران


وقتی جهل میراثی، سیبل خشونت نمادین می‌شود

پخش قسمت‌های اخیر مسابقه «بازمانده» در شبکه نمایش خانگی، نه‌تنها یک اتفاق سرگرم‌کننده نبود بلکه یک زنگ خطر جدی فرهنگی بود که باید آن را مصداق بارز یک فاجعه میراثی در رسانه‌های عمومی دانست. صحنه‌هایی که در آن شرکت‌کنندگان با هیجان و تشویق مجریان به‌سوی نمادهایی چون درفش کاویانی، شیر دال و سرستون‌های تخت‌جمشید، سنگ و کیسه شنی پرتاب می‌کنند تا پازل هویتی ما را «بشکنند»، نمایش سخیفی از بی‌تفاوتی و حتی تعارض آگاهانه یا ناآگاهانه با هویت تاریخی یک ملت است. این اقدام فراتر از یک سوءتفاهم ساده یا اشتباه سهوی در انتخاب المان‌های بازی است؛ این پرتاب سنگی به قلب تمدن ایران‌زمین است.

سنگ‌پرانی، ترویج وندالیسم نمادین
در روان‌شناسی جمعی و تاریخ اجتماعی پرتاب سنگ یک کنش خنثی نیست. این عمل، ریشه در اعتراض، تخریب و حمله دارد. وقتی این مکانیسم فیزیکی با مهم‌ترین نشانه‌های هویت ایرانی پیوند می‌خورد، اثر آن در ناخودآگاه جمعی، ترویج وندالیسم نمادین است. سازندگان برنامه با این انتخاب، چه آگاهانه و چه در سایه «فقدان سواد میراثی» مرز باریک میان طنز و توهین را دریدند. درفش کاویانی در اسطوره‌های ما پرچم دادخواهی کاوه آهنگر علیه ظلم ضحاک است؛ نماد مقاومت در برابر بیداد. شیر دال (گِریفین)، نگهبان اساطیری خرد، قدرت و صلح در نگاه هخامنشیان است. تخت‌جمشید نیز نه صرفاً یک بنا بلکه سند مکتوب نظم، مدارا و «دیدارگاه ملت‌ها» است. هدف قرار دادن این نمادها به‌منظور «تخریب» و «امتیاز گرفتن» در یک بازی سطحی از لحاظ فرهنگی، مصداق تحقیر ارزش‌های کهن و انکار ریشه‌های تمدنی است که جهان را وادار به احترام به ایران کرده است.
نبود سواد میراثی، غیبت اخلاق رسانه‌ای
علیرضا حسن‌زاده، دانشیار پژوهشگاه میراث فرهنگی به‌درستی اشاره می‌کند که در رسانه‌های حرفه‌ای دنیا یک «منشور اخلاقی» حکمفرماست که بر‌اساس آن، نمادهای هویتی و ملی هرگز نباید مورد خشونت نمادین یا توهین قرار بگیرند. این نمایش، ناقض بدیهی‌ترین اصول اخلاق رسانه‌ای بود.
انتخاب المان‌های خنثی برای هدف‌گیری، نه کار پیچیده‌ای است و نه به خلاقیت کمتری نیاز دارد. اصرار بر استفاده از نگاره‌های تخت‌جمشید، نشان‌دهنده دو حالت محتمل است: یا عامدانه بودن تخریب هویت (که فرض بدبینانه‌ای است)؛ یا محتمل‌تر از آن، فقدان سواد میراثی عمیق در تیم تولید. سواد میراثی صرفاً یک دانش آکادمیک نیست بلکه یک خودآگاهی ملی است که منجر به حس تعلق و تعهد اجتماعی نسبت به تاریخ می‌شود. وقتی تهیه‌کنندگان یک برنامه پرمخاطب فاقد این سواد باشند، نتیجه آن چیزی جز تضعیف و به حاشیه راندن هویت ملی در برابر سرگرمی‌های زودگذر نیست.
این کار به‌طور خطرناکی می‌تواند باعث گسست میان‌نسلی شود؛ چرا‌که میراث فرهنگی زمانی «میراث زنده» است که بتواند ارتباط و انتقال معنای خود را میان نسل‌ها حفظ کند. چنین برنامه‌ای به‌طور علنی، این اتصال حیاتی را قطع می‌کند.
پاسخ عوامل، عذر بدتر از گناه
واکنش عوامل برنامه مبنی بر اینکه «قصد نمایش هویت ملی را داشتیم و انتظار واکنش منفی نداشتیم» به ‌مراتب از خود اقدام اولیه، نگران‌کننده‌تر است. این توجیه، عمق بی‌توجهی و ناآگاهی نسبت به بار معنایی نمادها را نشان می‌دهد. چطور می‌توان با «تخریب» به «هویت» احترام گذاشت؟ این پاسخ پذیرفتنی نیست و در واقع عذر بدتر از گناه است. این اتفاق یک شکست بزرگ برای هنرمندانی مانند سیامک انصاری و مهران غفوریان است که خاطرات جمعی مردم را در ذهن داشتند. امروز بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی، آنها را «بازنده اصلی مسابقه» می‌دانند و این نشان می‌دهد که هنرمندان نیز در قبال محتوایی که تولید یا اجرا می‌کنند، مسئولیت اخلاقی سنگینی دارند.

عدالت میراثی و مطالبات عمومی
همان‌طور که کارشناسان بارها تأکید کرده‌اند یکی از مطالبات جدی و مغفول‌مانده مردم ایران، توجه و احترام به تاریخ ایران‌باستان است. اینجاست که مفهوم «عدالت میراثی» مطرح می‌شود: شما نمی‌توانید بخشی از تاریخ را انکار، تحقیر یا سرکوب کنید. تاریخ ایران‌باستان، نظامی مبتنی بر صلح و مداراست که در سال‌های اخیر در متون درسی و تولیدات رسانه‌ای مورد بی‌مهری قرار گرفته است. تحقیر آن در یک برنامه پرمخاطب، اوج بی‌عدالتی فرهنگی است. در زمانه‌ای که کشورهای همسایه به‌دنبال مصادره مشاهیر و اسطوره‌های ایران هستند، ما در داخل با دستان خودمان و به بهانه «سرگرمی»، نمادهای اصالت خود را سیبل پرتاب می‌کنیم. این اقدام، چه سهوی و چه عمدی، نشانه‌ای قوی از بی‌توجهی فرهنگی عمیق است که نیاز به اصلاحات فوری دارد. سازندگان «بازمانده» نه‌تنها باید فوراً به بازنگری در استانداردهای تولید خود بپردازند بلکه ضروری است که برای رفع این خطای استراتژیک فرهنگی به‌طور رسمی از ملت ایران عذرخواهی کنند. این ماجرا، زنگ خطری برای کل اکوسیستم تولید محتوا در شبکه نمایش خانگی است تا مرزهای ناپیدا اما قدرتمند هویت ملی را جدی بگیرند.

sazandegi

پست های مرتبط

زنان بی‌دفاع تر از همیشه

درباره تصویب قانون ۱۴ سکه برای مهریه در مجلس به‌قلم؛ مریم باقی؛…

۱۳ آذر ۱۴۰۴

مجلس با کاهش سقف کیفری مهریه از ۱۱۰ سکه به ۱۴ سکه موافقت کرد

▫️مصوبه مجلس با وجود اهداف مثبت برای کاهش تعداد زندانیان با واکنش…

۱۳ آذر ۱۴۰۴

اینترنت گران شد

تقسیم کار و بازی هماهنگ اپراتورها و وزارت ارتباطات برای افزایش قیمت…

۱۲ آذر ۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید