رنگ‌زمینه

هنرمند مرزی

یادبود اولین سال درگذشت افشین پیرهاشمی در خانۀ هنرمندان

مراسم یادبود اولین سال درگذشت افشین پیرهاشمی، نقاش ایرانی و دارندۀ رکورد گران‌ترین هنرمند جوان خاورمیانه و شمال آفریقا در قالب سلسله نشست‌های «عصر بوم‌رنگ» عصر دوشنبه ۱۷ آذر در سالن استاد شهناز خانۀ هنرمندان ایران برگزار شد. در این بزرگداشت، مستند «می‌تونی این راز رو نگه داری؟» به کارگردانی کیوان مهرگان و تهیه‌کنندگی مشترک بهروز داوری و مهرگان به نمایش درآمد. در این مستند، گروهی از اعضای خانواده، دوستان، همکاران و هنرمندان، ناگفته‌هایی از زندگی و زمانه افشین پیرهاشمی را از تولد تا مرگ بیان کردند.

موج تازه‌ای از تصویر زنان در نقاشی ایران
پس از نمایش فیلم، آزاده امجدی، منتقد هنری با اشاره به اهمیت افشین پیرهاشمی در تاریخ معاصر هنر ایران گفت: «اهمیت او نه تنها در بازنمایی زن در نقاشی بلکه ایجاد موج تازه‌ای از تصویر زنان در نقاشی ایران بود. این‌که هنرمندان ایران طی ۸۰ سال گذشته، چگونه زن را به تصویر کشیده‌اند، مسألۀ زیبایی‌شناسانه نیست بلکه این روند، رویکردی تاریخی، فرهنگی و اجتماعی در خلق آثار هنری است.» امجدی با اشاره به این‌که سه دستۀ اصلی برای تقسیم‌بندی تصویر زنان در هنر معاصر ایران طی ۸۰ سال گذشته وجود دارد، توضیح داد: «دستۀ اول بازنمایی شمایل‌گونه زنان با یک نگاه واقع‌گرایانه و زیبایی‌شناسانه برای هنرمندان بوده است. مسألۀ هویت دادن به تصویر زن نبوده و تنها ابژۀ زیبایی‌شناسه در تصویر مطرح بوده است. این امر در آثار عباس کاتوزیان و مهدی ویشکایی دیده می‌شود. در دستۀ دوم، هنرمندان بیشتر به سمت نمادپردازی از زن در نقاشی می‌روند. آثار آن‌ها یادآور نگارگری‌ها و تصاویر کلاسیک ایرانی است. زن‌ها در این آثار هویت ندارند، نماد و شاید کهن الگو هستند. آثار ژازه تباتبایی و فرح اصولی در این گروه می‌گنجد. دستۀ سوم هنرمندان طی ۲۰ تا ۳۰ سال گذشته، آثاری خلق کرده‌اند که در آن، تصویر زن از ابژه‌های زیبا به سوژه‌هایی تغییر کرده‌اند که هویت اجتماعی دارند و نقاش نگاه مفهومی‌تری به موضوع زن در آثار خود دارد. افشین پیرهاشمی جزو این دسته از هنرمندان قرار می‌گیرد.»
آثار پیرهاشمی آیینه‌ای برای اندیشیدن است.

زبان مشترک شرق و غرب
در ادامه سینا جعفریه، مدیر گالری ثالث، با اشاره به اولین سالگرد درگذشت افشین پیرهاشمی گفت: «آثار او نه صرفاً قاب‌هایی برای تماشا بلکه آیینه‌هایی برای اندیشیدن بود. او با جسارت و صداقت، پرسش‌هایی را پیش روی ما گذاشت که هنوز هم در ذهن و دل ما زنده است. پیرهاشمی، هنرمندی بود که از دل ایران برخاست اما نگاهش جهانی بود. او نشان داد، هنر ایران می‌تواند در گالری‌های بین‌المللی بدرخشد بی‌آن‌که ریشه‌هایش را از دست بدهد. پیرهاشمی با حضور در فضای بین‌المللی، صدای ایران را به گوش جهانیان رساند، زیبایی، زخم، اسطوره و واقعیت ویژگی آثار او بود. نقاشی‌های او در لندن، پاریس و دوبی همان‌قدر تأثیرگذار بود که در تهران اثر می‌گذاشت. او توانست زبان مشترکی میان شرق و غرب بسازد.» او با اشاره به این‌که پیرهاشمی به یک صدای جهانی تبدیل شد، توضیح داد: «این تجربه، اعتماد به‌نفس و جسارت او را بیشتر کرد و پیرهاشمی را به خلق آثاری واداشت که مرزهای هنر معاصر را جابه‌جا کرد.» جعفریه با اشاره به فشار بازارهای جهانی و تأثیر آن بر زندگی هنرمندان، تصریح کرد: «تنها معدود هنرمندانی فرصت جهانی شدن را پیدا می‌کنند. در این جهانی شدن، هنرمند شاید بیش از حد برای مخاطب خارجی اثر تولید و ارتباطش را با جامعۀ خود کم‌رنگ کند. افشین هرگز اجازه نداد این فاصله ایجاد بشود و آثارش همیشه ریشه در خاک ایران داشت.» جعفریه با اشاره به تاب‌آوری پیرهاشمی در فشار روانی و انتظارات بالا برای حفظ جایگاه بین‌المللی‌اش گفت: «از مهم‌ترین آسیب‌هایی که او دید، بستن قرارداد سخت‌گیرانه با یک گالری در دوبی بود. او حتی اجازه نداشت بدون کسب اجازه از گالری، تصویری از آثار تازه خود را در صفحۀ شخصی اینستاگرام منتشر کند. این محدودیت‌ها آزادی هنرمند را در بیان و ارتباط مستقیم با مخاطب را از بین برد و او را وابسته به تصمیم نهادی کرد که گاه بیش از خود هنرمند بر سرنوشت آثارش سلطه داشت. نتیجۀ این فشارها باعث شد که بیش از ۱۰۰ اثر پیرهاشمی دیده نشود و هم‌چنان نزد آن گالری باقی مانده است. آثاری که می‌توانست روایت‌گر فصل‌های تازه‌ای از زندگی هنری او باشد، اما در سکوت و پنهان‌ماندگی، گرفتار شده است. امیدواریم که به زودی بتوانیم آن‌ها را ببینیم.»

نقاش مرزی
در ادامه حسین گنجی، روزنامه‌نگار و منتقد هنری با اشاره بزرگ‌داشت اولین سال درگذشت افشین پیرهاشمی گفت: «مسأله فقط یاد کردن از یک هنرمند نیست؛ بلکه باید دربارۀ روندهایی حرف زد که افشین‌ها از دل آن برمی‌خیزند و زودهنگام خاموش می‌شوند. روندهایی که برای هر کدام از ما آشناست. امروز با نقاشی مواجه هستیم که فقط هنرمند نبود، محصول و حامل یک وضعیت، فرزند یک دوران متلاطم و آینه‌بردار کشمکش دائمی میان بدن، قدرت و تصویر در ایران بود. گنجی افزود: او نشانه‌گذار بود، هنرمند مرزی. به تعبیر والتر بنیامین «زیبایی‌شناسی را درون وضعیت اضطراری» تولید می‌کرد. پیرهاشمی متعلق به نسل دهۀ ۵۰، نسلی که شاهد جنگ، تحولات و کمبودها بود. با این حال در دهۀ ۷۰ با «افزایش امید و امکان» از طریق فضای دانشگاه و فضای سیاسی و هم‌زمانی آن با دوران دانشجویی پیرهاشمی برای او گشایشی ایجاد شد. او صرفاً شاهد تاریخ زمان خود نبود، بلکه این وضعیت را زیست کرد. آثار او بعدها تبدیل شد به ترجمۀ تصویری همین گسل؛ گسلی که جامعه را از درون دوپاره کرد. این نسل، دوگانگی امید و فشار را زیست کرد و آن را به ماده خام خلق و تخیل تبدیل کرد. پیرهاشمی رنج را به فرم بدل کرد. زن در آثار او نه سوژه و نه مدل بلکه میدان نبرد و زبان او برای توصیف وضعیت بود. من این وضعیت را چند بار تکرار می‌کنم چون پیرهاشمی را حاصل وضعیت و ترسیم‌کننده وضعیت می‌دانم. موفقیت جهانی پیرهاشمی ناشی از توانایی او در «ترجمه ایران» نبود بلکه در ارائه «تصویر بحران ایران» که دارای زبان جهانی بود.»

sazandegi

پست های مرتبط

انتخاب الهام‌بخش

الیف شافاک رئیس انجمن سلطنتی ادبیات انگلستان شد پس از پایان دوره…

خون‌دل خوردیم

علی نصیریان از جعفر والی به‌عنوان یکی از پایه‌های اساسی تئاتر یاد…

جمع قدیم و جدید

مراسم تولد نودوهشتمین زادروز فتح‌الله مجتبایی در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی…

دیدگاهتان را بنویسید