رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > جامعه : مشهد و دوراهی توسعه

مشهد و دوراهی توسعه

نگاه به شرق در مشهد؛ رویایی بزرگ یا چالشی دشوار؟

به قلم؛ محمد‌رحیم رهنما؛ استاد جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری دانشگاه فردوسی مشهد

در جهان امروز، توسعه شهری دیگر تنها به‌معنای گسترش کالبدی شهرها نیست؛ بلکه مسئله‌ای پیوند خورده با عدالت فضایی، امنیت غذایی، تاب‌آوری اقلیمی و حکمرانی هوشمند بر زمین و منابع است. تجربه شهرهای بزرگ جهان (از استانبول تا قاهره، از دهلی‌نو تا مکزیکوسیتی) نشان می‌دهد، تصمیم‌گیری درباره «جهت توسعه شهر» یک انتخاب فنی ساده نیست؛ بلکه تصمیمی راهبردی است که می‌تواند مسیر آینده یک کلان‌شهر را برای دهه‌ها رقم بزند. در بسیاری از کشورها، اشتباه در تعیین محور توسعه فضایی منجر به شکل‌گیری حاشیه‌نشینی گسترده، فروپاشی تعادل‌های محیط‌زیستی، فشار شدید بر منابع آب و افزایش نابرابری شهری شده است. درست به همین دلیل است که امروز هر طرح توسعه شهری باید در چارچوب استانداردهای بین‌المللی توسعه پایدار، حکمرانی شهری و عدالت فضایی مورد ارزیابی قرار گیرد.
مشهد، دومین کلان‌شهر ایران و یکی از مهم‌ترین شهرهای مذهبی جهان اسلام طی چهار دهه اخیر با تحولات جمعیتی و فضایی شگفت‌انگیزی روبه‌رو بوده است. جمعیت این شهر از حدود ۴/۲ میلیون نفر در سال ۱۳۸۵ به بیش از ۳ میلیون نفر در ۱۳۹۵ رسیده و تخمین‌ها نشان می‌دهد که تا حدود سال ۱۴۰۵ جمعیت آن به حدود ۵/۳ میلیون نفر نزدیک شده است. پیش‌بینی‌های علمی نشان می‌دهد که تا افق ۱۴۲۰ بسته به شرایط اقتصادی، مهاجرتی و الگوی باروری، جمعیت مشهد می‌تواند بین حدود ۴ تا نزدیک ۵/۴ میلیون نفر نوسان کند. این بدان معناست که مشهد همچنان یک شهر زنده، پویا و مهاجرپذیر باقی خواهد ماند و نیاز به برنامه‌ریزی هوشمند شهری در آن تنها یک انتخاب نیست بلکه ضرورتی انکارناپذیر است.
در چنین شرایطی، بحث «نگاه به شرق در مشهد» به یکی از مهم‌ترین موضوعات سال‌های اخیر تبدیل شده است. طرحی که براساس آن گفته می‌شود حدود ۶۰۰۰ هکتار از اراضی شرق شهر (شامل بخش‌هایی از مزرعه نمونه آستان قدس رضوی و اراضی کشاورزی مرغوب) به محدوده شهری اضافه و زمینه استقرار فعالیت‌های مسکونی یا صنعتی در آن فراهم شود. مدافعان این طرح معتقدند توسعه غربی مشهد طی دهه‌های گذشته، تعادل فضایی شهر را به‌هم زده و حتی مرکزیت جغرافیایی- دسترسی حرم مطهر را تا حدی از جایگاه سنتی خود دور کرده است. از دید آنان، «نگاه به شرق» می‌تواند عدالت فضایی را بازیابی کند، شهر را از یکجانبه‌گرایی فضایی خارج سازد و فرصت‌های جدیدی برای اسکان، اشتغال و فعالیت‌های شهری ایجاد کند.
اما آیا واقعاً چنین الگوی توسعه‌ای امکان‌پذیر و منطقی است؟ پاسخ به این پرسش نیازمند نگاه همزمان به چند بعد اساسی است.
نخست، نگاه تاریخی به طرح‌های توسعه شهری مشهد، در اولین طرح توسعه مشهد که در سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۷۰ تهیه شد، سه سناریو برای توسعه مشهد ارائه شد: ۱- توسعه به شرق بر روی اراضی کشاورزی، ۲- توسعه به شمال تا محدوده کشف رود عمدتاً بر روی اراضی کشاورزی و ۳- توسعه به غرب بر روی اراضی شنی و کم‌اهمیت از نظر کشاورزی؛ که در نهایت شورای‌عالی شهرسازی سناریوی توسعه به غرب را برای افق ۱۳۷۰ مشهد پذیرفت. حتی در طرح دوم توسعه شهر مشهد که توسط مهندسین مشاور مهرازان برای سال‌های ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۵ تهیه شد، بیشتر ادامه توسعه به سمت غرب تا شهرک صنعتی طوس و دو شهر جدید گلبهار و بینالود پیشنهاد شده بود و از گسترش شهر به سمت شرق و شمال خودداری شده بود. بنابراین نگاه خردمندانه‌ای برای گسترش آینده شهر و حفظ اراضی مرغوب کشاورزی وجود داشته است.
دوم، مسئله ضرورت توسعه به شرق است. آیا واقعاً شهر به نقطه‌ای رسیده که ناچار باشد به سمت شرق گسترش یابد؟ واقعیت این است که هنوز اراضی خالی و ظرفیت‌های توسعه‌ای قابل‌توجهی در غرب و شمال‌غرب مشهد وجود دارد (محدوده توسعه پیشنهادی مهرازان اشغال نشده است)؛ مناطقی که طی سال‌های گذشته زیرساخت‌های شهری، شبکه حمل‌ونقل، خدمات عمومی و حتی سرمایه اجتماعی شهر حول آنها شکل گرفته است. از نظر برنامه‌ریزی شهری، هنگامی که این ظرفیت‌ها هنوز به‌طور کامل پر نشده‌اند، گشودن جبهه‌ای جدید در سمت شرق بیش از آنکه ضرورتی کالبدی باشد، تصمیمی زمین‌محور و اقتصادی به‌نظر می‌رسد. آزادسازی اراضی کشاورزی مرغوب و تبدیل آنها به زمین شهری، اگر بدون ضرورت واقعی انجام شود، ممکن است بیش از آنکه پاسخ به نیازهای شهر باشد، پاسخ به منافع گروهی از ذی‌نفعان زمین تلقی شود.
سوم، مسئله امکان‌پذیری اجتماعی-اقتصادی هدایت شهر به شرق است. تجربه‌های بین‌المللی نشان می‌دهد که شهر را نمی‌توان صرفاً با یک تصمیم اداری «هل داد» به طرفی که تمایل طبیعی بازار، شبکه فعالیت‌ها و ترجیحات شهروندان به آن سمت نیست. برای آنکه شرقی شدن مشهد واقعیت یابد باید شرق جذابیت اقتصادی، دسترسی مناسب، کیفیت زندگی مطلوب و امنیت اجتماعی لازم را داشته باشد.
در غیر این‌ صورت، آنچه رخ می‌دهد نه توسعه واقعی شهری بلکه توسعه صوری و پروژه‌ای است: چند پروژه شاخص ساخته می‌شود، ارزش زمین بالا می‌رود اما بدنه شهر هنوز تمایلی جدی برای مهاجرت و سکونت ندارد.
چهارم، مسئله خطر حاشیه‌نشینی است. مشهد هم‌اکنون نیز با تجربه تاریخی حاشیه‌نشینی در پیرامون خود آشناست و شرق شهر یکی از کانون‌های حساس این پدیده بوده است. هرگاه اراضی وسیع پیرامونی بدون چارچوب دقیق حکمرانی زمین، کنترل سوداگری، سیاست‌های کارآمد مسکن اجتماعی و برنامه‌ریزی زیرساختی وارد محدوده شهر شده‌اند، نتیجه معمولاً توسعه غیررسمی، رشد سکونت‌گاه‌های کم‌کیفیت و شکل‌گیری کمربندهای نابرابری بوده است. اگر شرق مشهد نیز بدون این ملاحظات به‌صورت گسترده به توسعه شهری سپرده شود، خطر این وجود دارد که به‌جای «شرق توسعه‌یافته»، با «شرق حاشیه‌ای جدید» مواجه شویم.
پنجم، مسئله امنیت غذایی و محیط‌زیست است. بخش‌هایی از اراضی شرقی مشهد، اراضی کشاورزی ارزشمند و بخشی از ظرفیت تأمین غذای منطقه محسوب می‌شوند. تبدیل این اراضی به شهر صرفاً تغییر کاربری نیست؛ بلکه به‌معنای تضعیف امنیت غذایی، حذف یک سپر اکولوژیک مهم و افزایش آسیب‌پذیری اقلیمی شهر است. در جهانی که بحران آب و تغییرات اقلیم به مسئله‌ای حیاتی تبدیل شده، شهرهای عاقل معمولاً آخرین اراضی مرغوب کشاورزی خود را قربانی توسعه کالبدی می‌کنند، نه نخستین آنها را.
با این ‌حال، این به‌معنای نفی مطلق نگاه به شرق نیست. شرق مشهد می‌تواند و باید بخشی از آینده شهر باشد اما نه به شکل شتابزده، وسیع و بی‌محابا. اگر قرار است توسعه‌ای در شرق رخ دهد، باید:
مرحله‌ای و وابسته به ظرفیت آب، زیرساخت و حمل‌ونقل عمومی باشد؛
با الگوی فشرده و حمل‌ونقل‌محور طراحی شود، نه پخشیده و خودرو‌محور؛
سهم مشخص و واقعی برای مسکن مقرون‌به‌صرفه و عدالت فضایی داشته باشد؛
بخش قابل‌توجهی از اراضی مرغوب کشاورزی حفظ و ارتقا یابد، نه حذف شود؛
و در نهایت، تحت حکمرانی شفاف، مشارکت دانشگاه‌ها و نظارت عمومی انجام گیرد.
به‌عبارت دیگر، «نگاه به شرق» اگر به‌معنای نگاه به تعادل فضایی، عدالت اجتماعی و آینده پایدار مشهد باشد، می‌تواند قابل دفاع باشد؛ اما اگر به‌معنای «گشودن یک انبار بزرگ زمین برای ساخت‌وساز» باشد، بیش از آنکه امیدبخش باشد، نگران‌کننده است.
مشهد شهری است با جایگاه ملی و بین‌المللی ویژه؛ شهری که حرم مطهر امام رضا(ع) نه‌تنها مرکز معنوی آن بلکه یکی از کانون‌های هویت شهری، حرکت جمعیتی و عدالت دسترسی است. هر طرح توسعه‌ای که این شهر را به سمت آینده‌ای متعادل‌تر، انسانی‌تر و پایدارتر هدایت کند، ارزش دفاع دارد. اما هر طرحی که عدالت فضایی را تضعیف، تعادل اکولوژیک را تخریب و شهر را به سمت دوگانگی‌های جدید ببرد، نیازمند توقف، بازاندیشی و گفت‌وگوی عمومی است.
شرق مشهد می‌تواند آینده باشد؛ اما تنها اگر با عقل جمعی، علم، تجربه جهانی و صداقت برنامه‌ریزی شود.

sazandegi

«پست قبلی

پست های مرتبط

تونل مشکوک بازار

ماجرای حفاری ۵هزارمتری زیر بازار تهران چیست؟ درحالی که هیاهوی شب عید…

۷ دی ۱۴۰۴

جنجال یک مستند

مستند «ترانه» با روایت ترانه علیدوستی از وقایع ۱۴۰۱ با ۲۵ میلیون…

۶ دی ۱۴۰۴

صیانت از حق حیات

وظایف دولت در تنظیم‌گری و حمایت اجتماعی به‌قلم؛ صالح نقره‌کار؛ حقوقدان حقوق…

۳ دی ۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید