حسین محرابی، پژوهشگر
از حدود دو سه سال پیش (البته به نحو جدیتر از سال پیش) سروصدای عجیبی راه افتاده بود در مورد پخش صدای غلامرضا تختی، کشتیگیر و ورزشکار نامدار کشورمان و وعدههای مکرری در مورد رونمایی از این اثر تاریخی یگانه ارائه میشد تا اینکه بالاخره امسال این صدا (صدا که چه عرض شود!) پخش شد. بعد از انتشار این اثر متأسفانه نکتۀ اصلی در پشت خوشحالی ناشی از انتشار صدای تختی نادیده گرفته شد. نکتۀ اصلی اینجاست که سند تاریخی و نیز چهرههایی مانند تختی حداقل از دیدگاه تاریخی حرمت دارند. بازی با افکارعمومی در قالب وعدۀ انتشار یک سند بینظیر در مورد تختی به طور کلی کار درستی نیست!
وقتی وعدۀ انتشار یک سند بینظیر میدهیم، مردم از خودشان میپرسند: آیا گنج گرانبهایی پیدا شده؟ آیا زمینۀ اطلاع و آگاهی مردم از یک قطعه از تاریخ ارزشمند فراهم شده است؟ آیا وقتی سند منتشر شد، مردم از دستیابی به این سندِ با اهمیت احساس غرور و افتخار میکنند؟
وقتی وعدۀ انتشار یک سند را میدهیم، مردم با هیجانِ جستوجویِ بخشی از تاریخ همراه میشوند به همین دلیل است که آن سند باید ارزش و اعتبار بالایی داشته باشد. انتشار اسنادی مانند پخش صدای یک ورزشکار فقط حالت سندیت و جنبۀ تاریخی ندارد. مردم از جنبۀ گردآوری کلکسیون که یک علاقه و عادت گستردۀ اجتماعی است به آن سند توجه میکنند. بهطور کلی گردآوری اسناد تاریخی تماماً در مورد احترام به گذشته است و گردآورنده اغلب قصد دارد به حفظ لحظهای ارزشمند در زمان کمک کند. به همین جهت یک کلکسیونرِ عاقل همیشه قبل از جستوجوی هر قطعۀ ارزشمند تاریخی به دقت تحقیق و تجزیه و تحلیل میکند و باید آن قطعه تاریخی(صدا، تصویر، نوشته، گلدان و…) استانداردهای بالایی داشته باشد زیرا در اینجا وقتی ادعای یگانه بودن، منحصر بهفرد بودن و اولین بودن، مطرح میشود آن قطعۀ تاریخی باید خیلی ارزشمند باشد.
میدانیم که اسناد تاریخی فقط تکههای کاغذ یا یک قطعۀ صدا و یک تکه سنگ نیستند بلکه اسناد تاریخی پایه و اساس تفکر تاریخی هستند و معنا و ارزش آنها در پاسخگویی به سؤالات مطرح شده و تحلیل انجام شده از آنها بستگی دارد. مثلاً در مورد قطعۀ صدای مرحوم تختی انتظار این بود که پاسخی به سوالات مطرح شده در مورد زندگی و مرگ تختی باشد یا چهرۀ جدیدی از او در حوزۀ ورزش ارائه دهد یا به ناگفتهای اشاره شود. در حقیقت یک سند تاریخی زمانی که به سوالات پاسخ میدهد و روشنگری میکند، ارزشمند میشود.
نکتۀ مهم در مورد صدای تختی آن است که باید با شرح و توضیح کامل این صدا منتشر میشد زیرا اسناد تاریخی که به عنوان منابع اولیه نیز شناخته میشوند اغلب حول وحوش وقایعی که مردم در موردش مطالعه میکنند، تولید میشوند. اینها شواهد مستقیم یا دست اولی در مورد یک رویداد، شی، شخص یا اثر هنری ارائه میدهند. اسناد میتوانند آنچه که خالق آنها در مورد رویداد مشاهده کرده یا باور کرده است، منعکس کنند. آیا صدای تختی یک منبع دست اول در مورد یک واقعۀ تاریخی است؟ اگر هست کدام واقعه و در چه موردی است؟ این سوالات زمانی پاسخ داده میشوند که توضیحات دقیق در خصوص این سند ارایه میشد. مردم ممکن است، دقت و ریزبینی در مورد صحت سند وجود نداشته باشند اما وقتی ما آن را برای تاریخ ارائه میکنیم مورخان به تجزیه و تحلیل ارزش این سند خواهند پرداخت. در این صورت ار یک مورخ بیشتر به کارآگاهی نزدیک است که در جستوجوی اصالت و کشف حقیقتِ موجود در پشت اسناد تاریخی است. در مورد صدای تختی باید در آخرِ اشاره کرد که شنونده فقط یک جمله را میشنود و یا میتواند، متوجه شود. تختی میگوید: «من تعظیم عرض میکنم.» تنها همین جمله به عنوان صدای تختی و یک سند در مورد تختی با حداقل دو سال وقفه ارائه شده است.
ارائۀ اسناد تاریخی برای نسلهای آینده ضروری است زیرا اطلاعات ارزشمندی دربارۀ افراد، رویدادها، مکانهای جغرافیایی و جنبشهای اجتماعی که جوامع ما را در طول زمان تعریف کردهاند، ارائه میکنند. پس در مورد انتشار آنچه که به اسم اسناد تاریخی منتشر میکنیم باید بیشتر دقت کرد!