رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > فرهنگ : میراث مشکور

میراث مشکور

پریسا احدیان، خبرنگار فرهنگی 

هفتصدو‌سی‌ویکمین شب از شب‌های بخارا که به دکتر محمدجواد مشکور اختصاص یافته بود، عصر یک‌شنبه ۲۹ بهمن با همراهی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی و نشر سنگلج قلم در تالار فردوسی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. سخنرانان این شب حسن انوری، مجدالدین کیوانی، داریوش رحمانیان، هایده لاله، مشکان مشکور، نسیم خلیلی، سعید میرمحمد صادق، محمدعلی موحد و علی دهباشی بودند. اهدای جایزه و لوح تقدیر به نسیم خلیلی، برگزیدۀ چهارمین دورۀ جایزۀ سعی مشکور از دیگر بخش‌های این نشست بود.
در ابتدا علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان به بخشی از زندگی‌نامۀ محمدجواد مشکور اشاره داشت و گفت: «دکتر محمدجواد مشکور (متولد اسفند ۱۲۹۷) از نسل طلایی دانشمندان چند دانشی سدۀ اخیر ایران و از جمله اساتیدی بود که دروس حوزه و دانشگاه را نزد اساتید دانشمند زمان خود در ایران و اروپا آموخت و تحقیقات ارزش‌مندی دربارۀ تاریخ و فرهنگ ایران و اسلام، زبان‌های باستانی ایرانی و سامی و ادب فارسی و عربی از خود به یادگار گذاشت.»

استادی در نقش پدر
سپس نوبت به حسن انوری رسید تا به آثار دکتر مشکور و تسلط ایشان به زبان‌های مختلف بپردازد. در ادامه مجدالدین کیوانی با خواندن اشعاری از دکتر مشکور از خاطرات دوران دانشجویی و کلاس‌های درس مشکور سخن گفت: «از محدود کسانی که به طیب خاطر و صدق دل می‌توانم دربارۀ آن‌ها حرف بزنم- آن هم در حد وسع و بضاعت خود- شادروان محمدجواد مشکور است. استاد مشکور را برای نخستین بار مهر ۱۳۳۷ در ساختمان شمارۀ دو دانش‌سرای عالی تهران دیدم. دکتر مشکور تازه از دانشگاه تبریز به دانش‌سرای عالی منتقل شده بود و متصدی درس فارسی عمومی چند رشته دانش‌سرای عالی بود. استاد دو کتاب کم حجم گردآوری ‌شده توسط دکتر محمد معین را انتخاب کرده بود و در واقع این دو گلچینِ مختصر بهانه‌ای بود به دست او تا اطلاعات فراوان دیگری خارج از متن کتاب به دانشجویان بدهد. اطلاعاتی مربوط به تاریخ، فرهنگ و زبان‌های ایران باستان، ادیان و مذاهب، فرق و عقاید اسلامی و… او به هنگام تدریس همۀ خودش بود؛ میان او و دانش‌هایش فاصله و شکافی نبود، دانش از تمامی وجودش می‌تراوید، در کلام پرمحتوایش عشق موج می‌زد، نشانه‌هایی از غرور و منیت خودنمایی و کبر علمی در آن دیده نمی‌شد و بی‌هیچ بخلی از همه جا و همه چیز می‌گفت. بسیاری از چیزها را اول بار از او آموختیم. دانشجویانش از همان روزهای نخست خود را به او نزدیک می‌دیدند. لذا در عین رعایت حرمتش، حائلی میان خود و او احساس نمی‌کردند. مشکور در ضمن آموزگاری نقش پدر یا برادر بزرگ‌تر را هم ایفا می‌کرد و این همه از خلق و خوی خوش و سلامت روح او برمی‌خاست. او به واقع اخلاق‌مدار بود و سرشار از مهر و محبت. بزرگواری و خلق و منش او بود که مرا در آن سال‌های جهل و جوانی جرأت بخشید که چکامه‌ای در وصف او بسرایم و احساس خود را نسبت به او ابراز دارم. خرداد ۱۳۳۸ که برای انجام امتحان شفاهی به خدمتش رسیدم هنگام ترک اتاق، امتحان شعرم را تقدیمش کردم، او چند بیت اول آن را خواند و نگاه ملاطفت‌آمیزی به من کرد.» او در ادامه ابیاتی از این قصیده را خواند و گفت: «باری آن ساعت با تنگ‌دلی با استاد خداحافظی کردم و دیگر او را ندیدم تا ۱۰ سال بعد که در دانش‌سرای عالی استخدام شدم. او در آن زمان مدیر گروه تاریخ بود. سه چهار سال بعد من به سرپرستی گروه زبان‌های خارجی منصوب شدم و افتخار آن را پیدا کردم تا در کنار دو استاد دوران تحصیلم سیدضیاءالدین سجادی و محمدجواد مشکور در شوراهای مختلف دانش‌سرا شرکت کنم و از آن‌ها باز بیاموزم. آخرین باری که او را دیدم، زمانی بود که جلد ششم یا هفتم دایره‌المعارف بزرگ اسلامی را به دولت‌سرای او در کوچه‌ای حوالی انتهای شرقی خیابان تخت طاووس بردم و خدمتش تقدیم کردم.»

محقق مردم‌محور
در ادامۀ این شب هایده لاله دربارۀ چهارمین دورۀ جایزه سعی مشکور و کارنامه و آثار نسیم خلیلی گفت: «از اینکه سعادت و افتخار حضور در نشستی را یافته‌ام که به استاد عزیز، فاضل و فرهیختۀ ایران‌زمین شادروان دکتر محمدجواد مشکور اختصاص یافته و برگزاری چهارمین دورۀ جایزه وزین سعی مشکور که به سرکار خانم دکتر نسیم خلیلی اهدا خواهد شد را دربرگرفته است، بسیار خرسندم و خدا را شکر می‌کنم. چه شایسته است، گرامی‌داشت بیش از دو دهه اندیشه و کار و تلاش مستمر و تألیف آثار گران‌قدر بانویی جوان و فرهیخته از سرزمین‌مان که از کودکی می‌نویسد و هم‌چنان با تیزبینی و دقت و ذهنی پرسش‌گر به جامعه خود می‌نگرد و با سپری کردن تحصیلات آکادمیک و اندوختن علم و دانش و تجربۀ فراوان در هم‌زیستی با جامعه و مردمانی که دوست‌شان دارد و بدان‌ها توجه خاص می‌کند، هم‌چنان آثار ارزشمند و تأثیرگذاری به‌جا می‌گذارد. جایزۀ شادروان دکتر مشکور به بانوی جوانی تعلق یافته که مردم را محور اصلی کندوکاو و تحقیق عالمانه و خلق آثارش قرار داده و همواره آنان را در سیر و سلوکش از دیروز به امروز و از امروز به دیروز در بستر تاریخ کهن‌سال‌شان مورد تأمل و تعمق قرار داده است. او این‌چنین قصد دارد تا ریشه‌ها و منشأ رفتارها را بیابد، دگرگونی‌ها و تأثیر و تأثرات را در گذر قرون دریابد، برهم‌کنش‌های فرهنگی را آشکار سازد، دلایل آن را بفهمد و استمرار یا انقطاع آن را تا امروز ردیابی کند و بسنجد و به مخاطب خود بشناساند. توجه سرکار خانم دکتر خلیلی به جامعه به درستی سعی دارد تا مردم را شامل شود و نه فقط اقشار و طبقاتی خاص که متون و آثاری از آنان و در مورد آنان شاید بیشتر باقی مانده است. ایشان می‌کوشد تا در پس فرهنگ مادی، معنا را بیابد و در این راه با رویکرد روش‌شناختی درست و سنجیده میراث دیروز و آثار امروز را در قالب سنت‌های شفاهی و میراث مکتوب و غیرمکتوب از انواع مختلف با هم در نظر می‌گیرد و بررسی و تحلیل می‌کند و با نثری سلیس و دقیق به مخاطبان و عموم مردم عرضه می‌کند. سرکار خانم دکتر خلیلی با تحصیلات خود در رشتۀ تاریخ و با سابقۀ فعالیت‌های گوناگونی که تاکنون در عرصه‌های علمی، فرهنگی و اجتماعی داشته آثار مهم و قابل توجهی از انواع مختلف در قالب کتب و یادداشت‌ها و مقالات و گزارش‌ها در حوزه‌های تاریخ، تاریخ اجتماعی و فرهنگی و ادبیات داستانی با زمینۀ تاریخی و مطالعات ادبی به جا گذاشته است. شخصیت بارز علمی و فرهنگی ایشان و رسالت اجتماعی که بر خود واجب دانسته، همه در نوشته‌های او متجلی است. کتاب «انقلاب مشروطیت ایران» کتاب «تاریخ صفویه»، کتاب «گفتمان نجات‌بخشی در ایران عهد صفوی» و دیگر آثار او همه گواهی روشن از اهدافی است که این محقق جوان و دغدغه‌مند دنبال می‌کند.»

پیش‌گام رشتۀ تاریخ
در ادامه داریوش رحمانیان دربارۀ نقش دکتر مشکور در پایه‌گذاری رشتۀ تاریخ در دانشگاه تبریز گفت: «کسانی که پیش‌گامان و پایه‌گذاران تاریخ دانشگاهی بودند و شالودۀ این رشته را ریخته‌اند، شایستۀ توجه ویژه هستند. در تأسیس این رشته و بالندگی و رشدش مقام نخست شاید از آن کسانی مثل عباس اقبال آشتیانی باشد که ما اهل تاریخ ایشان را به عنوان پایه‌گذار تاریخ به مثابۀ یک رشتۀ دانشگاهی می‌شناسیم. مرحوم محمدجواد مشکور و کسانی چون عبدالحسین زرین‌کوب، باستاتی‌پاریزی و احسان اشراقی در نسل بعدی قرار می‌گیرند و شاگردان نسل نخست هستند و دکتر محمدجواد مشکور از چند جهت حائز اهمیت است و کارنامۀ ایشان باید در ترازوی سنجش گذاشته شود. یکی از این جهت است که دانشگاه تبریز بعد از دانشگاه تهران دومین دانشگاهی است که شکل گرفته است. چند سال بعد از شکل‌گیری دانشگاه تبریز مرحوم محمدجواد مشکور از وزارت دارایی به وزارت فرهنگ منتقل شد سپس به دانشگاه تبریز می‌رود و در واقع جزو پیش‌گامان تأسیس رشتۀ تاریخ در دانشگاه تبریز به شمار می‌آید. ایشان نزد ما اهل تاریخ بیشتر به عنوان یک باستان‌پژوه و کسی که به تاریخ باستان ایران توجه داشته و کوشیده شناخته می‌شود. ایشان در توجه به تاریخ ادیان هم نزد ما شاخص است. مرحوم مشکور به حیث کوشش‌هایی که در تصحیح و ترجمه و نقد و بررسی پاره‌ای از کتاب‌های بسیار پر اهمیت تاریخ مربوط به فرق و مذاهب در اسلام به ‌ویژه تشیع انجام داد خیلی شناخته شده است و کارنامۀ قابل توجهی دارد.»

راز صبوری ایرانیان
در بخشی دیگر از این شب نسیم خلیلی، برگزیده چهارمین دورۀ جایزۀ سعی مشکور با اشاره به مقالۀ «حافظ جبری مذهب است» دکتر مشکور گفت: «داشتم دربارۀ گستردگی و چرایی محبوبیت تفأل به شعر حافظ در فرهنگ و زندگی و تاریخ اجتماعی جست‌وجو می‌کردم با اتکا به داده‌هایی از دل ادبیات داستانی و خاطرات. داستان‌ها و خاطرات را دیدم و مقالات بزرگانی که در این زمینه پژوهش کرده بودند را تورق کردم و رسیدم به نام استاد عزیزمان محمدجواد مشکور. نام مقاله این بود «حافظ جبری مذهب است» مقالۀ خوش‌خوانی که سال پنجاه در مجلۀ «وحید» منتشر شده است. غرق در مقاله شدم. استاد از تسلیم و رضا در شعرهای حافظ گفته بود و دیدم که چقدر همه چیز برای فهم بهتر محبوبیت تفعل به حافظ در این نوشتار، نظم و انسجام دارد. مخصوصاً از این منظر که می‌خواستم بنیان نظری خوب و همه‌فهمی برای این موضوع بازجویم. من این شاگرد کوچکِ مشتاق پژوهش و آموختن شادمان و سبک‌بالم که بزرگانی چون استاد مشکور با آنچه نوشته‌اند، کمکم می‌کنند تا بیاموزم و این پژوهش را هم بنویسم و تقدیمش کنم به تاریخ مردم سرزمینم که در رنج و اندوه زیسته‌اند و با نوای شعری و فالی و نوبهاری هم‌چنان دل‌خوش و صبور بوده‌اند. حتی در سایۀ آن یأس دیرپای فروفتاده بر تاریخ ایران !»

جایزه‌ای برای پژوهش‌گران جوان
در ادامۀ این نشست سعید میرمحمدصادق دربارۀ شکل‌گیری جایزۀ سعی مشکور گفت: «زمانی که کتاب‌خانۀ دکتر مشکور به دایره‌المعارف بزرگ اسلامی واگذار شد از طرف خانوادۀ ایشان- همسر و دو فرزند دانشمندشان- پیشنهاد جایزه‌ای برای بزرگ‌داشت فرهنگ و تمدن تاریخ ایران شد. بنا به پیشنهاد استاد ایرج افشار (در کتاب این دفتر بی‌معنی) قرار شد این جایزه به جوانان داده شد. ایشان فرمودند ما کارهای‌مان را کرده‌ایم و جایزه‌ها و لوح‌هایمان را گرفته‌ایم و بهتر است نگاه به جوان‌ها باشد و این موضوع مورد تأیید خانواده مشکور قرار گرفت و کار انجام شد. آن چیزی که در جایزه ملاک قرار گرفته شده نوآوری و تداوم است. سال اول این جایزه به آقای دکتر روزبه زرین‌کوب داده شد، دومین فرد برگزیدۀ ما آقای علی صفری‌آق‌قلعه بودند، سال سوم آقای دکتر محمدکاظم رحمتی و امسال هم خانم دکتر نسیم خلیلی هستند.» سپس مشکان مشکور ضمن تشکر از برگزارکنندگان این جلسه دربارۀ هدف جایزۀ سعی مشکور گفت: «هدف ما از جایزۀ سعی مشکور، ارج نهادن به پژوهش‌گران و تداوم و استمرار راهی است که بزرگان در یک قرن گذشته طی کرده‌اند و توانستند به فرهنگ و ادب این کشور کمک کنند. امیدواریم جایزۀ سعی مشکور استمرار داشته باشد و دست در دست هم بتوانیم در این حوزه کار کرده و یکی از آرزوهای مرحوم ابوی را برآورده کنیم.»
پس از این‌که جایزۀ چهارمین جایزۀ سعی مشکور با حضور دکتر محمدعلی موحد به نسیم خلیلی اهدا شد، استاد موحد دربارۀ شخصیت علمی محمدجواد مشکور گفت: «خیلی خوشحالم که توانستم خودم را به این جلسه برسانم و ادای احترام به دوست بسیار نازنین کنم. کسی که شمه‌ای از فضائل‌شان در اینجا گفته شد ولی بزرگ‌ترین اثر و چیزی که غیر از کتاب‌هایی که در رشته‌های گوناگون از ایشان به یادگار مانده، فرزندان برومند ایشان هستند و این فوق‌العاده مهم است. بزرگان ما غالباً خودشان بزرگ بودند ولی فرزندانشان راه دیگری رفتند و خیلی به ندرت داریم که فرزند استادی بتواند، ادامه‌دهنده راه او باشد. جایزه‌ای که به این محقق جوان داده شد انشاالله باعث شود که کوشش‌های علمی‌شان را دنبال کند و موفق و در امان خدا باشد.»

sazandegi

پست های مرتبط

جهانگشای ایرانی

درباره “نادرشاه افشار” نادرشاه افشار کار خود را به عنوان یک جنگاور…

۳۰ آبان ۱۴۰۳

قهرکرده‌ها بازگردند

درخواست وزیر ارشاد از سینماگران جشنواره فیلم فجر امسال قرار است، جایی…

استعفا در اوج

“احسان محمدحسنی” از اوج رفت احسان محمدحسنی با اعلام استعفای خود از…

دیدگاهتان را بنویسید