گروه اجتماعی
«همای بر همه مرغان از آن شرف دارد که استخوان خورد و جانور نیازارد» شعری در وصف مرغ سعادت که این روزها در آسمان ایران به پرواز درآمده است. این پرنده که در فرهنگ ایرانی جایگاهی اسطورهای دارد، نماد خوشبختی و کامرانی است و گفته میشود، سایهاش بر سر هر کس بیفتد به سعادت میرسد. به همین دلیل نقش هما در بسیاری از سرستونهای تخت جمشید وجود دارد و اشعار بسیاری در ادبیات پارسی در باره آن سروده شده است.
حافظ شاعر بلندآوازه کشورمان در یکی از غزلهای خود میگوید: همایِ اوجِ سعادت به دامِ ما افتد اگر تو را گذری بر مُقام ما افتد، حبابوار براندازم از نشاط کلاه اگر ز رویِ تو عکسی به جامِ ما افتد.
صائب تبریزی نیز در غزلی میگوید: رنگ حیا ز سیب زنخدان پریده است در میوه بهشت حلاوت نمانده است، خورشید فیض در پس دیوار رفته است در سایه همای، سعادت نمانده است.
اما هما با همه زیبایی و تاجبخشیاش یک جایی هم خیلی مغرور ظاهر شده و اتفاقا غره است به همین استخوانخواری که با آن نفس خودش را خوار و ذلیل میکند. در منطقالطیر، هما نمادی از انسانهای جاهطلب است که از زهد و عبادت برای جلب حکام دنیوی و جلب توجه ارباب مملکت و سیاست استفاده میکند.
او در جمع مرغان آمد و گفت «ای پرندگان بحر و بر، من نیام مرغی چو مرغان دگر، نفس سگ را خوار دارم لاجرم… نفس سگ را استخوانی میدهم، روح را زین سگ امانی میدهم، نفس را چون استخوان دادم مدام، جان من زان یافت این عالی مقام…» بعد از اینکه پُز این در کف داشتن نفس خودش را میدهد، ادامه میدهد: «کی شود سیمرغ سرکش یار من، بس بود خسرونشانی کار من.» خلاصه اینکه هدهد هم میآید و به او میگوید که غرورت، تو را به بند کشیده و ادامه میدهد: «نیستت خسرو نشانی این زمان، همچو سگ با استخوانی این زمان، خسروان را کاشکی ننشانیی، خویش را از استخوان برهانیی…».
به هر حال یکی او را مذمت میکند و یکی تحسین و البته هما این خصیصه خود را ستایش میکند و ممکن است جایی هم مغرور شود. اما در نهایت هما، این پرنده زیبای اساطیری هم در باور مردم و هم در ادبیات ما جایگاهی زیبا و ماندگار دارد. هرچند هر کسی از ظن خودش یار این پرنده میشود.
اما در عجایبالمخلوقات و غرایبالموجودات نوشته محمد بناحمد طوسی، این خوشبختی و سعادت به شکلی عجیب روایت شده است و خوشبختی کسی با این پرنده، باعث بدبختی خلق و رعیت میشود. طوسی مینویسد: «هما مرغی است خجسته در ولایت صاعون بود و در هر مدتی ظاهر گردد، گرد شهر میگردد و آن سال بر سر شخص نشیند، آن سال فراخی بود. مردم با هم اتفاق کردند بر سر هر کسی که نشیند او را ملک کنند و او را پادشاهی دهند». پس روزگاری دراز این هما ناپدید شد. روزی هندویی با شخصی میرفت و میگفت: «اگر هما بر سر من نشیند، ولایت صاعون خراب کنم». آن دیگر گفت: «اگر بر سر من نشیند، مملکت را آبادان کنم». هما به زیر آمد و بر سر هندو نشست. مردم شهر، هندو را پادشاه کردند و او عالم خراب میکرد. روزی این یار وی را گفت: «رحمت کن بر خلق». هندو گفت: «من خشم خدا هستم، مرا مسلط کرده. اگر خلق خدا نیکو کردندی بر سر تو نشستی چون بد نیتاند لاجرم بر سر من نشست.»
هما یا همان کرکس ریشدار
در واقع، هما همان کرکس ریشدار است که بومی ایران نیز محسوب میشود. هما مانند دیگر پرندههای شکاری علاقهای به خوردن گوشت و لاشه ندارد و تغذیه اصلی این پرنده استخوان است. هما استخوان را حین پرواز از ارتفاع بالا به زمین میاندازد تا به قطعات کوچک تبدیل شود سپس اقدام به خوردن آن میکند. همچنین در نظر داشته باشید هما از لاک پشت و مارمولک نیز تغذیه میکند. هما در خاکهای حاوی اکسید آهن با چنگال خود خاک حاوی اکسید آهن را برمیدارد و آن را روی پر و بالش میمالد تا مطمئن شود که به رنگ نارنجی آتشین تبدیل شده و ظاهری جدید به خود بگیرد و رفتار استتار یا دفاعی این پرنده است.
انتشار تصاویر اخیر در شبکههای اجتماعی، واکنشهای مختلفی را از سوی کاربران به دنبال داشته و توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. حضور هما در ادبیات، تاریخ و نمادهای ایرانی سابقهای دیرینه دارد. از نقش برجستههای تخت جمشید تا نشان هواپیمایی ملی ایران و باشگاه فوتبال پرسپولیس، میتوان ردپای این پرنده را به عنوان نمادی از خوشبختی مشاهده کرد.
کاربری به نام اکبر نعمتی در رشته توئیتی توضیحات مفصلی در این باره داده است. او نوشته است:«نام هما یا هومیه، هومایه، هومیا و هومایا به معنی فرخنده و خجسته در اوستا به وفور به کار رفته است. هما یا مرغ سعادت، کرکس ریشدار است. شاید براتون پارادوکس ایجاد شد که چرا یک کرکس یا لاشخور شد، پرنده سعادت در باور ما ایرانیها؟ بیش از ۸۰ درصد غذای هما، مغز استخوان است و قادر است در کمتر از ۲۴ ساعت استخوان را به صورت کامل هضم نماید زیرا اسید معده هما زیاد است. هما مانند دیگر پرندههای شکاری علاقهای به خوردن گوشت و لاشه ندارد و تغذیه اصلی این پرنده استخوان است.»
او در ادامه اضافه میکند: «همای سعادت یا مرغ سعادت جایگاه ویژهای در ادبیات و فرهنگ ایران زمین دارد و مشهور است که سایهاش بر سر هر که بیفتد به خوشبختی، سعادت و کامیابی خواهد رسید. به همین دلیل نقش هما در بسیاری از سرستونهای تخت جمشید وجود دارد و اشعار بسیاری در ادبیات پارسی سروده شدهاند که هما نقشی اساسی در آنها دارد. هما در اصل پرندهای استخوانخوار است، ایرانیان باستان چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش را بسیار گرامی و مقدّس میشمردند و آنها را به وجود آورنده هستی و گرداننده جهان میدانستند؛ تا آنجا که آیین بیشتر اقوام کهن ایرانی نیز همین عناصر طبیعت بوده است. برای همین مردگان خود را در خاک دفن نمیکردند چون باور داشتند، خاک نباید آلوده شود و نیاکان ما اجساد خود را در دخمهها قرار میدادند. به اعتقاد آنها، اگر هما به سراغ جسدی میرفت آن فرد در عالم جاودان، سعادتمند و در دنیای بعد بهشتی میشد.»
نعمتی در پایان نوشته است که برخلاف باورها، هما پرنده کمیابی در ایران نیست. هم در رشته کوههای البرز و هم زاگرس زندگی میکند اما از آنجایی که آشیانهاش را در بالای صخرهها انتخاب میکند، دیدنش کمی سخت است البته از لحاظ حفاظتی در آستانه تهدید قرار گرفته است. جالب است بدانید در ادبیات کهن پارسی هرگاه پادشاهی درمیگذشت و وی را وارثی برای جانشینی نبود، مردم را در میدانی جمع و همایی را رها میکردند، هما بر سر و شانه هر که مینشست، آن فرد پادشاه سرزمین میشد.