توصیه “علی لاریجانی” درباره انتخابات
علی لاریجانی، رئیس ۳ دوره مجلس، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاور رهبر انقلاب که یکی از شاخصترین چهرهها در پروژه خالصسازی اقلیت بوده هنوز هم تاکید جدی بر حل مشکلات از مسیر صندوق رای دارد و معتقد است: «اگر یک زمانی یک ساختاری از حکومت اشتباه کرد، مردم باید با حضور خود آن اشتباه را رفع کنند و به حکومت بگویند ما راه خود را متوجه شدیم. رای ندادن مسیری است که کشور را به سمت سلطه اقلیت خواهد برد». او در گفتوگویی با محمد مهاجری که خبرآنلاین آن را منتشر کرده است، نحوه بررسی صلاحیتها را مطابق با تاکید رهبری درباره انتخابات رقابتی و مشارکتی نمیداند اما همچنان تاکید دارد که «اگر ما تلاش کردیم که بهگونهای در انتخابات رای بدهیم که افراد توانمندتر یا دارای حریت لازم برای احقاق حقوق مردم وارد مجلس شوند، آن وقت یک گام به اصلاح امور نزدیکتر شدهایم».
لاریجانی گریزی نیز بر برخی شبههها درباره اختیارات رهبری میزند و میگوید: «در آن ۱۲ سالی که من رئیس مجلس بودم هیچ زمان ندیدم که ایشان دستوری به مجلس بدهد و فقط یک مورد به من به عنوان شخصی که رئیس مجلس بودم، دستوری دادند. من اشهد بالله ندیدم که ایشان بگوید این قانون را تصویب کنید یا چون من میگویم حتماً این کار باید بشود، یا یک وزیر را حتماً بیندازید».
لاریجانی با بیان اینکه در انتخابات شرکت میکند میگوید: اگر بخواهیم اصلاحاتی در کشور ایجاد شود، راهی به جز این وجود دارد؟
وی درباره رای اعتراضی به معنی رای سفید نیز میگوید: آن را راهبرد موثری نمیدانم. این نوع کارها ممکن است کشور را به سمت دیکتاتوری ببرد. کشورهایی به سمت دیکتاتوری میروند که از طریق قهر مردم، یک اقلیتی سوار بر همه امور میشوند یا ساختارهای حکومت گاهی کاری میکنند که مردم روش اشتباهی را انتخاب کرده و نتوانند حضور پیدا کنند. اگر یک زمانی یک ساختاری از حکومت اشتباه کرد، مردم باید با حضور خود آن اشتباه را رفع کنند و به حکومت بگویند ما راه خود را متوجه شدیم. رای ندادن مسیری است که کشور را به سمت سلطه اقلیت خواهد برد. اگر اشکالاتی هم وجود دارد، باید با رای دادن اصلاح شود. من این بحث را بارها در رسانهها مشاهده کردهام که مطرح می کنند فضا به دلایل مختلف سرد است. برخی معتقدند که شرایط اقتصادی در این رای دادنها تاثیر داشت چون اصلاحات عمیقی در این خصوص صورت نگرفته و از این جهت، مردم در عسرت هستند. برخی دیگر، بخشی از رفتارهای حکومت را چه در امر انتخابات و چه امور دیگر قبول ندارند. من فکر میکنم همه این حرفها ممکن است در جای خود درست باشد. مشکلات اقتصادی وجود دارد و بخشهایی از حکومت درست کار نکرده باشند؛ نمیتوان تلقی مردم را نادرست دانست. اما سوالی مطرح میشود که آیا نتیجه این است که در انتخابات شرکت نکنند؟ یا نتیجه این است که بهگونهای در انتخابات شرکت کنند که به اصلاح امور بینجامد؟اگر این امور درست باشد که برخی از آنان درست است، و اگر مردم تصور کنند با رای ندادن درست می شود این همان چیزی است که یک عدهای میپسندند. حضور بیشتر مردم و رای دادن به کسانی که میخواهند تغییر ایجاد کنند باعث حرکت مسیر به سمت اصلاحات میشود. هر چند که ممکن است گامهای آن وسیع نباشد. یک نکتهای ممکن است در ذهن مردم باشد و آن همین بیان شماست؛ یک رای اعتراضی ممکن است حکومت را به خود بیاورد. به نظرم این روش پرهزینهای است، چراکه یک عده از این سوءاستفاده کرده و شرایط را سختتر میکنند. اگر مردم با رای خودشان اشکالاتی را که دستگاه حکومت دارد، رفع کنند و نشان بدهند که رای ما برای رفع مشکلات است، دو سود دارد. یک: گام اصلاحی برداشتند دو: مشارکت سیاسی موثری که وظیفه یک انسان مسئول است.
اگر خداییناکرده رای ندادنها شرایط را به سمت یک دیکتاتوری ببرد خسارت بسیار بزرگی است. اینکه رهبری تاکید میکنند که مردم حضور چشمگیری در انتخابات داشته باشند برای جلوگیری از خطر دیکتاتوری است و نباید برای حکومتها زندگی کردن با اقلیت عادت شود و باید بدانند که پشتوانه آنان رای اکثریت باشد.
در این مصاحبه محمد مهاجری میپرسد: یکی از انتقادات و حتی یکی از منشأ اعتراضات برای کاهش مشارکت در انتخابات این است که میگویند اگرچه شورای نگهبان عدد بالایی از کاندیداها را تایید صلاحیت کرده است اما در این تعداد تنوع سلیقه وجود ندارد. آیا شما این انتقاد را قبول دارید و اگر فردی با انتقاد از این مساله، عدم حضور خود را در انتخابات توجیه کند؛ آن را میپذیرید؟
لاریجانی در پاسخ به این سوال میگوید: این انتقاد به نظر من هم تا حدی درست است اما هنوز هم تنوع در انتخابات وجود دارد. اگر بخواهیم اشکال را دقیقتر تحلیل کنیم، نکته اول این است که قانون انتخابات دیر ابلاغ شد و فرصت نامنویسی افراد در انتخابات کم بود لذا افراد مشهور جریانهای سیاسی فرصت کمی برای مشورت و تصمیمگیری برای ثبتنام در انتخابات داشتند. همچنین بررسی ثبتنامها دو مرحلهای شده بود که در گذشته اینگونه نبود. نکته دوم این است که رهبر انقلاب بر حضور سلایق مختلف در انتخابات تاکید کردند. باید دستگاههای مختلف حکومتی توجه میکردند که این سلایق مختلف را در صحنه زنده نگه میداشت و بهتر از این نیز میتوانستند عمل کنند. من فکر میکنم الان هم اینگونه نیست که سلایق مختلف در انتخابات حضور نداشته باشند، در انتخابات حضور دارند اما ممکن است، متوازن نباشند.
لاریجانی همچنین درباره اینکه بعضاً میگویند، مجلس باید با دولت هماهنگ باشد تا کارها روبه جلو برود، گفت: بین اینکه مجلس چوب لای چرخ دولت نگذارد یا وکیلالدوله باشد، زمین تا آسمان تفاوت وجود دارد. وکیلالدوله بودن به معنای با مردم نبودن است. اینکه سه قوه را در دولتهای مدرن ممتاز کردند برای این است که دولت قدرت اجرایی قوی دارد و یک نهادی مانند مجلس که نمایندگان مردم در آن هستند، قدرت دولت را مهار کند تا هر کاری نتواند انجام بدهد. زمانی که دولت امکان اطلاعاتی دارد، امکانات مختلف انتظامی دارد، قدرت مالی دارد، امکان تجاوز به حقوق مردم را دارد؛ نمایندگان ملت باید دولت را روی ریل بیاورند و اگر خواست تعدی انجام بدهد، جلوی او بایستند. این وکیلالدوله بودن به این معناست که شأن وکیل ملت بودن را از دست بدهد. نمایندگانی که توسط مردم انتخاب میشوند، وکیل آنان هستند. این مساله به معنی ستیز با دولت نیست و او باید در چارچوب مصوبات مجلس عمل کند. این مساله را باید جا انداخت. من مشاهده کردهام که وزرا بارها از حضور خود در مجلس گلایه میکردند و میگفتند که ما باید به کارهای دیگر برسیم. گویا فراموش کردند که اینجا یک کشور دموکراتیک است. در کشور دموکراتیک یک بخش از کار وزرا در وزارتخانههاست و بخش دیگر در مجلس. این ایراد نیست و یکی از نهادهای موثر برای اصلاح امور مجلس است؛ البته مجلسی که هویت داشته باشد