فرشاد گلزاری، گروه بین الملل
روز گذشته آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب در پیامی به مناسبت شهادت سردار رشید اسلام، سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی و جمعی از همرزمان وی به دست رژیم غاصب و منفور صهیونیست، تاکید کردند که آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد، به حول و قوه الهی. ایشان در پیام خود فرمودند: سردار رشید و فداکار اسلام، سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی در کنار همرزم بزرگوارش سردار محمدهادی حاجرحیمی با جنایت رژیم غاصب و منفور صهیونیست به شهادت رسیدند. سلام و رحمت خدا و اولیائش بر آنان و دیگر شهیدان این حادثه و لعنت و نفرین بر سردمداران رژیم ظالم و متجاوز. رهبر معظم انقلاب بیان داشتند: شهیدان ما از خداوند مهربان خود، نشان قبول مجاهدت درازمدت خود را دریافت کردند و هماکنون در جمع اولیاء و صلحاء، متنعم به نِعَم الهیاند. آیتالله خامنهای اظهار کردند: سردار زاهدی از دهه ۶۰ در میدانهای خطر و مجاهدت، چشمانتظار شهادت بود، آنها چیزی را از دست نداده و پاداش خود را دریافت کردهاند، ولی غم فقدان آنان برای ملت ایران به ویژه هر که آنان را میشناخت، سنگین است. ایشان اعلام کردند: رژیم خبیث به دست دلاورمردان ما مجازات خواهد شد. آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد به حول و قوه الهی. همچنین دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی اعلام کرد که به دنبال جنایت جنگی دیگری از رژیم صهیونیستی علیه اماکن و افراد دارای مصونیت دیپلماتیک و به شهادت رساندن سردار سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی، شورای عالی امنیت ملی ساعت ۲۱ دوشنبهشب در حضور رئیسجمهور و رئیس شورا تشکیل جلسه داد و تصمیمات مقتضی اتخاذ شد. در این راستا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم با صدور بیانیه و با اشاره به هدف قرار گرفتن کنسولگری ایران در دمشق از سوی اسرائیل ضمن تایید شهادت سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی و سرتیپ پاسدار محمدهادی حاجیرحیمی اعلام کرد که پنج تن از افسران همراه آنان اعم از حسین اماناللهی، سیدمهدی جلالتی، محسن صداقت، علی آقابابایی و سیدعلی صالحیروزبهانی به شهادت رسیدند.
تلآویو به دنبال خروج از تله
در مورد حمله به ساختمان بخش کنسولی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق محورهای متعددی قابل تحلیل است. بهعنوان مثال حسین اکبری، سفیر جمهوری اسلامی ایران در دمشق اعلام کرده که جنگندههای اف-۳۵ اسرائیل با ۶ موشک این ساختمان را هدف قرار دادهاند. درخصوص این موضوع نکته حائز اهمیت مجدداً بحث پدافند آسمان سوریه بهخصوص رینگ پدافندی دمشق و حومه آن است که مجدداً هیچ عکسالعملی درخصوص حملات جنگندههای اسرائیل از خود نشان نداده که البته شاید بخشی از این اتفاق به رادارگریز بودن این جنگندهها مربوط باشد. فارغ از مسائل میدانی و دادههای نظامی آنچه در این میان بسیار مهم تلقی میشود، قصد و نیت تلآویو از حمله به مکانی است که طبق ماده ۲۱ تا ۲۸ کنوانسیون وین درباره روابط سیاسی که در ۱۸ آوریل ۱۹۶۱ میلادی به تصویب رسیده، مصونیت داشته است. واقعیت این است که حمله مستقیم به اماکن دیپلماتیک آن هم از سوی اسرائیل و در شرایط فعلی منطقه مهمترین بخش از این پرونده به حساب میآید که دلایل گوناگونی در بطن آن نهفته است. با نگاهی گذرا به تحولات سیاسی و میدانی با محوریت غزه و رخدادهایی که در خاورمیانه شاهد آن هستیم باید بگوییم که تلآویو هم در در داخل و هم در خارج با مشکلات زیادی روبهرو است. اولین علت این رفتارهای مخرب اسرائیل را باید فشارهای داخلی بدانیم. از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون که عملیات توفانالاقصی شروع شده تا به امروز چندین بار خانواده اسرای اسرائیلی در تلآویو و حتی در مقابل اقامتگاه نتانیاهو تجمعات اعتراضی برگزار کردن که آخرین نمونه آن چند روز پیش بود. نتانیاهو بارها در میان این خانوادهها حضور پیدا کرده و با وعدههای گوناگون سعی در آرام کردن آنها داشته است اما موضوع اصلی این است که او هیچ ابتکار عمل خاصی برای بازگرداندند اسرای اسرائیل ندارد. به موازات این موضوع باید توجه شود که چندین دور مذاکره میان حماس و اسرائیل به صورت غیرمستقیم و با میانجیگری مصر و قطر انجام شده که هیچ کدام از آنها نتوانسته بهره خاصی برای نتانیاهو در عرصه سیاست داخلی داشته باشد. حماس معتقد است که ابتدا باید جنگ علیه غزه متوقف شود و بعد از آن کمکهای بشردوستانه وارد این منطقه شود همچنین آوارگان هم به غزه بازگردند اما در مقابل نتانیاهو نهتنها این شروط را نمیپذیرد بلکه او صرفاً بر حمله تمامعیار به رفح تاکید دارد؛ تا جایی که احتمال دارد ارتش اسرائیل بعد از پایان ماه رمضان دست به حمله علیه رفح بزند. دومین دلیل را میتوان صدور قطعنامه ۲۷۲۸ شورای امنیت سازمان ملل دانست که حدود یک هفته پیش با رای ممتنع ایالاتمتحده علیه اسرائیل و برای توقف درگیری و حملات به غزه تصویب شد. این اقدام تنش سیاسی میان واشنگتن و تلآویو را افزایش داد اما باید توجه داشت که ساختار بالادستی آمریکا فارغ از اینکه در کاخ سفید دموکراتها حضور داشته باشند یا جمهوریخواهان بر حمایت بیچونوچرا از اسرائیل تاکید دارند. به عبارتی دیگر اختلاف میان آمریکا و اسرائیل در پرونده غزه و حواشی آن «تاکتیکی» است، نه راهبردی. اما دلیل سومی که اسرائیل اقدام به حمله علیه کنسولگری ایران در دمشق کرده، کمی در مقیاس بزرگتر قابل تحلیل است. بدونشک فشار جامعه جهانی و تظاهرات علیه نتانیاهو و تیم راستگرای وی در سراسر جهان برای تلآویو میتواند تبعاتی را در افکار عمومی جامعه ملل به همراه داشته باشد اما باید توجه داشت که اساساً اسرائیل برای فرار از شرایط کنونی به یک جنگ یا حداقل درگیری نیاز دارد که طرفهای منطقهای به خصوص غربی هم در آن دخیل شوند. اینکه دیده میشود، گروههای عراقی در خاک خود پایگاهها و تاسیسات نظامی آمریکا را مورد هدف قرار میدهند یا اینکه یمنیها در دریای سرخ علیه مواضع غرب تحرکات میدانی صورت میدهند دقیقاً همان خروجیای است که اسرائیل بدان نیاز دارد. تلآویو همین حالا به خوبی میداند که تهران درصدد آن است تا پاسخ کوبندهای در جواب عملیات علیه کنسولگری ایران در دمشق به اسرائیل بدهد و در این راستا سعی دارد تا دامنه جنگ را حتی اگر نخواهد گسترش بدهد ولی آن را تداوم ببخشد. نتانیاهو به دلیل وجود پروندههای قضایی موسوم به پرونده ۲۰۰۰، ۳۰۰۰ و … حیات سیاسی خود را در خطر میبیند و حتی از خارج و داخل کابینه جنگ هم مخالفانش انواع و اقسام فشارها را به وی وارد کردهاند و برخی از آن هم هم طی روزهای گذشته کنارهگیری کردهاند و به همین دلیل به یک سناریو دیگر نیاز دارد تا بتواند باز هم در قدرت برای مدت نامشخص ابقا شود. با تمام این تفاسیر به نظر میرسد پاسخ ایران به تلآویو باید یک پاسخ هدفمند و به دور از هرگونه تعجیل باشد. آنچه در این راستا مطلوب خواهد بود، بررسی سناریوهای مختلف از حیث میدانی و سیاسی است و نباید زمان در این فرآیند حرف اول و آخر را بزند؛ چراکه این پاسخ میتواند چندین هفته بعد داده شود اما پیامش به تلآویو به مثابه یک زمینلرزه عمل کند.