سیدمصطفی هاشمیطبا، عضو شورای عالی مشورتی حزب کارگزاران سازندگی ایران
در روزهای اخیر اخبار ضدونقیضی درباره تغییر وزیر اقتصاد در دولت فعلی شنیده شد. اگرچه دولت این خبر را تکذیب کرده و منابع خبر اصرار دارند که این تصمیم در دولت وجود دارد اما به نظر میرسد اصل مساله کشور، یعنی بحرانهای اقتصادی فراموش شده و با یک وزیر و با داستان قیمت دلار به گونهای رفتار میشود که گویی مشکلات فعلی اقتصاد کشور همین افزایش قیمت دلار است و با تغییر وزیر این مشکلات نیز رفع میشود.
نباید تمام اقتصاد کشور را در قیمت دلار نگاه کنیم. نوع بهکارگیری دلار در کشور ما غلط است. دلار وسیله مبادله کالا بین ایران و خارج باید باشد؛ سیاست دلار فروشی و تامین درآمد از طریق فروش دلار در کشور اشتباه است و دلار وسیله درآمدزایی دولت است، باعث تشویق دولت به دستکاری و بالا بردن قیمت دلار میشود تا از طریق آن از کسری بودجه تا هزینههای دیگر را تامین کند. دلار باید در جایگاه استفاده خود در کشور بررسی شود، با دلار باید خریدوفروش خارجی ممکلت را مدیریت کرد، نه اینکه بازار دلار را رها کنیم و سرمایههای کشور یا از کشور خارج شود، یا در کشور بیارزش شود. بنابراین اصل اندیشیدن به دلار به شکل تجارت خارجی و اصل خارجی در کشور ما غلط و نامناسب است. حالا تصور کنیم قیمت دلار ارزان شد. مگر مشکل فقط دلار است؟ ما سلسله و مجموعهای از مشکلات مفصل در کشور داریم که باید با تصمیمات اصولی و منسجم به دنبال حل آن رفت و با این دست از موضعگیریها و آمارسازیها، راه به جایی نمیبریم.
یکی از بزرگترین مشکلات کشور، مساله آمارسازی و اظهاراتی از این دست است که مشکلات کشور حل شده و وضعمان خوب شده و بدهیمان کم شده و سرمایهگذاریهایمان رشد داشته تنها یک مشت شعار کلامی است و تاثیری در بهبود شرایط اقتصادی ما ندارد. از همین جهت است که به نظر میرسد، تغییر وزیر اقتصاد نیز تغییری در این وضعیت نمیدهد چراکه با رفتن آقای خاندوزی از دولت باز هم فردی مثل خود ایشان بر سر کار میآید چراکه به دنبال کسانی که به فکر کارهای اصولی باشند نمیروند؛ بنابراین، این دست از تغییرات در حل مشکلات تاثیری ندارد. هرچند که نوع برخورد ایشان با مسائل نوع مناسبی نبود و نیست. وزیر فعلی اقتصاد اندیشه اقتصادی ندارد و تنها اندیشه و رفتارهای موضعی دارد. علاوه بر اینکه ایشان به جای اینکه در کسوت وزیر امور اقتصادی و دارایی حاضر شود و تصمیم بگیرد، بیشتر میخواهد وزیر خزانه باشد و خزانه را پرکند و اقتصاد کشور را بچرخاند. به طور مثال، ایشان اخیراً به عنوان دستاوردهای اقتصادی وزارتخانه خود و دولت فعلی گفته بودند که بدهیهای ایران به خارج کم شده است! خب معلوم است در شرایط تحریم به ما وام نمیدهند و وقتی دنبال وام میرویم به خاطر شرایط تحریم به ما وام نمیدهند در اثر همین مساله هم بدهیهای ما کم میشود. ایشان از این دست از اظهارات زیاد دارد. یا به طور مثال، بارها درباره رشد سرمایهگذاری و حضور سرمایهگذاران در کشور در این دولت صحبت کردهاند. چرا لیست این سرمایهگذاران را منتشر نمیکنند و نمیدهند؟ بارها وزیر اقتصاد فعلی اعلام کردند که لیست بدهکاران بانکی اعلام میشود. دریغ از یک اسم و یک لیست کوتاه! وضعیت اعتبارات بانکی در صنعت به پایینترین حد خود رسیده است اما وزارت اقتصادی در این باره توضیحی نمیدهد. به صورت کلی در دولت و وزارت اقتصاد، اندیشه اقتصادی واقعی وجود ندارد و تنها سعی میکنند با امروز و فردا کردن زمان را سپری کنند. ایشان هم فقط به کارهای موضعی که هیچ فایدهای هم برای اقتصاد کشور ندارد، پرداخته است. با این وجود با رفتن ایشان نیز چیزی تغییر نمیکند. از همین حالا میتوان حدس زد که انتخاب بعدی از همین جنس و در همین سطح خواهد بود.