گلاویژ نادری، دبیر گروه سینما و تلویزیون
سریال «گناه فرشته» از ابتدای پخش تا همین آخرین قسمت که به تازگی منتشر شده یکی از پرحاشیهترین و ضعیفترین مجموعههای شبکه خانگی بود که تبدیل به پاشنه آشیلی برای سازندگانش و حتی پلتفرمی شد که اقدام به پخش آن کرد. هنوز چند ساعتی از پایان پخش این مجموعه در پلتفرم نمیگذشت که برخی از صفحات مرجع اینستاگرامی، نظرسنجیهایی را درباره این مجموعه منتشر کردند. تنها ساعتی از انتشار این نظرسنجیها نگذشته بود که هزاران انتقادات تند نثار این سریال، سازندگان و بازیگرانش شد. تعداد کامنتهای منفی آنقدر زیاد بود که از کنترل خارج شده و حالا برای خواندن آنها، ساعتها باید وقت گذاشت تا بتوان همه آنها را مرور کرد. این مجموعه با اینکه از حضور بازیگران شاخص مانند شهاب حسینی، امیر آقایی، مهدی سلطانی و… بهره میگرفت اما نتوانست از ظرفیت حضور آنها بهره ببرد و حالا همین بازیگران هم شامل انتقادها و بدوبیراههایی شدند که تماشاگران به این مجموعه میدهند.
حامد عنقا که تا پیش از این به عنوان نویسنده و تهیهکننده سریال در شبکه خانگی فعالیت میکرد و پیش از آن هم فیلمنامههایی در تلویزیون نوشته بود با کارگردانی این مجموعه نشان داد که بهتر است همچنان به عنوان نویسنده و تهیهکننده کار خود را در پیش گیرد و عطای کارگردانی را به لقای آن ببخشد؛ چراکه سریالی را جلو دوربین برد که هم خود را در معرض انتقاد شدید و بسیار تماشاگران و منتقدان قرار داد و هم اینکه بازیگرانش را منفور و مغضوب کرد. بسیاری تا پیش از اینکه او کارگردانی کند، ضعفهای سریالهایی که مینوشت را به کارگردانانش نسبت میدادند و او همچنان وانمود میکرد که آنها نمیتوانند، فیلمنامهاش را به خوبی به اجرا درآورند اما «گناه فرشته» بیش از هر چیز نشان داد که کارگردانانی مانند محمدحسین لطیفی و بهرنگ توفیقی نوشتههای او را در کارگردانی ادیت کرده و آنها بودند که سناریوهای او را تبدیل به مجموعههای قابل قبولی میکردند. همینها نشان میدهد که عنقا هنوز نمیتواند به عنوان کارگردان فعالیت کند و باید برای سریالسازی تجربه و تبحر بیشتری داشته باشد تا به محصولی برسد که حداقل آنقدر انتقاد و فحش را به جان نخرد. بیشترین مشکل در این سریال مربوط به قصه و فیلمنامه این اثر میشد. در واقع این طور به نظر میرسید که عنقا به خاطر کارگردانی فرصت زیادی برای تمرکز بر فیلمنامه نداشته و بعد از تصویب آن برای کارگردانی، دستپاچه شده و چشمش را بر بزرگترین و مهمترین نقصهای موجود در فیلمنامه که حتی تماشاگران عامی هم متوجه آن میشدند، بسته است. انگار این روزها تنها ساخت یک سریال، جمع کردن چند بازیگر شاخص، گرفتن سرمایه و وقت گذرانی در زمان تولید، بیش از چیزهای دیگر برای سازندگان اهمیت دارد که دست به تولید چنین مجموعههایی میزنند. تنها چیزی که اهمیت ندارد، نتیجه نهایی و محصول است. وگرنه اگر برای سازندگان نتیجه کار درصد محدودی اهمیت داشت حتی به سراغ ساخت مجموعهای مانند «گناه فرشته» نمیرفتند.
قصور صاحبان پلتفرمها هم در این میان کمتر از بقیه نیست. آنها اولین و مهمترین فیلتری هستند که میتوانند از ساخت چنین مجموعهها و هدررفت سرمایهای عظیم جلوگیری کنند تا به پلتفرم خود تشخص و اعتبار ببخشند. پخش سریالی مانند «گناه فرشته» که سیلی از انتقادات و اعتراضات را در پی دارد، تنها به ضرر سازندگانش نیست. پلتفرمی مانند فیلیمو که تلاش کرده تا به امروز سریالهای تماشاگرپسند و قابل قبول را منتشر کند از این انتقادات در امان نیست و این مجموعه تبدیل به یکی از نقاط سیاه کارنامه این پلتفرم شد. حجم انتقاد و اعتراض مردم به این مجموعه آنقدر زیاد است که برخلاف دیگر مجموعههایی که با واکنش تند تماشاگران روبهرو شد و بازی بازیگرانش تا اندازهای مورد توجه قرار میگرفت، بازیگران این مجموعه ازجمله شهاب حسینی از انتقادات در امان نماندند و مورد هجمه بسیاری از تماشاگران قرار گرفتند. برخی از آنها از این مجموعه به عنوان لکه ننگین کارنامه شهاب حسینی نام بردند و به این بازیگر انتقاد کردند که چرا بازی در چنین مجموعهای را پس از سریال موفق «پوست شیر» پذیرفته است. «شهاب، اونا گفتن تو چرا بازی کردی»، «حیف شهاب»، «توهین به شعور مخاطب، کاش آقای حسینی در این سریال بازی نمیکرد» و… تنها نمونهای از کامنتهایی است که زیر پست نظرسنجی درباره این مجموعه منتشر شده است.
فیلمنامه ضعیف «گناه فرشته» از همان اولین قسمتهایش تبدیل به بزرگترین نقطه ضعف داستان شد. ایده اولیه یعنی مقابل هم قرار گرفتن زن و شوهر وکیل در یک پرونده قضایی آنقدر غیرقابل باور و غیرمنطقی بود که هر داستانی که بر مبنای این ایده شکل میگرفت، بیتردید ضعیف و شکستخورده بود و از همان ابتدا میشد پیشبینی کرد که چنین داستانی به نتیجه درست و قابل قبول نخواهد رسید. واقعاً این سریال تجسم عینی مثل خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود، دیوار کج بود.
حاشیههای چون انتقاد روزنامهنگاران و وکلای دادگستری تنها بخشی از جنجالهایی بود که پیرامون این مجموعه شکل گرفت. البته تجربه ثابت کرده که حامد عنقا از چنین حاشیههایی بدش نمیآید و شکلگیری آنها را به نفع دیده شدن سریال میداند اما در «گناه فرشته» آش آنقدر شور شده بود که حاشیهها نه تنها کمکی به سریال نکرد بلکه تنها به داغتر شدن انتقادات نسبت به این مجموعه منجر شد.
«بینظیر بود، بهخصوص اون روزهایی که پخش نمیشد»، «بدترین سریالی که توی عمرم دیدم»، «گناه فرشته نبود، این گناه ما بود که تا آخر دیدیم»، «توهین به شعور مخاطب»، «افتضاحترین سریال تا به الان»، «دیدن این سریال جبر روزگار بود»، «مزخرفترین سریال در این چند سال، نه فیلمنامه داشت، نه داستان مشخص»، «کاش در مرحله ساخت پایان مییافت»، «سم خالص»، «حیف پول، حیف اینترنت»، «اتلاف روان و وقت»، «بیمحتواترین سریال» و… تنها چند نمونه از نظراتی است که تماشاگران پای پست نظرسنجی منتشر کردند. کاش این نظرات که تعداد آن آنقدر هست که نمیتوان آنها را نادیده گرفت، جایی به کار سازندگان چنین مجموعههایی یا صاحبان پلتفرمها بیایید و آنها از این پس به دنبال ساخت مجموعههایی باشند که رضایت حداقلی تماشاگران را در پی داشته باشد. نه اینکه تماشاگران پس از پایان از هدر رفتن اینترنت و هزینه اشتراکی که پرداخت میکنند، پشیمان شوند و خشم و عصبانیت خود را اینچنین بروز دهند. کیفیت حلقه مفقوده بسیاری از سریالهای شبکه خانگی است. اما تجربه این سالهای اخیر ثابت کرده که اگر پلتفرمی بدون توجه به کیفیت دست به تولید و پخش بزند، بعد از مدتی از پای درخواهد آمد و دیگر نمیتواند به فعالیت ادامه دهد. میدان رقابت برای پلتفرمها هر روز سختتر میشود، سریالی که از متوسط استانداردهای سریالسازی پایینتر باشد، میتواند زمینهساز نابودی و مرگ یک پلتفرم شود. چراکه بیاعتمادی و نارضایتی مشترکان را در پی خواهد داشت. درحال حاضر دست تماشاگران برای انتخاب پلتفرمهای دیگر و سریالهای بیشمار شبکههای داخلی و خارجی باز است و اگر میزان نارضایتی آنها زیاد شود به راحتی دست به انتخاب پلتفرمها و مدیومهای دیگر خواهند زد چراکه ترجیح میدهند، پول اشتراک و اینترنت خود را در جایی هزینه کنند که کمتر حرص بخورند و وقت خود را برای تماشای سریالهای باکیفیت صرف کنند.