میشل فوکو (۱۹۲۶ ـ ۱۹۸۴) فیلسوف و باستانشناس اندیشه فرانسوی، از نظریهپردازان مطرح در زمینۀ مفهوم قدرت و ارتباط آن با دانش و نهادهای مدرن و از سردمداران نظریۀ پساساختارگرایی است. زندگی شخصی او غریب و نامتعارف بود. در جوانی یکبار دست به خودکشی زد و در آسایشگاه روانی بستری شد. از همین طریق بود که با لویی آلتوسر، فیلسوف مارکسیست مشهور آشنا شد و آلتوسر او را به مارکسیسم ترغیب کرد و فوکو تحت تأثیر او به حزب کمونیست فرانسه پیوست. در سال ۱۹۵۱ برای معافی از خدمت نظاموظیفه خودش را به افسردگی زد. در فوکو هم وجهی آکادمیک و محققانه وجود داشت و هم وجهی شورشی و عصیانگر علیه نهادها. درحالی که کرسی «تاریخ نظامهای فکری» در کلژدوفرانس را داشت و در دانشگاههای مختلفی تدریس میکرد، در نظریاتش دانش را بهعنوان نهادی از نهادهای وابسته به قدرت نقد میکرد. او همچنین در اعتراضات دانشجویی حضور داشت و سال ۱۹۷۲ در جریان این اعتراضات به همراه فرانسوا موریاک دستگیر شد. فوکو دهۀ ۱۹۷۰ بههمراه ایو مونتان، بازیگر سرشناس فرانسوی و چند نفر دیگر سفری به اسپانیای تحت حاکمیت فرانکو کرد. هدف از این سفر جلوگیری از اعدام گروهی از شورشیان بهدست حکومت استبدادی فرانکو بود اما اجازۀ گفتوگوی مطبوعاتی به فوکو داده نشد. او در جریان انقلاب ایران دو بار در سال ۱۳۵۷ به ایران سفر کرد، به تهران و قم و آبادان رفت و با افراد و گروههای مختلفی که در انقلاب نقش داشتند، دیدار و گفتوگو کرد و حاصل مشاهدات خود از انقلاب ایران را در قالب گزارشها و مقالاتی که برای روزنامۀ ایتالیایی «کوریه دلا سرا» مینوشت، منتشر کرد. این گزارشها و مقالات در کتابی با عنوان «ایرانیها چه رؤیایی در سر دارند؟» با ترجمۀ حسین معصومیهمدانی در ایران و به فارسی منتشر شدهاند. از مشهورترین آثار فوکو میتوان به «نظم اشیا»، «نظم گفتمان»، «دیرینهشناسی دانش»، «مراقبت و تنبیه»، «پیدایش کلینیک»، «تاریخ جنون» و «تاریخ جنسیت» اشاره کرد. همچنین مجموعۀ چند جلدی درسگفتارهای او در کلژدوفرانس نیز از سوی انتشارات گالیمار منتشر شده است. این درسها طی سالهای اواخر دهۀ ۱۹۷۰ و دهۀ ۱۹۸۰ ارائه شدهاند. ازجمله این درسگفتارها میتوان به «باید از جامعه دفاع کرد» و «تولد زیست/ سیاست» اشاره کرد. بسیاری از آثار فوکو به فارسی ترجمه شدهاند. «کاربست لذات» تازهترین کتابی است که از فوکو در ایران منتشر شده و نشر مانوش آن را با ترجمۀ سمیه طباطبایی و حسنیه طباطبایی منتشر کرده است.
«کاربست لذات» دومین کتاب از مجموعۀ چهار جلدی «تاریخ سکچوالیته» است؛ اثری که بسیاری از مفاهیم و شرح و بسطهای آن در مطالعات جنسیت و پژوهشهای مرتبط آن راهگشاست. میشل فوکو «کاربست لذات» را در ادامۀ «اراده به دانستن» نوشته و در آن به پژوهش تاریخی در ساختار جنسیت در عصر یونان باستان و گفتمانهایی میپردازد که مناسبات مربوط به جنسیت در آن عصر براساس آنها قابل صورتبندی است. فوکو در «کاربست لذات» که اولین بار سال ۱۹۸۴ منتشر شد، وجوه گوناگون گفتمان جنسیت را در دورۀ یونان باستان واکاوی میکند و ساختار جنسیت در آن دوره را مورد تحلیلی ژرفکاوانه قرار میدهد و به تبارشناسی جنسیت و دانشها و گفتمانهای مربوط به آن و اثرگذار بر آن میپردازد. در «کاربست لذات» با جنسیت و صورتبندی آن بهمثابۀ یک فرهنگ مواجهایم. فوکو در این کتاب تاریخ جنسیت در غرب را از منظر شیوۀ شناخت انسان غربی از خود بهعنوان سوژۀ میل مورد واکاوی قرار میدهد و به تبارشناسی این شیوه میپردازد.
«کاربست لذات»، چنانکه فوکو خود تأکید میکند، تاریخ رفتارهای جنسی نیست، بلکه همچون کتاب «اراده به دانستن» تحلیل جنسیت در داخل بافتی است که به اعتقاد فوکو، گفتمان جنسیت در آن شکل گرفته است.
فوکو در تبارشناسی گفتمان جنسیت در عصر مدرن به عصر یونان باستان نقب میزند. او در این کتاب، با تمرکز بر دورۀ یونان باستان، نشان میدهد که انسان غربی چگونه و با چه روشی خود را بهعنوان سوژۀ میل، شناخت و درک انسان مدرن غربی از جنسیت، ریشه در چه نوع رابطهای با خود در دورۀ یونان باستان دارد. در حقیقت «کاربست لذات» پژوهشی دربارۀ ظهور هرمنوتیک «خود» در عصر یونان باستان است. فوکو در این کتاب از بازیهای حقیقت و نقش آنها در درک خویشتنِ خویش سخن میگوید و از اینکه بازیهای حقیقت چگونه در عصر باستان درک انسان از خود را شکل دادهاند و تجربۀ میل در عصر مدرن ریشه در کدام بازیهای حقیقت در دورۀ یونان باستان دارد. «کاربست لذات» تأملی است در باب این پرسش که چرا رفتارهای جنسی و کنشها و لذات مرتبط با این رفتارها، موضوعی در پیوند با اخلاقیات و دغدغههای اخلاقیاند. فوکو در این کتاب، تاریخ غرب را، از عصر مدرن تا عصر باستان، بهصورت معکوس میپیماید و مورد واکاوی قرار میدهد تا به ریشههای این پیوند برسد. در «کاربست لذات» چهار شیوۀ یونانی درکِ خود، بهعنوان سوژۀ میل، مورد بررسی قرار میگیرد. «کاربست لذات» از مقدمهای در سه قسمت با عنوانهای «تغییرات»، «انواع مسالهسازی» و «اخلاق و کردوکار خود» و پنج بخش تشکیل شده است. بخشهای پنجگانۀ آن هم عبارتند از: «مسالهسازیِ اخلاقی لذات»، «مبحث اغذیه»، «رسالههای خانهداری»، «اروتیسم» و «عشق حقیقی».
میشل فوکو در «کاربست لذات» تلاش دارد به این پرسش سهل و ممتنع پاسخ دهد: چرا رفتار جنسی، فعالیتها و لذاتِ در پیوند با آن، موضوع دغدغه اخلاقی هستند؟ چرا این اهتمام اخلاقی دستکم در دورهای مشخص و در جوامع معین از دیگر موضوعات اخلاقی مهمتر میشود؟ فوکو با طرح این پرسش و بررسی آن در فرهنگ یونانی- رومی درمییابد که مسألهسازی مذکور با مجموعهای از کردوکارها مرتبط است که میتوان آن را «فنون زیستن» یا «تکنیکهای خود» نامید و «کاربست لذات» را با این جمله به پایان میرساند: «اندیشۀ آموزگاران اخلاق، فیلسوفان و پزشکان در دو قرن نخست دوران ما بهخوبی نشان میدهد که این تحولات حتی پیش از گسترش مسیحیت آغاز شده بود».