محمد تقیزاده، منتقد فیلم
«مست عشق» بهعنوان جدیدترین فیلم حسن فتحی و یکی از جنجالیترین و احتمالاً پرفروشترین فیلم غیرکمدی سال، تاویل و تفسیرهای مختلف هنری و غیرهنری را برانگیخته که یکی از آنها مباحثات برخی اصولگرایان در نقد و حتی تخریب فیلم است. اظهارات و تحلیلهایی که بیش از هر چیز ریشه در نگاه حسن فتحی و فرهاد توحیدی نسبت به عشق و مذهب داشته و به نظر میرسد در آینده نهچندان دور مناقشهبرانگیزتر هم خواهد شد.
مضمون اصلی فیلم «مست عشق» همچنان که انتظار میرفت عشق است، مضمونی که علاوه بر اینکه تم اصلی سه داستان فیلم را تشکیل میدهد، مضمون مشترک آثار درخشان حسن فتحی در مقام کارگردان سریالهایی همچون «شهرزاد»، «میوه ممنوعه»، «شب دهم» و «مدار صفر درجه» است. مضمونی که طرفداران فتحی بیش از هر چیز آن را بهعنوان نقطه امتیاز و تمایز این فیلمساز عنوان میکنند و به اصطلاح نقطه قوت آثار فتحی همین پرداخت عاشقانه آثارش به شمار میآید. پرداختی که در «مست عشق» به ضعیفترین و سطحیترین شکل ممکن تصویر شده و انتقادات فرامتنی را نیز برانگیخته است. ضعیف و سطحی از این جهت که مفهوم و درونمایه عشق در این فیلم بیش از هر چیز از طریق موسیقی و دیالوگ منتقل میشود و اکت و کنش درخور توجه و ماندگاری برای نشان دادن این مضمون مهم و ازلی و ابدلی که اتفاقاً فتحی استاد ابراز و تصویر کردن آن بوده در این پروژه بزرگ سینمایی مشاهده نمیشود.
در نظر بگیرید، موقعیت مهم برخورد مولانا و شمس و مصاحبت ۴۰ روزه آنها به صورت تقطیع شده، ارائه و به نوعی تاثیرگذاری آن تلف میشود، موقعیت شوریدگی و تحول مولانا پس از ترک/قتل شمس از دیگر موقعیتهای درخشانی بود که با پلانهای کوتاه پرسه زدن پارسا پیروزفر در بازار تلف شد. ارتباط و عاشقانه میان شمس و دختر مولانا، کیمیا خاتون، نیز با ضعیفترین و مبهمترین شکل ممکن تصویر شده است. مشخص نشد چرا شمس با وجود این همه کمالات و فضائل، عاشق دختر مولانا شد؟ چه ویژگی بهجز ظاهر زیبای هنرپیشه ترکی برای این شیدایی و ابراز محبت شمس به کیمیا خاتون به وجود آمد و سرنوشت و ارتباط این دو و در نهایت فوت دختر نیز به سریعترین و سطحیترین شکل ممکن و ابراز چند دیالوگ به اصطلاح حکمتآمیز از سوی شمس و فیلمبرداری و اجرای جلوهگرانه دوربین خلاصه میشود تا مهمترین لحظات و موقعیتهای فیلم به سادهترین و پیشپاافتادهترین و در عین حال، فراموششدنیترین شکل ممکن ارائه شود.
انتقادات فرامتنی تصویر عشق در فیلم «مست عشق» به برخوردهای منفی و انتقادی با فیلم ارتباط پیدا میکند؛ اصولاً شخصیت مولانا، چهرهای است که از سوی بخشی از طیفهای مذهبی به جهت افکار و عقایدش طرد و رد میشود تصویر عشق، دین و زن در فیلم «مست عشق» از سوی برخی طیفهای بنیادگرای مذهبی با ایراد و اشکال روبهرو شده است. نگاه مسامحهگرانه شمس در فیلم در برخورد با احکام دینی و توجه به دل و عشق بیش از احکام و تکالیف، باعث شده که منتقدان این رویکرد از فیلم، کم نباشند. این انتقادات البته به مسائل فرامتنی و غیرهنری فیلم مربوط میشود اما به نظر میرسد، ریشهبخشی از انتقادات به فیلم همین نگاه متفاوت و خاص مولانا و پردازش آن در فیلم به مذهب و عقاید دینی باشد.
شهاب حسینی که یکی از باکیفیتترین و محبوبترین بازیگران نسل بعد از انقلاب سینمای ایران است در «مست عشق» به دلیل فیلمنامه ضعیف و اجرای متوسط، یکی از ضعیفترین و تکراریترین بازیهایش را ارائه داده است. با وجود اینکه شمایل شمس در سینما و تلویزیون ایران ناآشنا به نظر میرسد، شمس در «مست عشق» بیش از اینکه تداعیگر این شخصیت تاریخی و عرفانی باشد، یادآور شمایل حضرت موسی(ع) در فیلم «ده فرمان» است که با ریش بلند و عصا به دست تصویر شده بود.
در انتها میتوان گفت، «مست عشق» به دلیل پرداخت ضعیف، سطحی و دمدستی به مضامین عمیقی چون عشق و مذهب اثری نه چندان قابل توجه در کارنامه حسن فتحی محسوب میشود که به دلایل ذکر شده که بیشتر به ایرادات فیلمنامهای مربوط میشود فاقد مرجعیت هنری برای به تصویر کشیدن ماجرای مولانا و شمس به شمار میآید. فیلمی که به نظر میرسد اگر وجوه بومی و ایرانی آن بیشتر بود، موفقتر میشد و حالا با وجود این حجم از شلختگی در روایت، جلوهگری در اجرا و ناتوانی در ابراز مضامین اصلی به فیلمی یک بار مصرف و غیرماندگار در سینمای ایران بدل میشود.
بعید نیست استقبال چشمگیر از فیلم در روزهای نخست با گذشت زمان، شیب کمتری پیدا کند و با وجود اینکه عنوان پرفروشترین فیلم غیرکمدی سال که نصیب این فیلم میشود، عناوین بالاتری چون پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را تصاحب کند. البته ناگفته نماند که فروش چند ده میلیاردی فیلم با بلیت متوسط ۶۰ تا ۸۰ هزار تومانی صورت گرفته و از هزینههای سرسامآور تولید آن نیز نباید غافل شد.