رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > فرهنگ : علیه منتقدان

علیه منتقدان

سریال افعی تهران به پایان رسید

محمد تقی‌زاده، منتقد

حالا که موج حواشی مرتبط با شکایت آموزش‌وپرورش از سریال «افعی تهران» تمام شده و به نظر می‌رسد سوءتفاهم‌ها نسبت به اتفاق‌های مربوط به شخصیت اصلی و ناظم سابقش با عذرخواهی پیمان معادی تا حد زیادی حل شده است، می‌توان نگاهی به ایراد‌ها و اشکال‌های این سریال داشت که این روزها طرفداران بی‌شماری در نمایش خانگی پیدا کرده است.
نخستین ایراد مهم سریال، تنوع و تکثر داستانک‌ها و اتفاق‌ها و نبود نخ تسبیح میان آنهاست؛ به طوری ‌که با وجود این حجم از اتفاقات و حوادث بی‌ربط در سریال نه ‌تنها به ساختار کلی درام خدشه وارد شده بلکه منطق قصه و کنش شخصیت‌‌ها نیز در وهله نابودی قرار گرفته است؛ گویی عدم توانایی فیلمنامه‌‌نویس در پیشبرد منطقی و صحیح داستان باعث طرح و بسط موضوعات متفرقه و فرعی شده که اصل موضوع و داستان را تحت‌الشعاع خود قرار دادند.
این تکثر و فرعیات بی‌شمار باعث شده که لحن و ژانر سریال نیز نامشخص و مبهم شود؛ در برخی اوقات به سریال معمایی و جنایی می‌ماند که درحال پیگیری و شناسایی قاتل زنجیره‌ای شهر با عنوان افعی تهران است، بعضی مواقع یک درام روانشناسانه می‌شود که در جست‌وجوی عوامل تنش‌های رفتاری و اخلاقی شخصیت اصلی است و این با جلسات تراپی و بازنمایی کودکی آرمان تداعی می‌شود، بعضی لحظات یک سریال جامعه‌شناسانه و شهری می‌شود که نقدهای تند اجتماعی را متوجه مردم ایران می‌کند، برای کم نشدن ریتم و حس‌وحال در برخی لحظات به عاشقانه‌ای شبیه می‌شود که روایت‌کننده یک عشق مثلثی میان آرمان و همسر سابق و تراپیستش است، ارتباط میان آرمان و پسرش نیز از لحظاتی است که در بخش‌های زیادی از ۱۲ قسمت اول به ‌کرات مورد توجه و تاکید قرار می‌گیرد.
با این حال فیلمنامه‌نویس و کارگردان عقب نمی‌نشینند و با وجود این انحرافات روشن از مسیر قصه و ایرادات فاحش به ‌اصطلاح کم نمی‌آورند و با قوت به مسیر خود ادامه می‌د‌هند؛ گویی تنها جذابیت لحظه‌ای برای سازندگان مهم بوده و منطق اینستاگرامی سکانس‌ها بیش از هر چیز مورد توجه آنها بوده است. منطق اینستاگرامی از این لحاظ که سکانس‌ها ممکن است که از نظر جذب مخاطب عام در لحظه موفق باشند اما هیچ ارتباط معناداری میان اتفاقات و کاراکترها برقرار نمی‌شود تا تماشاگر به این امید و و پیگیری نوعی کشش و تعلیق سریال را دنبال کند.
بحث شخصیت‌‌ها شد، بد نیست مروری بر حجم زیاد اما کم‌ عمق کاراکترهای سریال بیندازیم. شخصیت اصلی «افعی تهران»، آرمان بیانی است که از قسمت اول، شائبه‌هایی از اینکه افعی تهران خود او باشد در میان مخاطبان در فضای مجازی مطرح شد اما نوع روایت به ‌گونه‌ای بوده که بسیاری از این شخصیت‌ها می‌‌توانند به یک‌باره افعی تهران شوند! آرمان بیانی در مواجه با افراد زیادی قرار دارد که در هر قسمت به بخشی از این ارتباطات پرداخته می‌شود اما وجود و تداوم آن به هیچ وجه مشخص و روشن نمی‌شود: خانواده آرمان شامل پسر و همسر سابقش، همکاران پروژه سینمایی شامل تهیه‌کننده، بازیگران و عوامل پشت صحنه، همسایه، پدر و مادر(گذشته و حال)، تراپیست، مردم کوچه و خیابان، شاگردان کلاس نقد و کارگردانی و عوامل برنامه تلویزیونی نقد فیلم. هر کدام از این شخصیت‌‌های پراکنده می‌توانست درام خود را در سریال داشته باشد و همانند الگوی سریال‌های تلویزیونی روز دنیا در هر قسمت پرداخت یک یا چند نفر از آنها را شاهد باشیم، درحالی‌ که در «افعی تهران» با سطحی‌ترین، بی‌ربط‌ترین و پراکنده‌ترین شکل ممکن این کاراکترها وارد قصه و از آن خارج می‌شوند. نمونه واضح این ابهام حتی سرکاری بودن شخصیت‌ها، کاراکتر تراپیست است که پس از چند قسمت تمرکز و توضیح در ایجاد ارتباط میان او و آرمان به یک‌باره همسر سابقش، نامزدی‌اش را به هم می‌زند و نوعی برخورد می‌‌کند که می‌خواهد به زندگی قبلی‌اش برگردد.
حضور سلبریتی‌ها در نقش‌های واقعی خودشان نیز در راستای این بی‌نظمی، پراکنده‌گویی و بی‌خاصیتی است گویا حضور مهران مدیری، امین حیایی، پژمان جمشیدی و رضا یزدانی تنها به قصد فروش سریال و اقبال عموم مردم به این افراد بوده است چراکه منطق مهم و قابل اعتنایی برای نقش‌آفرینی‌ این کاراکترها در سریال وجود ندارد و پژمان جمشیدی که نقش یکی از شخصیت‌‌های مهم سریال آرمانی بیانی را بازی می‌کند نیز به راحتی قابل حذف و تغییر است تا مشخص شود، حضور سلبریتی‌ها بدون هیچ تعین و هویت‌مندی و تنها برای جلب نظر جعلی مخاطبان صورت گرفته است.
در پایان باید به یک نکته مهم دیگر اشاره کرد و آن تصویری است که پیمان معادی و سامان مقدم از منتقدان سینما به نمایش درآورده‌‌اند؛ با وجود اینکه برخی نشانه‌‌ها ازجمله رفتار، نوع نشستن و ترک برنامه زنده به خوبی یک منتقد صاحب‌نام سینمای ایران را تداعی می‌‌کند اما در کلیت ماجرا نیز منتقد در سریال «افعی تهران» شخصی عقده‌ای، پرخاش‌گر، منزوی و نامتعادل تصویر می‌شود که از ذهنیت و تخاصم واضح سازندگان این سریال نسبت به منتقدان ناشی شده و گویی قرار است به مخاطب نیز عرضه شود. مقایسه کنید اگر چنین تصویری از هر یک از صنوف دیگر جامعه نشان داده می‌شد با چه واکنشی از آن صنف مواجه می‌شد و حالا سازندگان این مجموعه به بهانه نزدیکی منتقدان به مجموعه سینما هر آنچه را خواستند و توانستند به منتقدان نسبت دادند که به نظر می‌رسد با جعل و تسویه حساب‌های شخصی نیز همراه بوده است. برای نمونه مصرف مواد مخدر از سوی آرمان بیانی و گرفتن ۵ سکه طلا برای حضور در یک برنامه تلویزیونی از مشخص‌ترین تلاش‌هایی است که نویسندگان «افعی تهران» برای متوهم بودن منتقدان و اعطای پول‌های فراوان به آنها به مخاطب ارائه دادند.

sazandegi

پست های مرتبط

جهانگشای ایرانی

درباره “نادرشاه افشار” نادرشاه افشار کار خود را به عنوان یک جنگاور…

۳۰ آبان ۱۴۰۳

قهرکرده‌ها بازگردند

درخواست وزیر ارشاد از سینماگران جشنواره فیلم فجر امسال قرار است، جایی…

استعفا در اوج

“احسان محمدحسنی” از اوج رفت احسان محمدحسنی با اعلام استعفای خود از…

دیدگاهتان را بنویسید