رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > فرهنگ : پوتینیسم

پوتینیسم

مارک گالئوتی در بیایید از پوتین بگوییم به دنبال اسطورهزدایی از ولادیمیر پوتین است

ولادیمیر پوتین از زمان راه‌‌اندازی جنگ علیه اوکراین تاکنون بخش مهمی از اخبار جهان را به خود اختصاص داده و بیش از همیشه منفور جهانیان است. از این رو شناخت پوتینیسم بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته و در سال‌های اخیر کتاب‌های قابل توجهی دربارۀ او و روسیه به زبان فارسی ترجمه و منتشر شده که تازه‌ترین آن‌ها «بیایید از پوتین بگوییم» نوشتۀ مارک گالئوتی است. نشر پیله این کتاب را با ترجمۀ مهسا جزینی منتشر کرده است.

مارک گالئوتی یکی از مهم‌ترین ناظران و تحلیل‌گران امور روسیه امروزی است که به‌طور منظم برای تدریس، سخنرانی و گفت‌وگو با مخاطبانش به روسیه سفر کرده و به طور کلی شاهد روایت برآمدن دوران پوتین بوده است. او که ساکن لندن است، عضو ارشد غیرمقیم مؤسسه روابط بین‌الملل پراگ است و پیش از آن استاد امور بین‌الملل در دانشگاه نیویورک بود. گالئوتی نویسنده‌ای پرکار در زمینۀ روسیه و امور امنیتی است و اغلب به عنوان مشاور آژانس‌های مختلف دولتی، تبلیغاتی، تجاری و نیروی پلیس فعالیت می‌کند.

«بیایید از پوتین بگوییم» کتابی مختصر و موجز اما در عین حال حاوی نکاتی برجسته و ویژه دربارۀ پوتین است. نویسنده به دنبال اسطوره‌زدایی از پوتین و هر آن چیزی دربارۀ اوست که بیشتر شمایل افسانه و بزرگ‌نمایی پیدا کرده است. این کتاب از آن‌جا که کوتاه است و به زبانی ساده و روایی نوشته شده برای خوانندۀ علاقه‌مند به چهره‌های عرصۀ سیاست جهانی به ویژه آن‌ها که به نظر مرموز، جنجالی و پرحاشیه‌ترند، جالب و جذاب است.

مارک گالئوتی در ابتدای فصل نخست با مقایسۀ مثال شطرنج‌باز و تکواندوکار می‌خواهد دو مسأله را به خواننده یادآور شود. نخست این‌که در کرملین یا مسکو هیچ عقل منفصلی با هوش خارق‌العاده و توانایی برنامه‌ریزی و هدایت جادویی بر تخت ننشسته و بسیاری از تصمیمات پوتین حاصل فرصت‌شناسی و سرعت عمل اوست تا برنامه‌ریزی خردمندانه و مبتنی بر تحلیل‌های پیچیده. نکتۀ دوم و مهم‌تری که مانند نخ تسبیح همه فصول کتاب را به هم متصل کرده، شرح و بسط شبکۀ پوتین است. اتکاء پوتین به شبکه‌ای از مجریان و عواملی که منافع‌شان به بقا و ماندگاری او گره خورده و پوتین هم برای اجرا و پیش‌برد سیاست‌هایش به آن‌ها وابسته است. سیاست‌هایی که لزوماً شاید مستقیم از سوی پوتین دیکته نشود اما شبکه به فراخور یاد گرفته که چه طور برای خشنود کردن یا راضی ساختن رئیس، دست به خلاقیت بزند یا حتی ذهن‌خوانی کند. پوتین بدون این شبکه که منافعش آن‌ها را گرد او آورده، قادر به طراحی و اجرای سیاست‌هایش در داخل و خارج نیست: «در واقع کارراه‌اندازان سیاسی در روسیۀ پوتین از هر نوع هستند. از تاجر تا قصه‌گو، هکر رایانه تا گانگستر… از برخی جهات این سیستم مانند اقتصادی نوپا کار می‌کند: بسیاری از افراد با ایده‌های‌شان- برخی خوب، برخی بد، برخی در مقایس کوچک آزمایش شده‌اند و برخی دیگر که صرفاً در تصورات سازندگان‌شان وجود دارد- همه تلاش می‌کنند تا نظر سرمایه‌گذار بزرگ را در کرملین جلب کنند.» مسألۀ دیگری که نویسنده به آن اشاره دارد، عمل‌گرایی پوتین است.

این‌که در بزنگاه از قضا دست به آزمون و تصمیمات سخت نمی‌زند. برای مدتی غایب می‌شود، زمان می‌خرد و گاهی برای این‌که عقوبتی گریبانش را نگیرد اصلاً هیچ تصمیمی نمی‌گیرد. فصل دوازدهم کتاب که تحت عنوان پیوست اضافه شده، خلاصه فصل ۲۹ کتابی به نام «جنگ‌های پوتین» از همین نویسنده است که پاییز ۲۰۲۲ به زبان انگلیسی منتشر شده و مترجم آن را به کتاب اضافه کرده و در توضیح چرایی اضافه کردن آن نوشته: «با توجه به این‌که کتاب «بیایید از پوتین بگوییم» پیش از آغاز جنگ اخیر اوکراین منتشر شده بود و اصولا نه نویسنده (به اعتراف خودش) و نه حتی دیگر تحلیل‌گران و سیاست‌مداران غربی‌ چنین حملۀ‌ تمام‌عیاری را در محاسبات خود پیش‌بینی نمی‌کردند، اضافه کردن فصلی در این رابطه لازم به نظر می‌رسد.» در فصل ۱۲ به نقل از گالئوتی آمده است: «باید اعتراف کنم که تا اوایل فوریه ۲۰۲۲ شانس جنگ را بیش از ۳۰ تا ۴۰ درصد نمی‌دانستم. مشکل این بود، چیزی که برای دیگران در حکم عقل سلیم بود، آشکارا برای پوتین این‌چنین نبود. او سال‌هاست که در یک حباب اطلاعاتی زندگی می‌کند که روز‌به‌روز کوچک‌تر می‌شود.

او روزبه‌روز بیشتر به آن‎چه نیکلای پاتروشف، دبیر شورای امنیت و روسای اطلاعاتش به او می‌گوید، تکیه می‌کند. آن‌ها {نزدیکانش} به نوبۀ خود آموخته‌اند که برای جلب لطف رئیس‌جمهور، باید آن‎چه را که می‌خواهد بشنود به او بگویند نه آن‎چه را که باید بشنود… پوتین که خود را هم‌طراز شخصیت‌های تاریخی مانند پیتر کبیر دانسته در واقع بیشتر شبیه نیکلاس دوم، آخرین تزار روسیه است که فکر می‌‌کرد، ‎جنگ جهانی اول، شانس او را برای مشروعیت بخشیدن به خود و رژیمش بیشتر می‌کند اما به‌زودی خودش را در قامت رهبر یک کشور در حال جنگ دید که امیدی به پیروزی نداشت. روندی که طی آن خودش و خاندانش محکوم به فنا شدند. شاید تصمیمات سخت برای پایان دادن به این جنگ در نهایت باید توسط جانشین پوتین گرفته شود، از سوی هر کسی و هر زمانی که ممکن باشد.»

پوتینیسم نظام سیاسی و ایدئولوژی است که در دوران حکومت ولادیمیر پوتین بر روسیه تشکیل شده است. پوتینیسم بیشتر با قدرت افراد نظامی که متعلق به سازمان‌های اطلاعاتی هستند، ‌شناخته می‌شود. پوتینیسم با وجود ریشه در روسیه به دیگر نقاط جهان مثل ترکیه، ایتالیا، آلمان، بریتانیا و… نیز گسترش پیدا کرده‌ و در ایران نیز سیاست‌مدرانی هستند که سال‌هاست در رویای تبدیل شدن به پوتین ایران به‌سر می‌بردند. نظریه‌‌پردازان پوتینیسم بر این باورند که موجودیت کشور روسیه به داشتن یک ایدئولوژی یا هدف والا بستگی دارد.

آن‌ها می‌گویند مهم نیست که هدف یا ایدئولوژی چه باشد، پادشاهی ارتدوکس یا کمونیسم از دیدگاه آن‌ها فرقی ندارد. مارک گالئوتی در فصل دهم کتابش با عنوان «پوتین فقط یک نفر نیست» به چگونگی تداوم این ساختار و فرسایش آن در طول زمان پرداخته و می‌نویسد: «این واقعیت که پوتین مدام در مورد بسیاری از موضوعات شبیه به هم شکایت می‌کند و قول حل آن‌ها را می‌دهد اما تکرار مدام این مسأله که موجب شده، اعتبار حرف‌هایش از دست برود، نشان می‌دهد که ما نباید فریب افسانه‌های قدرت بیش از حد ریاست‌جهموری او را بخوریم. معروف است که پوتین از سوی اطرافیانش مدیریت می‌شود اما چگونه می‌تواند غیر از این باشد به‌ویژه وقتی که او روز به‌روز از دولت و کشورش جدا می‌شود؟… پوتین تنها زمانی که مجبور باشد به کرملین می‌رود و ترجیح می‌دهد در کاخش در اودینتسوو در خارج از مسکو بماند.»

sazandegi

«پست قبلی

پست بعدی»

پست های مرتبط

جهانگشای ایرانی

درباره “نادرشاه افشار” نادرشاه افشار کار خود را به عنوان یک جنگاور…

۳۰ آبان ۱۴۰۳

قهرکرده‌ها بازگردند

درخواست وزیر ارشاد از سینماگران جشنواره فیلم فجر امسال قرار است، جایی…

استعفا در اوج

“احسان محمدحسنی” از اوج رفت احسان محمدحسنی با اعلام استعفای خود از…

دیدگاهتان را بنویسید