درباره کنشگری مردم در انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم
عمادالدین باقی؛ جامعهشناس و پژوهشگر حقوقبشر
بهرغم به میدان آمدن کل اعتبار اصلاحطلبان سنتی بهعلاوه بخشی از اصلاحطلبان رادیکال و تحریمیها و بسیج کل دستگاههای تبلیغی برای تقدیس و تنزیه دولت سه ساله مرحوم رئیسی و برانگیختن عواطف توده مردم نسبت به رخداد نامنتظره هلیکوپتر و جان باختن چند مقام بلندپایه و بهکارگیری همه ابزارها، باز هم آمار مشارکت از ۵۰ درصد بیشتر نشد که اگر درصد آرا باطله را کم کنیم از این هم اندکی پایینتر میآید. در میان این شرکتکنندگان نیز اکثریت، مخالف روشهای مرسوم بوده و نامزدی را انتخاب کردهاند که آشکارا و بارها این مخالفت را ابراز کرده است، بهویژه در مناظرهها و فعالیتهای انتخاباتی.
با توجه به مشارکت ۳۹.۹ درصدی مرحله اول که نازلترین مشارکت بود و با کسر آرای باطله و پزشکیان فقط ۲۰ درصد آرا، موافق وضع موجود بود. دیگر معلوم است که افزایش مشارکت در مرحله دوم متعلق به آرای اعتراضی بوده و نمیتوان آن را مصادره کرد و در تایید وضع موجود دانست.
اگر پزشکیان ولو با اختلاف آرای اندک، بازنده میشد، آن بخشی که با امید به تغییر و با زحمت و تردید بسیار مشارکت کردند و به او رای دادند برای همیشه با صندوق قهر کرده و از تحریمیها رادیکالتر میشدند و ایران از آن پس بیش از آنکه مستعد روشهای اصلاح باشد، مستعد انقلاب میشد. اکنون هم اگر پزشکیان را به سرنوشت خاتمی و روحانی دچار کنند و مانع تحقق وعدهها و پیمان او با رایدهندگان شوند و به روشهای بازدارنده و برخورد سخت با معترضان ادامه دهند همین اتفاق خواهد افتاد. آمار انتخابات چهاردهمین دوره ریاستجمهوری در ایران، پیام روشن و سختی دارد. نیمی از مردم با سیاستهای داخلی و خارجی مخالفاند و دیگر به هیچ روی قانع نمیشوند. برخلاف اظهارات برخی نامزدها که نارضایتیها را به گردن دولت قبلی میانداختند و چشم بر علل واقعی میبستند، مردم به خاطر توسل به زور در برابر اعتراضات، به خاطر خشونتهای دوره جنبش مهسا، به خاطر اعدامهایی که هیچ وجدانی نمیتوانست بپذیرد، به خاطر آزار روزمره زنان در خیابان و توقیف ماشین و جریمههای برای نداشتن روسری و به خاطر فقر و تورم افسارگسیخته و روزافزونی که کرامت آنها را له میکند و به خاطر دهها بدرفتاری دیگر قهر کردهاند. برخی فکر میکنند با زندان، اعتراضات را مهار کرده و با دستگاههای تبلیغی پیروز شدهاند ولی نمیدانند، باختهاند و خودشان هم قربانی شدهاند. امیدوارم تصمیمسازان این آخرین پیامها و فرصتها را درک کنند و تا دیرتر نشده، دست به تجدیدنظرهای بنیادی در منش و روش خویش و نحوه حکمرانی بزنند. در پایان، من به مردمی تبریک میگویم که با وجود وعدههای طلا و خانه و زمین رایگان و افزایش یارانه و سبد غذایی و … فریب نخوردند و نشان دادند این ترفندها آنها را گمراه نمیکند، درس بزرگی بود برای سیاستمداران که از روشهای تطمیع و رشوه بپرهیزند. امیدوارم آن ۴ نفر بازنده و برکشانندگانشان بیدار شوند تا عاقبت بخیر شوند. من به دکتر فراستخواه، فاضلی، محمد قوچانی، علیاصغر شفیعیان، محمدرضا جلاییپور، اکبر منتجبی و بقیه ۱۵۰ امضاکننده بیانیه روزنهگشایی و بعد هم بیانیه راهگشایی تبریک میگویم که در فضای سرد و سنگین ناامیدی که تصور پیروزی نبود، طعنهها و دشنامها را به جان خریدند و نشان دادند آنکه مقهور جو کاذب اقتدارگرایان داخل و خارج نیست، پیروز میشود. مصادیق این دو جریان آنقدر بدیهی است که نیازی نیست منتقدین نیکخواه این بیانیهها را از این دو جریان استثنا کنیم.