نگاهی به فرهنگ مفاهیم فلسفی اثر جدید بابک احمدی
فرهنگنویسی از جمله دانشهای پایهای و مهم در علوم مختلف است که کمک فراوانی به تدقیق و تعیین حدود و ثغور هر علم و مفاهیم آن حوزه میکند. با این وجود در زبان فارسی فرهنگنویسی به بخش محدودی در حد نگارش لغتنامهها تنرل پیدا کرده و در حوزههای مختلف فرهنگهای تألیفی انگشتشماری نوشته شده که از شاخصترین آنها میتوان به «دانشنامۀ سیاسی» داریوش آشوری اشاره کرد و انتشار «فرهنگ مفاهیم فلسفی» بابک احمدی، گام قابل توجهی در این حوزه است. بابک احمدی از مترجمان و نویسندگان پر کار دهۀ ۸۰ که در دو دهۀ اخیر گزیدهکارتر شده و به موازات این گزیدهکاری کمتر مورد توجه رسانهها قرار گرفته، بهتازگی نشر مرکز «فرهنگ مفاهیم فلسفی» او را منتشر کرده است.
بابک احمدی یکی از پیشگامان نقد مدرنیته در ایران است. او در دهههای ۷۰ و ۸۰ با انتشار کتابهای مهمی چون «ساختار و تاویل متن»، «معمای مدرنیته»، «حقیقت و زیبایی»، «کتاب تردید» و… در معرفی بسیاری از اندیشمندان و فیلسوفان غربی بسیار کوشید و نسلی از جوانان علاقهمند به فلسفه را با اندیشههای مدرن و پسامدرن آشنا کرد. لازم به ذکر است که بیشتر آثار نخستین احمدی به نقد سینمایی و سینماگرانی چون برسون و آندری تارکوفسکی اختصاص داشت که از اواخر دهۀ ۶۰ در مجلاتی چون «فیلم» منتشر میشدند و این مقالات بعدها در کتابهای «تصاویر دنیای خیالی»، «امید بازیافته» و «باد هر جا بخواهد میوزد» توسط نشر مرکز منتشر شدند. کتابها و کلاسهای بابک احمدی در دهۀ ۷۰ و ۸۰ که اوج شهرت و شکوفایی و تولد اکثر تألیفات مهم او بود، دارای یک کارکرد مهم برای نسلی بود که نه ارتباطی با اطراف و اکناف خود داشت و نهچندان در حوزۀ نظری روزآمد بود و نه ارتباطی برای او با کانونهای فعال تولید نظریههای جدید علوم انسانی در دنیا وجود داشت. این نسل در لابهلای نوشتهها و درسگفتارهای احمدی مجذوب نام اندیشمندان و نظریههایی میشد که دربارۀ آن کمتر چیزی شنیده بود: تودوروف، بارت، دریدا، دیلتای، یاکوبسن، سوسور، لیوتار، دولوز، پساساختارگرایی، هرمنوتیک، باتای، گادامر، نشانهشناسی، امبرتواکو و… .
با وجود اینکه بیش از ۷۰ سال است که در دانشگاههای ایران رشتۀ فلسفه تدریس میشود و قبل از آن هم فلسفه از شاحههای مهم دانشی بوده که مورد توجه دانشمندان و حکمای ایرانی قرار داشته اما متاسفانه کارهای قابل توجهی در حوزۀ دانشنامه فلسفی نداریم. چند کاری هم که وجود دارد شامل فرهنگ اصطلاحات است یا ترجمههایی که از قدرت چندانی برخوردار نیستند. اکنون ورد بابک احمدی به عرصۀ فرهنگنویسی و تمرکز چند سالۀ او روی این کار را باید به فال نیک گرفت و امیدوار بود که او آغازگر و گشایندۀ راهی پر رهرو در این حیطه باشد. بابک احمدی چندی پیش زمانی که در حال نگارش و آمدهسازی «فرهنگ مفاهیم فلسفی» بوده در گفتوگویی دربارۀ روش کارش، گفته بود از ۱۰۰ فرهنگ فلسفی در کارش بهره برده اما فرهنگ یک جلدی آکسفورد در فلسفه را نمونۀ کار خود قرار داده است. احمدی به سنگین بودن چنین کاری اشاره کرده و توضیح داد: «منطق کار دانشنامهنویسی این است که توسط یک گروه انجام شود اما متاسفانه من این کار را به تنهایی انجام میدهم. اگرچه در بعضی از موارد مثل حوزۀ علوم از همکارانم کمک میگیرم.» او در مقدمۀ کتاب از حسن افشار به عنوان ویراستار یاد کرده و گفته لاله قدکپور هم مدخلهای منطق را تصحیح کرده است. بابک احمدی در یادداشت ابتدایی کتاب همچنین اشاره کرده که فرهنگ مفاهیم فلسفی را به این دلیل نوشته که جای یک فرهنگ نسبتاً جامع را در ادبیات فلسفی کشورمان خالی دیده و نتیجۀ ۱۰ سال کارش در این زمینه ۲ هزار صفحه یادداشت شده که کتاب پیشرو، چکیده و برگزیده آن یادداشتهاست.
در «فرهنگ مفاهیم فاسفی» بابک احمدی، مهمترین مفاهیم فلسفی چنانکه امروز در گفتمان فلسفه به کار میروند، با نظام الفبایی تعریف شدهاند و در بیشتر موارد توضیحی هم دربارۀ آنها آمده است. از میان مترادفها آن واژهای سرمدخل (سردرایند) شده که در متون فلسفی رایجتر است. سرمدخلها که با حروف درشتتر آمدهاند، واژگانی هستند که خواننده میخواهد معنای آن را بداند مانند «آگاهی». هر مدخل (درایند) شامل سرمدخل، تعریف یا تعریفها و توضیح آنهاست. تعریفهای مختلف مفهوم در هر مداخل شمارهگذاری شدهاند، مگر اینکه تنها یک تعریف یا یک توضیح در معنای آن آمده باشد. تعریفها به کارکرد مفاهیم در گفتمان فلسفه یا گفتمان منطق مربوط میشوند. روشن است که در مواردی با تعریفهایی که در فرهنگهای واژهها میآیند و با تعریفهایی که در گفتمانهای غیرفلسفی مطرح میشوند، تفاوت دارد. مدخلها بیشتر مفرد آمدهاند؛ بنابراین اگر خواننده بخواهد، مفهوم «اصول» یا «اجزا» را بشناسد باید به مدخلهای «اصل» یا «جزء» رجوع کند. در مواردی معدود، مفهومی به شکل جمع آمده است. در این موارد مفهوم به شکل مفرد مطرح نیست و در مجموعهای معنا مییابد مانند «آزادیهای بنیادین» و «اصول اندیشه». مدخلهای معدودی شبهجملههای مهم فلسفیاند که بیشتر به لاتین یا یونانی بیان شدهاند؛ در این فرهنگ ترجمۀ آنها به عنوان سرمدخل آمده است، مانند «از هیچ» که توضیح «ex nihilo» است. برخی از واژههای فلسفی مهم یونانی، لاتین و آلمانی که در متون فلسفی در زبان اصلی به کار میروند، در این فرهنگ با آوانگاری فارسی آمدهاند مانند واژۀ یونانی آگورا و واژۀ آلمانی گشتل. اگر مفهومی در زبانهای فرانسوی و آلمانی ساخته شده باشد، آمده است؛ همچنین مهمترین مفاهیم یونانی و لاتین نیز ذکر شدهاند. در این موارد به صورتهای ی: یونانی، ل: لاتین، ف: فرانسوی و آ: آلمانی ثبت شدهاند.
در این فرهنگ، معناهای مفاهیم و اصطلاحات اصلی فلسفه به زبانی ساده توضیح داده شده است. نام فیلسوفان، دانشمندان و هنرمندان فقط با ذکر نام خانوادگی آمده است؛ در مواردی که نام خانوادگی همانند است و نام هر دو در این فرهنگ آمده، نام کوچک نیز بیان شده است، مانند تامس مور و جرج ادوارد مور. در پایان کتاب برابرنامۀ سرمدخلها آمده است که راهنمای یافتن سرمدخلهای فارسی بر اساس معادل آنها به انگلیسی و در مواردی یونانی، لاتین، فرانسوی و آلمانی است.
برای آشنایی بیشتر و ملموستر با ویژگیها دو مدخل از آن آورده میشود:
جهان World
۱- مترادف کیهان و گاه مترادف سیاره زمین.
۲- رایجترین معنای جهان در فلسفه «تمامیت واقعیت تجربی» است. جهان، کل تجربههای ممکن و کنشمند است. مترادف آن مفهوم جهان تجربی (empirical world) است، جهانی که از راه تجربۀ واقعی و بالفعل خود را بر ما آشکار میکند. دکارت با اصطلاح لاتین res extensa به معنای «امر ممتد» از دنیای مادی خارج از ذهن یاد کرد.
۳- به معنایی مجازی اشاره به جهان فکری، ذهنی و درونی فرد، بهویژه هنرمند، یا اشاره به جهان هنر، جهان سیاست و غیره.
جهان بینی worldview آ: weltanschauung
مفهومی که روشنگران آلمانی در پایان سدۀ هجدهم مطرح کردند. مجموعه باورها، تصورها و ارزشهایی که فرد یا گروههایی چون جامعه، قوم، ملت دربارۀ چیزها میسازند. چشمانداز گستردهای بر زندگی، جهان و زمان به معنای تاریخ گذشته و تصور آینده که براساس آن فرد یا گروه موقعیت تاریخی خود را میشناسد، توضیح میدهد و به فعالیتها و مناسبات خود با دیگران شکل میدهد.