محمدرضا علی‌حسینی زندانی سیاسی دوران پهلوی، احساس و نگاهش از انتشار تصویر پرویز ثابتی را روایت می‌کند

گروه راهبرد: محمدرضا علی‌حسینی، قائم‌مقام دبیرکل حزب کارگزاران‌سازندگی ایران و دبیرکل کانون‌ زندانیان سیاســی قبــل از انقلاب در واکنش به انتشار تصویر پرویز ثابتی در گردهمایــی براندازان در لس‌آنجلس به پرسش‌های پایگاه خبری انصاف‌نیوز پاسخ داده است؛ متن زیر نســخه تنقیح و بازتنظیم شـده اظهارات این زندانی سیاسی ســال‌های قبل انقلاب است. روایت سخنانش را در توضیح تصویر پرویز ثابتی در گردهمایی مدعیان آزادی، آغاز می‌کند.

 تخریب حافظه جمعی

بیش از هر چیزی برای عملکرد آقایان افسوس خوردم چراکه هیچ سیستمی نمی‌توانست به این هنرمندی، سوابق انسانیت و مردانگی و مبارزات و نشــانه‌های آزادمردی اتباع خودش را چنین تخریب کند. وقتی من تصاویر ثابتی را در این تجمع دیدم، یاد حدود ۲۰ ســال پیش افتادم که به ما خبر رسـید، شهرداری دارد بخش سیاسی زندان قصر را بــا خاک یکسان می‌کند. شــهرداری با بلــدوزر در حال تخریب سلول‌هایی بود که مردان و زنان مبارز زیادی در آن شــکنجه و کشته شــدند. تا ما به خودمان جنبیدیم و با کمک جناب حسین مرعشی که آن زمان در سازمان میراث فرهنگی بود، کارشناسانی را به محل بردیم و دور دیوار اندرزگاه شماره یک خط کشیدیم، ساختمان زندانیان سیاسی شماره ۴ و شماره ۵ و ســاختمان زنان سیاسی زندان قصر را تخریب کردند. کســانی که این کار را کردند نه می‌دانستند مبارزه چیست و نه آزادگی و آزادمردی را می‌شناختند. من با دیدن ثابتی یاد این موضوع افتادم که متولیان فرهنگی نظام جمهوری اسلامی نیز در تخریب و دفن کردن آثار مبارزات مردان و زنانی که در این کشـور فداکاری‌ها کردند، مرتکب اشتباهات بزرگی شدند. سیستم فرهنگی جمهوری اسلامی این ۴۴ سال انحرافاتی داشته و اغلب اسیر روزمرگی یا به فکر مسائل فرعی و شخصی بوده است. برای همین هم شخصی‌مانند پرویز ثابتی که سوابقش اظهرمن‌الشمس اســت، می‌تواند بیاید و ادعا آزادی را مطرح کند. به نظر من برخی از مسئولین باید خجالت بکشند که تحت تاثیر مسائل اقتصادی و اختلاس‌ها و چپاول‌ها نتوانستند، کار فرهنگی مناسبی بکنند تا امروز کسانی مثل ثابتی و دیگر شکنجه‌گران ساواک بیایند و برای ما ادعای آزادی و دموکراســی و حقوق بشــر بکنند. من هنوز پس از ۵۰ ،۶۰ ســال، آثار شلاق‌های زیردستان ثابتی را بر پاهای خود دارم و این فقط مختص من نیست، بسیاری دیگر از زندانیان آن زمان هنوز از آثار آن شکنجه‌ها رنج می‌برند. به نظر من بازگشت ثابتی به‌صحنه به دلیل کم‌کاری و اشتباهات مدیران جمهوری اسلامی است که بر سر مبارزان و فداکاران این کشور آورده است.

مستندات شکنجه‌ها در مجامع جهانی

اینکه ثابتی شکنجه را تکذیب کند اصلا عجیب نیست. شما به حرف‌های ما کتک‌خورده‌ها و شکنجه‌شـده‌های سـاواک هم کاری نداشته باشید. بروید گزارش سازمان حقوق بشر در سال‌های ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ را بخوانید. گزارش سازمان‌های بین‌المللی که زیر نظرشاه و ساواک وارد کشور شدند و به شکل خیلی محدود توانستند با تعدادی از زندانیان ملاقات کنند، موجود است. طبیعی است که آقای ثابتی چنین ادعایی می‌کند. کسی آن جنایت‌ها را می‌کرد از گفتن ۴ دروغ هم‌ ابایی ندارد و این خیلی عجیب و غریب نیست. بخش قابل‌ توجهی از شکنجه‌ها، شکنجه‌های جسمی بود. شکنجه‌هایی که از آن حرف می‌زنم، تحملش از حد تحمل انسان بسیار فراتر بود. یک وقت ما از شکنجه حرف می‌زنیم و یک وقت، کسی آن را تجربه کرده است.

اینها خیلی تفاوت دارد. کسانی که پس از دستگیری به کمیته مشترک ضدخرابکاری منتقل می‌شدند، بیشتر شکنجه‌های جسمی می‌شدند. البته این شـکنجه‌ها به طور طبیعی با شکنجه‌های روحی هم همراه بود. فرض کنید در سلولی بودید و از آن سوی راهرو، صدای فریادهای یک مادر را می‌شـنیدید که دارد زیر شکنجه جیغ می‌زند، به لحاظ روحی تحت فشار قرار می‌گرفتید اما به‌طور کلی شکنجه‌ها روی آزار جســمی متمرکز بود و شــامل آویزان کردن، شلاق زدن، با سیگار سوزاندن و ناخن کشیدن بود. همه آنچه از آن دوران گفته شده، واقعیت دارد. اگرچه تعداد زیادی از کسانی که اینگونه شکنجه‌ها و آزارها را تجربه کرده اند از میان ما رفته‌اند اما هنوز عده دیگری در قید حیات هستند و می‌توانند گواهی دهند. ضمن اینکه اسناد مدارکی هم وجود دارد و همانطور که اشاره کردم بیشترشان توسط سازمان‌های خارجی تهیه شده است. ثابتی به دروغ مدعی است، شکنجه آیت‌الله منتظری درست نیسـت؛ ببینید، شـکنجه انواع و اقسامی داشت. ممکن اســت یک دفعه‌ای آقای منتظری را به خاطر سخنرانیاش دســتگیر کرده باشند. دفعه دیگر بازداشــت به دلیل دیگر بوده است. مثال آقای هاشــمی را یکبار به دلیل اعلامیه گرفته بودند، یکبار به دلیل ســخنرانی گرفته بودند و یکبار هم به خاطر کمک به سازمان مجاهدین دســتگیر شده بود. طبیعی اســت که در هر کدام از این سه بار، نوع برخوردی که با ایشان شده و نوع شکنجه‌ای که شده، تفاوت داشته باشد. این را هم باید گفت که ممکن است کسی پنج بار دستگیر شده باشد و در بار اول شکنجه نشده باشد اما در بار سوم شکنجه شده باشد. این چیزی نیست که بشود به استناد آن بگوییم بله، رفتیم سراغ کسی و گفت شکنجه نشده، پس شکنجه وجود نداشته است. ضمن اینکه دقت کنید که کتک زدن وجود داشت و هم شکنجه کردن. اینها با هم کاملا تفاوت داشت در زندان هم‌مفهوم‌های متمایزی بود. بعضی‌ها را می‌زدند، بعضی‌ها را نمی‌زدند. بعضی در انفرادی بودند، بعضی از ملاقات محروم می‌شدند، بعضی‌ها زیر فشار روحی قرار می‌گرفتند و... بر اساس تعاریف جاری بین‌المللی، اگر کســی برای مدتی در ســلول انفرادی تاریک محبوس شــود، مصداق اعمال شکنجه محسوب می‌شود. شما بروید و سلول‌ها کمیته مشترک ضدخرابکاری که آقای منتظری در آن محبوس بودند را ببینید. به هر کسی از سازمان‌های حقوق بشری بین‌المللی بگویید که کسی در این سلو‌ل‌ها برای ۲۰ روز به شکل انفرادی حبس بوده است، شکنجه برایش اثبات می‌شود.