هرس درخت انجیر معابد در کیش نمونه‌ای از سوء مدیریت کشور است

نوید حسینیون؛ عضو شورای استان خراسان رضوی حزب کارگزاران سازندگی ایران

هفته گذشته خبری در رسانه‌ها منتشر شد، مبنی‌بر هرس غیر اصولی درختی ۵۰۰ ساله در کیش؛ درخت انجیر معابد ۵۰۰ ساله‌ای که اگر در کشوری دیگر بود به‌طور قطع یکی از جاذبه‌های گردشگری، خلق ثروت و برندسازی به حساب می‌آمد؛ با سهل‌انگاری و بی‌توجهی از دست می‌رود؟

در میان خبرهای پرتلاطم و تلخ این روزها شاید خشک شدن یک درخت مساله‌ای نباشد که به چشم بیاید اما خشک شدن این درخت در کنار مساله خشکسالی بزرگ سیستان‌وبلوچستان به علت بستن آب هیرمند بر روی ایران، تخریب جنگل‌های بلوط زاگرس برای جاده‌کشی با ایجاد خط لوله گاز، نابودی جنگل‌های چند هزار ساله هیرکانی، قطعی برق و گاز و عدم کارایی زیر ساخت‌های کشور، اقتصاد به گل نشسته و تنش‌های اجتماعی همه و همه نشان‌دهنده عدم کارایی ساختارها و نهادهای موجود برای اداره کشور است.

در این میان صحبت‌های وزیر کشور، احمد وحیدی مبنی‌بر جابه‌جایی مدیران میانی به‌جا مانده از دولت قبل وقتی حائز اهمیت است که رأس مدیران سیاسی تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر در جناح‌های سیاسی گمان می‌کنند، بدنه کارشناسی مدیران میانی جزئی از تیول و دارایی‌های یک جناح سیاسی هستند که با جابه‌جایی و پاک کردن نیروی انسانی می‌توان بر مشکلات فائق شد. طی دهه‌های گذشته و بعد از فشارهای حاصل از تحریم و عدم حصول درآمدهای نفتی کوه یخی از آب بیرون زده شد که قبلاً با کمک دلارهای نفتی پوشیده مانده بود، این کوه عظیم یخ ناکارآمدی ساختارهای دیوانی و اداری کشور بود، نگاه ساده‌انگارانه‌ای همیشه در کشور وجود داشته که گمان می‌کرد با توسل به بودجه و پول نفت و کار کردن به روش به اصطلاح جهادی می‌شود، مشکلات کشور را در مدت کوتاهی حل کرد. اما چیزی که امروز مشخص است این ناکارآمدی به حدی رسیده که حتی از هرس یک درخت که قطعاً چندین بار هم قبلاً انجام شده، عاجز است! مشکلات کشور از عمق و لایه‌هایی تشکیل شده که دیگر با تغییر افراد آن هم به صرف نگاه متفاوت سیاسی یا تزریق پول آن هم با ساختار ناکارآمد بودجه نمی‌توان تغییرات درستی در آن به وجود آورد. ناکارآمدی ساختارها، عدم اجماع در قبول مشکلات و مسائل، ورود نگاه سیاسی و اعمال نظر در خصوص جزئی‌ترین مسائل بدنه کارشناسی کشور را چنان ضعیف کرده که از انجام کارهای گذشته هم ناتوان مانده!

طی چند ماه گذشته تحولات کشور نشان داد که هنوز نگاه دقیق و عمیقی به مشکلات کشور وجود ندارد و به‌جای پذیرش اشتباهات و خطاها بهترین روش در انکار مشکلات دیده می‌شود، بدنه کارشناسی کشور چنان ضعیف شده که از ارائه بسته و راه‌حل دقیق ناتوان است. اگر اجماعی در کشور برای رجوع به روش‌های متفاوت حل مساله حاصل نشود، عمق مشکلات به سرعت بیشتر خواهد شد. صخره سخت ناکارآمدی ساختار اداری نظام سیاسی را هم زمین‌گیر خواهد کرد آن وقت دیگر تفاوتی ندارد که مدیران میانی متعلق به چه جناح و چه تفکری باشند!