رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > اقتصاد : بازسازی اعتماد

بازسازی اعتماد

چرا دبیرکل سازمان ملل سال ۲۰۲۴ را سال اعتماد و امید نامید؟

مهتاب شهریاری، خبرنگار سازندگی

پرداختن به یک دغدغه جهانی و ارتباط دادن آن با اقتصاد، نیاز به طرح مقدمه‌ای طولانی دارد. اقتصاددانان سال‌های طولانی است که در پی یافتن پاسخی برای این پرسش هستند که چرا اعتماد در اقتصاد مهم است؟ مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۲۴ شعار «بازسازی اعتماد» را برای خود انتخاب کرد که سران کشورهای حاضر در آن نیز تلاش کردند، راه‌حل‌هایی را به شرکت‌کنندگان ارائه کنند که سطح اعتماد میان کشورهای جهان را افزایش دهد. آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد نیز به این موضوع اشاره کرد و گفت که «شکاف‌های ژئوپلیتیک مانع از همکاری‌های متقابل در رفع مشکلات و چالش‌های جهانی می‌شود؛ بنابراین لازم است با استفاده از اعتمادسازی به سمت از میان برداشتن چالش‌ها گام برداریم». وی خواستار اتحاد جهانی شد تا سال ۲۰۲۴ را به سالی برای «اعتماد و امید» تبدیل کند که پس از رنج، خشونت و هرج و مرج عظیم آب و هوایی که سال ۲۰۲۳ را رقم زد. گوترش در پیام سال نو خود گفت: وقتی در کنار هم باشیم، انسانیت قوی‌تر است. سال ۲۰۲۴ باید سالی برای بازسازی اعتماد و احیای امید باشد.
لی کیانگ، نخست‌وزیر جمهوری خلق چین نیز از ضرورت کنار گذاشتن تعصبات جغرافیایی سخن گفت: «باید اختلافات را از بین ببریم و به عنوان یک خانواده واحد برای مقابله با بی‌اعتمادی تلاش کنیم.» اورسولا فون‌درلاین، رئیس کمیسیون اروپا نیز اعتراف کرد که جهان در یک نقطه عطف واحد قرار ندارد و همکاری جهانی بیش از هر زمانی دیگری می‌تواند مشکلات مشترک بین کشورها را از میان بردارد. آجای بانگا، رئیس گروه بانک جهانی هم با تاکید بر پیوستگی میان بحران‌ها و با ارائه راه‌حل‌هایی، سران همه کشورها و شرکت‌ها را به اقدام برای رفع این مشکلات دعوت کرد:«نمی‌توانیم بدون توجه به موضوعات اقلیمی و آب‌وهوایی به ریشه‌کنی فقر فکر کنیم؛ نمی‌توانیم بدون اندیشیدن درباره مراقبت‌های بهداشتی و درمانی، فقر را از میان برداریم؛ و مهم‌تر از همه نمی‌توانیم بدون در نظر گرفتن ناامنی غذایی و شکنندگی زنجیره‌های تامین برای ریشه‌کنی فقر اقدام کنیم.»
روشن است که اعتماد به عنوان دستاوردی که ماحصل مجموعه‌ای از کنش‌های اجتماعی است، می‌تواند در سایر رفتارهای اجتماعی از خصوصی‌ترین آن تا حوزه وسیع‌تری چون حوزه عمومی همچون مسائل اقتصادی، نقش‌آفرین باشد. به همین دلیل در آغاز این راه، ارائه تعریفی روشن از اعتماد شاید بتواند مسیر روشن‌تری را پیش ‌روی ما قرار دهد.
در دنیای مدرن، دولت‌ها دارای وظایفی هستند که طبیعتاً این وظایف در حوزه‌های مرتبط با کالاها و خدمات عمومی دسته‌بندی می‌شوند. انطباق انتظارات با آنچه در عمل دیده می‌شود و اعتماد به بخش عمومی (یعنی دولت یا حاکمیت) را شکل می‌دهد، می‌تواند تعریفی عمومی برای اعتماد در نظر گرفته شود. آنچه عملاً در بسیاری از کشورهای جهان در نظرسنجی‌ها به آن استناد می‌شود، بیشتر به همین شکل است که چه انتظاری از حاکمیت و سازمان‌هایی که در بخش عمومی فعالیت می‌کنند، دارند و چقدر به آنها می‌توان اعتماد کرد که کار خود را به درستی انجام می‌دهند یا نه. این تعریف، صورتی عمومی دارد و سال‌هاست که بدین شکل ارائه می‌شود. طبیعتاً زمانی که مساله عملکرد در میان است و ارزیابی اعتماد عمومی به میان می‌آید، مساله عملکرد بیشتر مدنظر قرار می‌گیرد. مثالی که اخیراً در مورد آن بسیار صحبت می‌شود، اعتماد عمومی به سیستم بهداشت و درمان در زمانه کروناست که نهادهای مرتبط با شبکه‌های بهداشت و درمان در این شرایط به ارائه خدمات عمومی می‌پردازند.
تعریف حکمرانی خوب نیز این‌گونه است که وقتی سازمانی برای انجام وظیفه خاصی تاسیس می‌شود باید بتواند انتظارات عمومی را برآورده کند. مثلاً وزارتخانه مشخصی برای بهداشت و درمان وجود دارد و توقع می‌رود وقتی افراد جامعه به بیماری دچار می‌شوند، این سیستم به‌ خوبی بتواند برای بیماران کار کند.

اعتماد به حکمرانی
آنچه تحت عنوان اعتماد عمومی نسبت به حکمرانی گفته می‌شود به‌طور واقعی وجود خارجی دارد و داده‌هایی در این مورد وجود دارد و اگرچه شاخص‌هایی نیز در نظر گرفته می‌شود که می‌تواند اعتماد را اندازه‌گیری کند اما می‌تواند مستقیماً عملکرد آنها را هم اندازه‌گیری کند. وقتی صحبت از حکمرانی خوب می‌شود، مساله صرفاً در اعتماد خلاصه نمی‌شود بلکه مساله به عملکرد آنها نیز بازمی‌گردد. به عنوان نمونه،در ایران از پارلمان چه انتظاراتی وجود دارد و چه اعتمادی به آن هست؟ از آنجا که این مساله با زندگی روزمره مردم درگیر نیست بنابراین در شاخص‌های حکمرانی وارد نمی‌شود. یا در کشوری مانند آمریکا اینکه چقدر اعتماد به سیستم‌های نظامی وجود داشته باشد به هیچ وجه جزو شاخص‌های حکمرانی در نظر گرفته نمی‌شود. معمولاً نمی‌توان به این شکل نتیجه‌گیری کرد که اگر مردم اعتماد کافی داشته باشند و حکمرانی خوب نیز وجود داشته باشد، این دو می‌توانند دست در دست یکدیگر پیش بروند. ارزیابی مردم از عملکرد، تنها قسمتی از شاخص‌های اعتماد است و الزاماً به معنای اعتماد کامل نیست ولی با آن در ارتباط است.
در اینجا لازم است کمی به عقب برگردیم. باید مشخص شود که منظورمان از اعتماد مشخصاً چیست. می‌توان این مساله را در شاخه‌های روانشناسی اجتماعی یا شخصی یا در شاخه‌های جامعه‌شناسی دنبال کرد اما آنچه من در ادبیات اقتصادی مطالعه کرده‌ام، وجود درجاتی از عدم اطمینان است و اطلاعاتی که در یک مدل پایه‌ای یا اطلاعاتی که برای انجام یک مبادله مورد نیاز است معمولاً وجود ندارد. در این حالت، جوامع لازم است دست به ابداع مکانیسم‌هایی بزنند که از عواقب منفی این نبود اطلاعات و اطمینان در امان بمانند. ریشه‌های این مسائل به نهادگرایی بازمی‌گردد که دارای اصل‌های مهمی هستند که می‌گویند، نهادها ایجاد می‌شوند تا عدم اطمینان‌ها کاهش یابد.
کاستن از عدم اطمینان برای ایجاد امکان مبادله و تدوین قرارداد است که این را می‌توان هسته مرکزی نگرشی دانست که در مورد اعتماد در حال سخن گفتن از آن هستیم. در جوامع کوچک، اعتماد و شناخت شخصی مهم‌ترین ابزار برای رفع عدم اطمینان محسوب می‌شود. مثلاً در جوامع کوچک اگر کسی بخواهد، کالایی را خریداری کرده یا بفروشد، اگر خود فرد نتواند کالای مدنظر را ارزیابی کند معمولاً از اقوام خود کمک می‌گیرد و می‌تواند بر اساس تجربه‌های خود، شخص را راهنمایی کند یا اقدام به خرید از اقوام خود می‌کند. دلیل اینکه در جوامع کوچک، مساله «غریبه» و «آشنا» یا «خودی» و «غیرخودی» بسیار حائز اهمیت است، ناشی از درجه‌های اعتمادی است که با یکدیگر دارند و بر اساس آن اقدام به معامله می‌کنند که مطالعات فراوانی در این حوزه را در چین و هند می‌توان یافت. پژوهش‌هایی نیز در همین بازار تهران صورت گرفته است که نشان می‌دهد، معاملات بزرگ با همه افراد صورت نمی‌گیرد و هر کسی به راحتی نمی‌تواند، معاملات بزرگ را انجام دهد بلکه شبکه‌ای شناخته ‌شده وجود دارد که معاملات از طریق آنها صورت می‌گیرد که این همان سیستم اعتمادسازی است.
اما وقتی جوامع بزرگ‌تر می‌شوند، دیگر سیستم‌های پیشین کار نمی‌کنند چراکه شناخت شخصی به شدت کاهش می‌یابد بنابراین تشکیل سیستم‌های عمومی مانند دولت به وقوع می‌پیوندد و سیستم‌های ثبت و سیستم‌های قضایی تشکیل می‌شود. این سیستم‌های عمومی نااطمینانی‌ها را کاهش می‌دهند و به مبادلات شکل نوینی می‌بخشند. حتی زمانی که با شخصی مبادله می‌شود و مثلاً از مغازه یا فروشگاه‌های آنلاین خرید صورت می‌گیرد، تردید در مورد انجام این کارها، لزوم مشورت با اقوام و آشنایان باتجربه در مورد خرید را کاهش می‌دهد چراکه اگر به هر دلیلی کالایی که خریداری می‌شود دارای مشکلاتی باشد، می‌توان آن را به یک سیستم عمومی سپرد یا پس داد و همین که یک سیستم عمومی وجود دارد، مشکلاتی که پیش‌تر در مورد فقدان اطلاعات ثبتی وجود داشته است را کاهش می‌دهد. مشکلاتی که پیش‌تر با عنوان مخاطرات اخلاقی یا انتخاب معکوس مورد استفاده قرار می‌گیرد.
نتیجه این مقدمه طولانی آن است که وقتی با یک سیستم اعتماد خصوصی یا سیستم اعتماد عمومی می‌توان این نااطمینانی در مبادلات را کاهش داد طبیعتاً تعداد مبادلات افزایش می‌یابد، بازارها شکل می‌گیرند و معاملات بزرگ‌تر، راحت‌تر امکان تحقق می‌یابند. بنابراین امکان اعتماد به سیستم‌های خصوصی (در جوامع کوچک‌تر) یا سیستم‌های عمومی (در جوامع بزرگ‌تر) که می‌توانند مشکلات احتمالی را با هزینه کم و نتیجه قابل پیش‌بینی رفع و رجوع کنند، بیشتر می‌شود. نتیجه قابل پیش‌بینی یعنی مثلاً اگر کسی خطایی را انجام داد و دزدی کرد به سرعت و دقت مجازات متناسب بر او اعمال شود و مردم بتوانند عواقب کار درست و نادرست را به روشنی دریابند و معاملات و امور اقتصادی خود را نیز بر همان مبنا شکل دهند. بنابراین کارکرد اعتماد در عرصه بین‌فردی و حتی در کل جامعه، کل حجم فعالیت‌های اقتصادی در اقتصاد را شکل می‌دهد.

sazandegi

پست های مرتبط

دو اپیزود از شرق آسیا

چین چگونه در اقتصاد و دیپلماسی برنده شد؟ اکونومیست دو مقاله درباره…

۲۴ مهر ۱۴۰۳

محققان رفاه اجتماعی

نوبل اقتصادی به اقتصاددانان نام‌آشنا رسید جایزه نوبل اقتصاد به سه اقتصاددانانی…

۲۳ مهر ۱۴۰۳

دولت دست خود را از جیب مردم بیرون آورد

▫️دولت معافیت‌های مالیاتی را افزایش داد ▫️”عبدالناصر همتی”، وزیر اقتصاد خبر داد:…

۲۳ مهر ۱۴۰۳

دیدگاهتان را بنویسید