رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > دسته‌بندی نشده : تبلیغات ایدئولوژیک

تبلیغات ایدئولوژیک

کامبیز نوروزی، حقوقدان

حاکمیت ملی، عدم تبعیض و تساوی در برابر قانون، اداره امور براساس آرای عمومی، ملی بودن صداوسیما (اصول ۵۶، ۱۹، ۶، ۴۴ قانون اساسی) چنین نیست که می‌گذرد. حقوق را نه روی کاغذ که روی زمین باید دید. مروری به تبلیغات انتخاباتی صداوسیما نشان می‌دهد این سازمان بخش مهمی از مردم کشور را از گروه هدف خارج کرده و تبلیغات انتخاباتی خود را عمدتاً بر بخشی از جمعیت متمرکز ساخته است. در الگوی تبلیغاتی صداوسیما، صورت و محتوای اصلی تبلیغات ایدئولوژیک است و ربطی به اوضاع کشور و شرایط واقعی زندگی روزمره مردم ندارد؛ چند نمونه از مضمون‌های اصلی و پرتکرار تبلیغات انتخاباتی برنامه‌های تلویزیون: پیوند ایران و اسلام با تاکید بر نفع ایران با شرکت در انتخابات؛ جلب رضایت امام زمان(ع) با شرکت در انتخابات، برابری شرکت در انتخابات با عبادت، شرکت در انتخابات یعنی به راه شیطان نرفتن، ترساندن دشمن، رضایت شهدا و… در برنامه‌ای روی صفحه‌پیام‌های مردم به برنامه می‌آید با این مضامین: «برای دل امام زمان شرکت می‌کنم» یا «برای آبادی ایران شرکت می‌کنم» و … . به تجربه این نوع تبلیغات در مردمی که شرکت در انتخابات را برنگزیده‌اند، انگیزه‌ای برای شرکت در انتخابات ایجاد نمی‌کند. در اعتقادات و نگرانی آنها برای ایران تردیدی نیست اما به ربطی میان این مفاهیم محترم با انتخابات قائل نیستند. با چنین گفتار ایدئولوژیک نمی‌شود آنها را قانع به مشارکت کرد که اگر می‌شد در طول چند سال نرخ مشارکت به این اندازه سقوط نمی‌کرد. این شیوه تبلیغات ایدئولوژیک بر گروه‌هایی از مردم موثر است که پیشاپیش به هر دلیل، ربطی بین انتخابات با همین معیارهای ایدئولوژیک را پذیرفته‌اند. اینها هم از قبل گزینه شرکت در انتخابات را علامت زده‌اند. در واقع همه تلاش تلویزیون ایران این است که افراد راضی به شرکت در انتخابات را، راضی کند در انتخابات شرکت کنند! این الگوی انحصاری ایدئولوژیک تبلیغاتی خیلی از مردم را تا آنجا دلزده کرده که آن را فقط به‌ عنوان وسیله‌ای برای پوشاندن فسادها، بحران‌ها، ناکارآمدی‌ها و سوءاستفاده از قدرت تلقی می‌کنند. در تبلیغات صداوسیما برای انتخاباتف سخنی از زخم‌ها و رنج‌های مردم نیست، هیچ رابطه‌ای بین انتخابات و حل بحران‌ها و ابربحران‌ها و خلاصی مردم از انواع مشکلات استخوان‌سوز برقرار نیست؛ اما سرشار است از دافعه. تلویزیون با این سیاست تبلیغی، ‌گویی می‌خواهد مخالفان شرکت در انتخابات را قانع کند که مخالف بمانند و در انتخابات باشند و در آن شرکت نکنند.
چرا مدیران صداوسیما چنین سیاستی را دنبال می‌کنند؟
اصل بر نادانی نیست. این نیست که آنها از شیوه فراگیر تبلیغات انتخاباتی ناآگاهند و تبلیغ بلد نیستند. باید گفت اتخاذ این سیاست عمدی است. به نظر می‌رسد مدیران صداوسیما اصلاً مایل به حضور این بخش از جمعیت در عرصه سیاست و قدرت نیستند. آنها بخشی از جمعیت را که در اردوگاه فکری و سیاسی آنها نیستند از گروه هدف خارج کرده، ایشان را به رسمیت نمی‌شناسند و قائل به حقی برای آنها نیستند تا مخاطب قرار گیرند و جذب شوند. این شیوه، مکمل همان کاری است که شورای نگهبان در بررسی صلاحیت نامزدها انجام می‌دهد. نامزدهای همان بخش از جمعیت که تلویزیون آنها را مخاطب نمی‌داند، پشت دیوار بلند نظارت استصوابی می‌مانند و راهی به رقابت انتخاباتی پیدا نمی‌کنند و بخشی از ملت نمی‌تواند از حق انتخاب شدن و انتخاب کردن استفاده کند.

با سیاست تبلیغی تلویزیون نیز این بخش از ملت کنار می‌مانند. نه اینکه فقط این بخش حضورش لازم نیست بلکه عدم حضورش لازم است. نه نامزدهایشان بیایند نه خودشان. یعنی این بخش که از حلقه فکری – سیاسی شورای نگهبان و تلویزیون بیرون‌اند از عرصه سیاست و قدرت و حکمرانی حذف شوند. اگر غیر از این بود با کاهش نرخ مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم (۵/۴۲ درصد) و ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰ (۴۸ درصد)‌، نظارت استصوابی و رفتار رسانه‌ای تلویزیون و نظام تبلیغات انتخاباتی حتماً دچار تغییراتی می‌شد تا این سیر نزولی به ۴۱ درصد در انتخابات مجلس دوازدهم نرسد. چنان است که انحصار قدرت بی‌مهار، مهم‌تر از حقوق ملت و مشارکت عمومی است که انحصار را می‌شکند. نظارت استصوابی و شیوه تبلیغات انتخاباتی تلویزیون حاکی از برنامه‌ریزی ارادی برای خارج کردن کلی بخش مهمی از ملت و سخنگویان آن است از دایره امر سیاسی حکمرانی و تلاش برای انحصار همه قدرت در دست یک جریان خاص. شیوه‌ای که رو به سوی تعمیق و تشدید و نهادی‌سازی یک دوگانگی خطرناک دارد که می‌تواند فضایی پر از تنش و تشنج برای ایرانی بسازد که بیش از همیشه نیازمند درمان‌های جدی است. جریانی که این شیوه را به اصرار کار می‌گیرد، متوجه نیست که میدان سیاست بسیار وسیع‌تر از انتخابات و قوانین ظاهری است. آنها که بخش قابل ملاحظه‌ای از مردم را به شکل غیرقانونی از حضور و رقابت‌های قانونی حذف می‌کنند، بستری می‌سازند برای اعلام حضور و عرض‌اندام جمعیت محذوف در میدان‌ها و روش‌های دیگر. این مصداق بارز سبب اقوی از مباشر است. اصلاً احتمال و اتفاق خوبی نیست. تجربه‌های ۹۶، ۹۸، ۱۴۰۱ و کاهش شدید مشارکت در ۱۴۰۲ عبرت‌های بزرگی دارد اگر چشم بینا و گوش شنوایی باشد که نگران نظام و ایران و مردم باشد و ستیز با واقعیت نکند.

sazandegi

«پست قبلی

پست بعدی»

پست های مرتبط

کابینه تکنوکرات‌ها

باید فن‌سالاری در کشور حاکم شود به قلم؛ کیارش اخوان؛ عضو شورای…

25 جولای 2024

عقب افتاده‌ایم

سیدحسین مرعشی در سفر به کردستان: ایران‌ امروز را نمی‌توان براساس الگوی…

21 جولای 2024

اخلاق‌مند و مردم‌دار

چند سطری در حمایت از «مسعود پزشکیان» که نجات ایران در رای…

2 جولای 2024

دیدگاهتان را بنویسید