رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > دسته‌بندی نشده : تصویر تکامل انسان

تصویر تکامل انسان

محمد تقی‌زاده، منتقد

جدیدترین اثر یورگن لانتیموس به ‌عنوان یکی از عجیب‌ترین و دیوانه‌ترین فیلمسازان زنده دنیا یک اثر اقتباسی است که از نمایش در فستیوال کن بازماند اما توانست جایزه شیر طلایی ونیز را تصاحب کند و امیدهای زیادی در بخش‌های مختلف از گریم، فیلمبرداری، تدوین و طراحی لباس تا جایزه‌های اصلی بهترین فیلم، کارگردانی و بازیگری در اسکار ۲۰۲۴ دارد. فیلمی که با بازخوردهای مختلفی در میان سینمادوستان مواجه شده است.
بیچارگان، داستان زن جوان بارداری است که خودکشی می‌کند و دکتری که با پیوند زدن مغز نوزاد به او، باعث احیا و نجاتش از مرگ می‌شود. فیلم که در فضایی کمدی ابزورد دارد و حال‌وهوای انتزاعی را تداعی می‌‌کند، مسیر بزرگ ‌شدن دوباره این زن است. زنی که از نظر فیزیکی بالغ و کامل است اما از نظر ذهنی همانند یک نوزاد درحال تکامل است.
بیراه نیست اگر اثر جدید لانتیموس را فیلمی فلسفی در به تصویر کشیدن مسیر انسانیت بنامیم. مسیری شگفت‌انگیز، بی‌محابا و به غایت آزادانه و تجربه‌گرایانه که بلا با بازی درخشان اما استون می‌پیماید تا از نوزادی و زوال عقل به شعور و انسانیت برسد. مسیر گذر بلا مسیر جالبی است و او از هیچ تجربه‌ای برای گذر کردن نمی‌هراسد و هیچ‌ یک از اطرافیان او نیز قادر به تجربه‌گرایی بلا نمی‌شوند. در حقیقت روحیه جسور و انتخاب‌گر بلا اجازه دخالت و جلوگیری و پرهیز را به اطرافیان نمی‌دهد تا شعور و شخصیت بلا در انتهای فیلم، زاده یک مسیر انتخاب‌گرایانه، تجربی و آزاد باشد که به نظر می‌رسد از انسان معاصر دریغ شده است.
مساله فیلم بیچارگان همین موضوع انسان معاصر است. انسانی که از یک‌سو گرفتار شهوت و حیوانیت است و از سوی دیگر محدودیت‌ها او را احاطه کرده و اجازه تجربه ‌کردن به او نمی‌دهد. بلا در فیلم لانتیموس یک انسان کنش‌گر و البته تابوشکن است که عدم تکامل مغزی‌اش باعث بروز رفتارهای نابالغ و در عین حال خالص از او می‌شود. از این‌‌رو شاهد این هستیم که بلا همه آن چیزی که از او منع شده را امتحان می‌کند و در نهایت و با تجربه همه بدی‌ها و خوبی‌ها به بلوغ می‌رسد. داستان بلا مسیر راه‌های پیموده شده و تجربیات شخصی یک انسان نابالغ و تبدیل آن به یک انسان راضی و بالغ است. این مسیر تجربه‌گری بلا، محل اصلی تامل و موتور حرکت فیلم لانتیموس است که به نظر می‌رسد زمان زیادی را نیز به خود اختصاص می‌دهد.
بیچارگان فیلمی مضمون‌گراست که مقولات مختلف اومانیستی و جامعه‌شناسانه و روانشناسانه را مورد اشاره قرار می‌دهد. در فیلم مضامین مختلفی از آزادی، اسارات، یأس، گناه، ظلم، تفکر، شهوت، اخلاق، علم، آفرینش، خدا، تولد، انسان، حیوانات و فلسفه و منطق مورد اشاره قرار می‌گیرد و فیلم با دراماتیزه کردن این مفاهیم در قابل داستان دختری که مسیر بلوغ را می‌پیماید و خودش تجربه شعور و انسانیت را می‌فهمد، این مضامین را به تصویر درمی‌آورد.
فیلم در مسیر این مضمون‌گرایی از نمادهایی استفاده می‌‌کند به ‌نحوی‌ که شخصیت‌های اصلی این داستان را می‌توان نماد یکی از مضامین فیلم دانست: گادوین با بازی ولیام دفو نماد علم، خانواده، پدر و حتی خدا در فیلم است و در بخش‌‌های مختلف فیلم این مفاهیم را تداعی می‌کند. دانکن با بازی مارک رافالو نماد شهوت و مخالف تعقل‌گرایی است به ‌گونه‌ای که چند بار کتاب را از دست بلا می‌گیرد و به درون اقیانوس پرتاب می‌کند. هری، مرد سیاهپوست فیلم نماد منطق و حتی پوچ‌گرایی است و معتقد است، تغییری در انسان رخ نمی‌دهد و امید و آینده را سیاه می‌بیند، همین رویکرد باعث پس ‌زدن هری از سوی بلا به‌ عنوان یکی از پارتنرهایش می‌شود. مارتا، پیرزن نشسته در کشتی که اولین بار به بلا، کتاب را معرفی می‌کند و کتاب‌ خواندن را می‌آموزد، نماد فلسفه و دانش‌ اندوختن است، آلفی شوهر اول بلا نماد ظلم، قدرت و حاکمیتی است که همه‌ چیز را با زور می‌خواهد و دیگر کاراکترهایی که هر یک در مسیر تکامل بلا نقشی تعیین‌کننده و با اهمیت ایفا می‌‌کنند.
اهمیت علم در سینمای لانتیموس جای تامل و بحث دارد اما فرق رویکرد علمی لانتیموس با فیلمسازی چون نولان که فیزیک به ‌عنوان ظهوری از علم در فیلم‌هایش بسیار مورد توجه و برجسته است در نحوه پرداخت سینمایی این دو فیلمساز است. نولان نگاهی کاملاً فیزیکی و خشک به علم و فلسفه دارد، درحالی که لانتیموس سعی دارد، پرداخت دراماتیزه‌تر و جذاب‌تری از علم ارائه دهد به‌ نحوی ‌که فیلم آخر لانتیموس به نظر همراه‌کننده‌تر و سرگرم‌کننده‌تر از فیلم اوپنهایمر آخرین اثر نولان است. شاید دوئل لانتیموس و نولان در مراسم اسکار، پایان این دو تقابل در سال ۲۰۲۳ سینمای جهان باشد که به واقع سال درخشانی برای سینمادوستان و سینماگران دنیا بود.
لانتیموس در فیلم بیچارگان که کامل‌ترین اثر سینمایی اوست، جهانی را خلق می‌‌کند که از اجزای مختلف فرمی و محتوایی تشکیل شده است و همه ‌چیز فیلم از رنگ و لعاب ظاهری تا مضمون و محتوای درونی آن در تکامل و تایید یکدیگر عمل می‌کنند. موسیقی فیلم همانند کنش شخصیت اصلی آن دیوانه‌وار است و قاب‌بندی و فیلمبرداری همانند دیگر اجزای آن عجیب و غیرمنتظره به نظر می‌رسد تا دیوانه‌واری و اعجاب از مهم‌ترین ویژگی‌های فیلم جدید لانتیموس باشد که همه چیز آن در راستای این عدم تعادل و توازن و تفاوت و تمایز قرار گرفته است. اما در همه این بی‌تعادلی اجزا، یک نخ تسبیح وجود دارد و آن دیوانه‌کنندگی و تجربه‌گرایی است که تم اصلی و بسیار مهم فیلم بیچارگان است.
مغز در فیلم بیچارگان از اهمیت زیادی برخوردار است و در تقابل کامل با جسم قرار می‌گیرد. از نظر خالق بیچارگان، جسم بدون مغز، کالبدی بی‌جان و بی‌استفاده است که توسط کاراکتر اصلی فیلم شقه‌شقه و تکه‌تکه می‌شود و عملاً بی‌ارزش و بی‌استفاده است. در مقابل، ذهن و قوت تعقل است که به انسان تشخص و انسانیت می‌دهد. مسیر ادیسه‌وار تبدیل بلای ابتدای فیلم به بلای انتهای فیلم با دو چیز قابل تشریح است: تکامل عقل و تجربه‌اندوزی. از نظر لانتیموس، عقل به ‌مثابه چراغی است که مسیر حرکت انسان را مشخص می‌‌کند و در صورت وجود انتخاب آزادانه می‌تواند به تکامل و شعور و شخصیت برسد.
در شکل ظاهری، بیچارگان فیلم خوش‌آب‌ورنگ و جذابی است که از دو بخش رنگی و سیاه و سفید تشکیل شده است. تمامی دوران نابالغی بلا در خانه با فضای سیاه و سفید ترسیم شده و در مقابل ورود او به لیسبون به ‌عنوان شروع تجربه‌گرایی و بلوغ جسمی‌اش با رنگ و لعاب فراوان ترسیم شده است. کنتراست‌های رنگی و فضای پرزرق‌وبرق فیلم در بخش‌ رنگی کنایه‌ای به جهان رنگارنگ انسان معاصر است، حال این زیبایی بصیری را با تصویر کلیشه‌ای که از شهرهایی مانند لیسبون، پاریس و لندن در فیلم مشاهده شده، مقایسه کنید که به طور کامل در تضاد و تقابل است. لانتیموس حتی در جغرافیای فیلم خود نیز از ساختارشکنی دست نکشیده و تمامی آنچه ذهن تماشاگر از این جغرافیاها در نظر داشته را به طور کامل برهم زده و فضایی جدید خلق کرده است.
یکی از چالش‌‌‌های مخالفان فیلم با بیچارگان، اغراق و بزرگ‌نمایی و فضای تصنعی و اگزجره آن عنوان شده به ‌گونه‌ای که مثلاً ادعا می‌شود چطور بلایی که سواد خواندن و نوشتن ندارد، شروع به کتاب خواندن می‌کند و به طور کلی مسیر تغییر و تحول کاراکتر زن فیلم آنچنان که بایدوشاید منطقی و قابل درک نیست. ناگفته پیداست که فیلم در فضایی متفاوت و عجیب می‌گذرد و قرار نیست همه اتفاقات فیلم بر پایه رئالیسم صورت گیرد. در این فضای نمایشی مهم مضامین انتخاب شده، پرداخت آن توسط فیلمساز و دریافت آن از سوی تماشاگر است که به نظر می‌رسد، موفقیت‌های زیادی در این زمینه برای لانتیموس به دست آمده است.
اجرای بازیگران از نقاط بسیار حائز اهمیت فیلم بیچارگان است به طور‌ی ‌که همه بازیگران فیلم نقش‌آفرینی قدرتمند و باورپذیری ارائه دادند. بدون‌ شک این مهم علاوه بر قدرت بازیگردانی و کارگردانی لانتیموس به فیلم‌نامه بیچارگان نیز مربوط بوده تا جایی که همه کاراکترها با جزئیات ترسیم شده و در ارتباط با یکدیگر تعریف و تبیین می‌شوند. به نظر می‌رسد، اسکار بازیگری اما واتسون کمترین توجهی‌ است که باید به این حجم از نقش‌آفرینی او شود و با وجود بازیگران و رقبای خوبی چون لیلی گلادستون و ژاندرا هولر اما واتسون انتخاب شایسته‌تری به نظر می‌رسد.

sazandegi

«پست قبلی

پست بعدی»

پست های مرتبط

کابینه تکنوکرات‌ها

باید فن‌سالاری در کشور حاکم شود به قلم؛ کیارش اخوان؛ عضو شورای…

25 جولای 2024

عقب افتاده‌ایم

سیدحسین مرعشی در سفر به کردستان: ایران‌ امروز را نمی‌توان براساس الگوی…

21 جولای 2024

اخلاق‌مند و مردم‌دار

چند سطری در حمایت از «مسعود پزشکیان» که نجات ایران در رای…

2 جولای 2024

دیدگاهتان را بنویسید