نظریه بازیها در مذاکرات روسیه و آمریکا
از قاجار تا امروز: جستوجوی ناکام نیروی سوم:
۱. ایران از دوران قاجار در پی یافتن نیروی سومی برای رهایی از فشارهای روسیه و انگلیس بود. جنگهای ۱۸۰۴-۱۸۱۳ و ۱۸۲۶-۱۸۲۸ قفقاز را از ایران جدا کرد و نفوذ بریتانیا در جنوب، تهران را در تنگنای استراتژیک قرار داد. ایران در جستوجوی نیروی سوم به فرانسه سپس آمریکا روی آورد اما نتوانست نیروی سوم را به سود خود مدیریت کند. در دوران پهلوی این راهبرد ادامه یافت؛ رضاشاه به آلمان متمایل شد تا از سلطه روس و انگلیس بکاهد اما جنگ جهانی دوم و اشغال ایران این سیاست را به شکست کشاند. پس از جنگ، محمدرضا شاه به آمریکا نزدیک شد و روابط گرمی با واشنگتن برقرار کرد اما حوادث ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و انقلاب ۱۳۵۷ بیاعتمادی عمیقی میان دو کشور ایجاد کرد. پس از انقلاب، غربستیزی به محور سیاست خارجی ایران تبدیل شد و ریشههای تاریخی و ایدئولوژی انقلابی، دیوار بلندی از بیاعتمادی با آمریکا برساخت به گونهای که حتی توافق برجام (۲۰۱۵) هم نتوانست این شکاف را پر کند؛ خروج دونالد ترامپ از برجام به جمهوری اسلامی نشان داد، اعتمادسازی با آمریکا دستنیافتنی است و فضا را برای نفوذ بیشتر روسیه باز کرد. همکاریهای نظامی و انرژی ایران و روسیه گسترش یافت اما مسکو با توجه به پیشینه تاریخی روابط دو کشور، شریک قابل اعتماد نبوده است.
بیاعتمادی تاریخی: چرا ایران به روسیه شک دارد؟
۲. از عهدنامههای گلستان و ترکمانچای در قرن نوزدهم که خاک ایران را تکهتکه کرد تا پشتیبانی شوروی از صدام در جنگ تحمیلی (۱۳۵۹-۱۳۶۷) و رای مثبت روسیه به قطعنامههای متعدد شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی، گواه آن است که روسیه بارها ایران را فدای منافع خود کرده است. حتی وقتی برجام در ۲۰۲۱-۲۰۲۲ در آستانه احیا بود، جنگ اوکراین (۲۰۲۲) که روسیه آغازگر آن بود، مذاکرات را به حاشیه برد و ایران که به دنبال کاهش فشارهای اقتصادی بود را در انزوای بیشتری فرو برد. کشاندن پای ایران به جنگ اوکراین با ارسال تسلیحات و حمایتهای سیاسی، گواه دیگری است که اعتماد به روسها را سختتر میکند. این پیشینه نشان میدهد که روسیه در بزنگاهها آماده است با غرب بر سر ایران معامله کند که این امر بیاعتمادی به روسیه را در جامعه ایرانی نهادینه کرده است.
مذاکرات آمریکا و روسیه در عربستان، زنگ خطر برای تهران
۳. ایران در پی مذاکرات اخیر (۲۱ فوریه ۲۰۲۵) میان آمریکا و روسیه در ریاض، پایتخت عربستان سعودی، که با میزبانی فیصل بن فرحان وزیر خارجه این کشور، برگزار شد، در موقعیتی شکننده قرار گرفته است. این نشست، کوششی برای مدیریت تنشهای جهانی میان دو قدرت بزرگ تعبیر شد اما غیبت معنادار اوکراین و اتحادیه اروپا، زنگ خطر را برای تهران به صدا درآورده است. انزوای بازیگران کلیدی، احتمال توافقی پشت پرده را قوّت میبخشد که ممکن است ایران را در معرض خطر جدی قرار دهد. جنگ اوکراین که وارد سومین سال خود شده، روسیه را زیر فشار سنگین تحریمها و مشکلات اقتصادی قرار داده و مسکو را به جستوجوی راههایی برای معامله با غرب واداشته است. در سوی دیگر، آمریکا تحت فشار چالشهای داخلی و نیاز دونالد ترامپ به دستاوردی دیپلماتیک، میخواهد با مهار تنشها با روسیه، تمرکز خود را بر رقابت با چین معطوف کند.
رضایت آشکار روسیه و عربستان از نتایج این مذاکرات همراه با حملات تند ترامپ به ولودیمیر زلنسکی که او را مقصر ادامه جنگ خواند، پرسشهای جدی برانگیخته است. زلنسکی از حذف اوکراین از این گفتوگوها انتقاد کرد و هشدار داد که توافقات احتمالی ممکن است، منافع کییف را نادیده بگیرد اما برای ایران، این غیبت میتواند نشانهای از معاملهای بزرگتر باشد که تهران را قربانی اصلی آن کند. نقش عربستان سعودی در این میان، لایهای از پیچیدگی به معادله افزوده است. ریاض با سیاست خارجی هوشمندانه و متوازن، نهفقط میانجی بلکه بازیگری است که به تثبیت جایگاه ژئوپلیتیکی خود میاندیشد. رضایت عربستان از این مذاکرات، این پرسش را مطرح میکند که آیا تضعیف نفوذ منطقهای ایران، هدفی که ریاض سالها به دنبال آن بود اکنون محقق شده است؟
این نگرانی زمانی شدت میگیرد که احتمال معامله روسیه بر سر ایران روی میز باشد. تجربه تلخ سوریه، جایی که مسکو در نهایت ایران را رها کرد و بشار اسد را به حال خود گذاشت تا سقوط کند، این ترس را تقویت میکند. فروپاشی ناگهانی دولت اسد و عقبنشینی روسیه از حمایت قاطع از تهران در آن بحران، نشان داد که مسکو در بزنگاههای حساس، منافع خود را به هر اتحادی ترجیح میدهد. حملات اخیر اسرائیل همزمان با برگزاری این مذاکرات، گمانهزنی درباره اعطای امتیازاتی به تلآویو را پررنگتر کرده است. تاریخ ایران، از قاجار تا جنگ تحمیلی، آکنده از نمونههایی است که قدرتهای بزرگ با معامله بر سر منافع ایران، این کشور را به حاشیه راندهاند. مذاکرات ریاض ممکن است تکرار این الگو باشد، جایی که روسیه برای کاهش فشارهای غرب، ایران را قربانی و انزوای تهران را عمیقتر کند.
نظریه بازیها: ابزاری برای رمزگشایی معادلات پیچیده
۴. تحلیل سیاسی نیازمند ابزارهای علمی است نه احساسات یا گمانهزنی. نظریه بازیها که تعاملات استراتژیک میان بازیگران با منافع متضاد را بررسی میکند، چارچوبی قوی برای درک رفتار ایران، روسیه، آمریکا و دیگران در شرایط عدم قطعیت فراهم میکند. این نظریه با مدلسازی انتخابها و محاسبه سود و زیان، جایگاه ایران را در معادلات پیچیده روشن میکند. مذاکرات اخیر ریاض با غیبت اوکراین و رضایت روسیه و عربستان، ایران را در موقعیتی شکننده قرار داده است. نظریه بازیها با ترسیم سناریوها، ما را از حدس فراتر برده و به تحلیل سرنوشت ایران کمک میکند.
برای تحلیل پیچیدگی روابط میان ایران، روسیه، آمریکا و بازیگران دیگر باید این شرایط را به عنوان یک بازی استراتژیک بررسی کنیم. نظریه بازیها ابزاری است که به ما امکان میدهد تعاملات میان ایران، روسیه، آمریکا، اسرائیل، عربستان و تا حدی اوکراین را بر اساس منافع، استراتژیها و نتایج احتمالی درک کنیم. این تحلیل شرایط را به شکل یک بازی پویا با اطلاعات ناقص مدلسازی میکند زیرا هیچیک از این بازیگران از نیت و برنامههای دقیق دیگران آگاهی کامل ندارند و این ابهام، تصمیمگیری را چالشبرانگیز میکند.
بازیگران اصلی و فرعی
ابتدا باید بازیگران و منافعشان را بشناسیم. ایران در پی حفظ امنیت ملی، کاهش فشار تحریمها، تداوم نفوذ منطقهای به ویژه در خاورمیانه و جلوگیری از تبدیل شدن به ابزاری در دست قدرتهای بزرگ است. روسیه میخواهد جایگاه خود را به عنوان یک قدرت جهانی حفظ کند، جنگ اوکراین را با کمترین هزینه پایان دهد، تحریمهای غرب را کاهش دهد و از ایران بهعنوان اهرمی در مذاکرات با آمریکا بهره ببرد. آمریکا در دوران دونالد ترامپ به دنبال صلح در اوکراین به عنوان دستاوردی سیاسی، مهار ایران، تقویت روابط با اسرائیل و عربستان و کاهش هزینههای نظامی در مناطق درگیری است تا بر مهار چین تمرکز کند. اسرائیل هدفی جز تضعیف ایران به عنوان تهدید اصلی، حفظ برتری نظامی در خاورمیانه و فشار بر آمریکا برای سختگیری علیه تهران ندارد. عربستان سعودی به کاهش نفوذ ایران، افزایش اعتبار بینالمللی از طریق میانجیگری و ایجاد تعادل در روابط با آمریکا و روسیه میاندیشد. اوکراین هرچند به حاشیه رانده شده، همچنان به حفظ تمامیت ارضی و جلب حمایت غرب امیدوار است.
مراحل بازی
این بازی با حضور این بازیگران چندمرحلهای است. در مرحله اول، آمریکا و روسیه در ریاض برای پایان دادن به جنگ اوکراین مذاکره میکنند. در مرحله دوم، تصمیمگیری درباره ایران و واکنشهای منطقهای اسرائیل و عربستان شکل میگیرد.
در مرحله سوم، ایران به نتایج این تعاملات پاسخ میدهد. استراتژیهای اصلی بازیگران نیز روشن است. روسیه یا با آمریکا بر سر ایران معامله میکند و امتیازاتی در اوکراین و کاهش تحریمها میگیرد، یا اتحاد با ایران را برای تقویت موضعش در برابر غرب حفظ میکند. آمریکا یا روسیه را از ایران دور میکند تا صلح اوکراین را به دست آورد یا سیاست فشار حداکثری بر ایران را بدون معامله ادامه میدهد. ایران نیز یا روابطش با روسیه را برای مقابله با تهدیدات تقویت میکند یا با مذاکره مستقیم با آمریکا، روسیه را دور میزند. این مدل با اطلاعات ناقص، پیچیدگیهای این روابط را به خوبی نشان میدهد و زمینه را برای تحلیل عمیقتر فراهم میکند.
سناریوهای پیشرو: ایران در دوراهی استراتژیک
۵. ۳ سناریوی کلی در این بازی میتوان طراحی کرد:
اول: معامله روسیه و آمریکا بر سر ایران که در این سناریو روسیه در ازای کاهش تحریمها و تثبیت دستاوردهای خود در اوکراین از حمایت ایران دست میکشد.
دوم: حفظ اتحاد ایران و روسیه که طی آن روسیه تصمیم میگیرد ایران را به عنوان متحد استراتژیک حفظ کند و از معامله با آمریکا خودداری کند این ممکن است به ادامه جنگ اوکراین منجر شود.
سوم: مذاکره مستقیم ایران و آمریکا که ایران با درک خطر معامله روسیه و آمریکا، خود وارد مذاکره با آمریکا میشود تا از فرصت موجود استفاده کند.
نقطه تعادل نش (Nash Equilibrium)
۱. معاملهای به ضرر ایران؟
در نظریه بازیها، تعادل نش نقطهای است که اولاً هیچ بازیگری با تغییر یکجانبه استراتژی خود سود بیشتری نمیبرد همچنین اغلب بازگیران اصلی و فرعی در آن منتفع میشوند. با توجه به جداول فوق تعادل محتمل نش را میتوان در سناریو اول محتملتر دید زیرا برای آمریکا و روسیه بهینه است و جز ایران و اوکراین دیگر بازیگران از آن منتفع میشوند. انگیزه بالای ترامپ برای تحقق دستاورد سریع دیپلماتیک (صلح اوکراین) و نیاز روسیه به کاهش فشارهای اقتصادی همچنین منافعی که این معامله برای دیگر بازیگران به همراه دارد، احتمال وقوع این سناریو را تقویت میکند.
اگر مذاکرات در عربستان به نتیجه برسد و ترامپ جنگ اوکراین را بدون حضور اوکراین حل کند، ایران به احتمال زیاد به عنوان بخشی از معامله روسیه و آمریکا تحت فشار قرار میگیرد. این فشار میتواند شامل تحریمهای جدید، اقدامات محدود اسرائیل با چراغ سبز آمریکا یا حتی تضعیف نفوذ ایران در عراق، لبنان و یمن باشد. ایران در این سناریو منزویتر شده و مجبور خواهد بود به دنبال متحدان جدید (مثل چین) یا تغییر سیاست خارجی خود باشد. اما اگر ایران بتواند در یک بازی پیشدستانه به مذاکره مستقیم با آمریکا وارد شود، ممکن است نتایج بازی را به نفع خود و به ضرر اسرائیل، روسیه، عربستان تغییر دهد. اسرائیل در دو حالت ادامه وضع موجود یا معامله آمریکا و روسیه بر سر ایران، بیشترین سود را در این بازی خواهد داشت.