واحد خاکدان نقاش صاحب نام و صاحب سبک درگذشت

واحد خاکدان، نقاش هایپررئالیست ایرانی که با سرطان مری میجنگید و در هفتههای احیر در بیمارستان جم بستری بود، پنجشنبه اول آبان- یک ماه مانده به ۷۵ سالگیاش- درگذشت. واحد خاکدان، بیش از همه با نقاشیهایی شناخته میشود که از اتاقی متروک با انبوهی از اشیاء قدیمی و درهمریخته تصویر کرده است. موضوع اصلی آثار خاکدان ناپایداری زمان، اشیا و انسانهاست و او به جزئیات زندگی که انسان به آن وابسته است اما از بین خواهد رفت، توجه زیادی دارد. تجربه مهاجرت، تأثیر زیادی بر هنر خاکدان گذاشته است.
عبور از سوررئالیسم
واحد خاکدان ۷ آذر ۱۳۲۹ در خانوادهای مهاجر به دنیا آمد. پدربزرگش از اهالی آذربایجان بود که در جوانی به یکی از شهرهای روسیه مهاجرت میکند، آنجا ماندگار میشود و با زنی روسی ازدواج کرده که ولیالله خاکدان پدر واحد از ثمرۀ این ازدواج است. ولیالله در سالهای بعد از انقلاب اکتبر به ایران برگشت و در تبریز زندگی کرد. پدرش طراح صحنۀ تئاتر بود و تمام دوران کودکی واحد در پشت صحنههای تئاتر گذشت. او از همان کودکی، نقاشی میکرد و مشاهدۀ صحنۀ تئاتر و فضای فانتزیای که با چیده شدن اشیاء شکل میگرفت در شکلگیری ذهنیت هنری او تأثیر زیادی داشت. در ۱۳ سالگی به اردوی هنری رامسر رفت و در مسابقات نقاشی، مدال طلا کسب کرد. غلامحسین نامی در این اردوی هنری عضو هیأت ژوری بود. خاکدان به پیشنهاد نامی به هنرستان هنرهای زیبا رفت و سال ۱۳۴۶ تحصیلات هنری را با تعلیمات محمدابراهیم جعفری فرا گرفت. اما او در کنار آموزشهای هنرستان، مشتاقانه جریانات هنری غرب را دنبال میکرد. بعد از فارغالتحصیلی از هنرستان در سال ۱۳۵۰ در رشتۀ معماری داخلی هنرکدۀ هنرهای تزئینی پذیرفته شد. ۲۴ ساله بود که سال ۱۳۵۲ اولین نمایشگاه انفرادی خود را در گالری سیحون برگزار کرد. این آثار که نقطۀ آغاز فعالیت حرفهای او بهشمار میآید، نقاشیهایی انتزاعی بود که در آنها از نقشمایههای ایرانی به ویژه نقوش دوران پیش از تاریخ، با فرمهایی کوبیسمی استفاده کرده بود و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. خاکدان، سال ۱۳۵۴ نقاشیهایش را در تالار قندریز به نمایش گذاشت. این نقاشیها اولین کارهای او بود که در آنها فضای سورئالیستی دیده میشد. او در سال ۱۳۵۵ به خدمت سربازی رفت و آشنایی با زندگی سخت مردم و فقر در شهرهای کوچک و دورافتاده، تأثیر بسیاری در بینش هنری او برجا گذاشت. از این دوران پیکرهها و اشیاء واقعگرایانه در کارش پدیدار شد. او انسانهایی را تصویر میکرد که حالتهایی از ترس، تنهایی، توهم و وحشت را القا میکردند و شیوۀ کنار هم قرار دادن عناصر و اشیایی مثل استخوانها، صندلیها، تختخوابها و ابرهای شناور در فضا، آثار او را به نقاشیهای سوررئال نزدیک میکرد. انقلاب ۱۳۵۷ به صورتهای مختلف در آثار خاکدان انعکاس پیدا کرد. نقاشیهای این دورۀ او تلفیقی بود از تجربیات گذشته و آنچه در زندگی روزمره و اجتماع با آن مواجه میشد؛ مثل چمدانی که در اتاق خالی قهوهایرنگ قرار داشت، لباسی خونی در آن افتاده بود و ابرها بالای آن شناور بودند. از این دوره بود که کارهایش به سمت واقعیتگرایی مطلق رفت؛ اما حضور پیکرهها در اتاقی خالی و متروک، نحوۀ چیدمان اشیاء و نوع بازنمایی این موضوعات پیشپا افتاده، همچنان فضا را سوررئال نشان میداد. او در این دوره برای تأمین معاش و هزینۀ زندگی در زمینههای مختلف مثل طراحیصحنه، طراحی لباس و طراحی ماسک برای تئاتر فعالیت کرد و با همکاری ناشران ایرانی، آلمانی، سوئیسی و اتریشی، بیش از ۴۰ تصویرسازی برای کتابهای کودکان انجام داد. سال ۱۳۶۳ به آلمان مهاجرت کرد. او مدتی نقاشیهای کوچکاندازه میکشید و آثارش را در سال ۱۳۶۴ در مرکز فرهنگی اوبرهاوزن به نمایش گذاشت. این اتفاق نقطه آغاز کار او در آلمان بود و باعث شد، افراد بسیاری با هنر او آشنا شوند. او استودیویی اجاره کرد و کار نقاشیهای رنگ روغن بزرگاندازه را از همین جا آغاز کرد. نقاشیهای خاکدان، بازتابی از مشاهدات همچنین تجربۀ زیسته او بود و به این روند کاری خود بیش از ۵۰ سال پایبند ماند. خاکدان در اغلب آثار خود، بخشی از اتاقی را به تصویر میکشد که نور گرم و کمرمقی به داخل آن تابیده و پیکرههایی عجیب و هراسزده یا انبوهی از خرتوپرتها و اشیاء قدیمی به شکل درهمریخته و مرموزی در آن چیده شده است. انتخاب زاویۀ روبهرو، پرسپکتیو تکنقطهای و نوع چیدمان اشیاء قدیمی، فضایی نوستالژیک را در این نقاشیها به وجود آورده است.
سبک هنری
خاکدان به مسألۀ گذر زمان توجه زیادی دارد. عکسهای سیاه و سفید، اسباببازیها، نامههای پراکنده شده در فضا، صندوقچهها و چمدانهای پر از لوازم فراموش شده، همه نشانههایی از زندگی از بین رفتهای هستند که آثار آن هنوز پابرجاست. همانطور که خودش گفته، تجربۀ مهاجرت در این آثار منعکس شده است. خاکدان دقت بسیار زیادی در نمایش اشیاء به شکل واقعی و جزئیات آنها داشت و همین موضوع، شیوۀ کار او را به هایپررئالیسم نزدیک میکرد اما خاکدان کاملاً ذهنی به نقاشی میپرداخت و بدون استفاده از عکس یا مدل، آثار خود را خلق میکرد. هایپررئالیسم/ Hyperrealism (فراواقعیت، فزون واقعنمایی یا واقعگرایی افراطی) رویکردی به واقعنمایی با الهام از هنر عکاسی است که در آن بهصورت بسیار دقیق و عکسگونه، چهره و پیکر انسان و اشیای صنعتی در ابعاد بزرگ تصویر میشود.
منتقدان هنری به واحد خاکدان، لقب نئورئالیسم ممتاز ایران و خاورمیانه هم دادهاند. سوژۀ آثار این هنرمند لوازم و اشیا بسیار ساده و معمولی است که با پرداختی هنرمندانه، ارزشی مضاعف یافته و بر سطح بوم جاودانه شدهاند. اما در این تابلوها قصد نقاش تنها بازسازی اشیا نیست بلکه نوع بازنمایی آنها باعث ایجاد شخصیتی ویژه در عناصر شده است که مخاطب را به کشف حقیقت اشیا و عناصر موجود در زندگی افراد ترغیب میکند.

