رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > دسته‌بندی نشده : غلبه‌ی پاجوش‌ها

غلبه‌ی پاجوش‌ها

اکبر منتجبی، سردبیر روزنامه سازندگی

با به پایان رسیدن انتخابات مجلس اکنون به راحتی می‌توان درباره آرایش سیاسی مجلس و حتی نیروهای سیاسی سخن گفت. اما در همین ابتدا باید تاکید کرد که اگر این انتخابات یک بازنده بزرگ داشته باشد، او محمدباقر قالیباف است. هم خودش نتوانست نفر اول تهران شود و هم یاران نزدیکش نتوانستند جزو ۳۰ نفر اول باشند. پس مغلوب این انتخابات اوست. رئیس فعلی مجلس که پیش از انتخابات تصور می‌کرد دست بالا را دارد و لیست او، لیست اصلی انتخابات است و نیز غلامعلی حدادعادل، یار دیرین وی که لیست قالیباف را «چنار» و لیست اصولگرایان دیگر را «پاجوش کنار چنار» خوانده بود، احتمالاً الان در کنار هم انگشت حیرت به دندان می‌گزند و نگاه می‌کنند که چگونه حمید رسایی، محمود نبویان و امیرحسین ثابتی از آنها پیشی گرفته‌اند. حتی اگر انتخابات به دور دوم هم برود، باز بعید است وضعیت برای قالیباف و دوستان و یارانش تغییر کند. از این ناگوارتر ریاست او بر مجلس آینده است که پایه‌های صندلی آن از هم‌اکنون سست شده است. بی‌شک پس از اعلام نتایج قطعی به نظر می‌رسد که وضعیت قالیباف آنچنان شکننده شود که در مجلس بعدی به سختی به کرسی ریاست برسد. زیرا راه برایش نه ‌تنها هموار نیست بلکه با آنچه درباره فرزندانش و خانواده و اطرافیان و مشاورانش منتشر شد، سخت‌تر هم شده است. قالیباف ۱۲ سال شهردار تهران و قبل از آن فرمانده نیروی انتظامی بود. در پایتخت ساخت‌وساز کرد و اتوبان کشید، تونل ساخت، مکان‌های تفریحی فرهنگی بنیان گذاشت و تلاش کرد، تهران را در دوره خود دگرگون کند. حتی در نیروی انتظامی نیز ۱۱۰ را راه‌اندازی کرد تا جرم و جنایت را تقلیل دهد اما چرا آن عده از مردم تهران که رای دادند به او اعتماد نکردند؟ بنابر خبرهای رسمی (خبرگزاری مهر) تنها ۲۴ درصد مردم تهران در انتخابات شرکت کرده‌اند. در واقع از میان افرادی که در تهران واجد رای دادن بودند، تنها یک میلیون و ۱۸۱ هزار و ۳۰۰ نفر در تهران رای دادند و این افراد نیز قالیباف را به ‌عنوان گزینه اول و اصلی خود انتخاب نکرده‌ و به افرادی رای دادند که همگی یا عضو جبهه پایداری بودند یا نزدیک به این حزب سیاسی.

اشتباه قالیباف کجا بود و از کجا این ضربه را خورد؟ قالیباف تا هنگامی که شهردار تهران بود، تلاش می‌کرد چهره میانه‌رویی از خود به جای بگذارد اما پس از آنکه عزم ریاست‌جمهوری و مجلس کرد، تصویری که از او در رسانه‌ها منتشر شد یا خود وی به نمایش گذاشت، دیگر تصویر قبلی نبود. تا پیش از آن ما با یک قالیباف توسعه‌گرا روبه‌رو بودیم و بعد از آن قالیباف در کنار کسانی عکس یادگاری گرفت که ضدتوسعه و افرادی بودند که زندگی را بر مردم سخت می‌کردند.
بی‌شک قالیباف به درستی دریافته بود که پس از یک دوره شکست در انتخابات ریاست‌جمهوری، پایگاه و بدنه‌ای ندارد اما او به جای آنکه به سمت شبکه‌سازی و تاسیس حزب برود و کارهای اساسی کند، خود را به جبهه پایداری نزدیک کرد تا با یک تبانی سیاسی از طریق آنها به ریاست مجلس برسد. متاسفانه رفاقت‌ها در سیاست عمر طولانی ندارند و پایدار نیستند. فرقی هم نمی‌کند شما در کدام جناح و حزب باشید. برخی از افراد آنچنان از پشت خنجر می‌زنند که آدمی نمی‌داند از چه کسی خورده است. در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۴ مهدی کروبی با اینکه دبیرکل مجمع روحانیون مبارز بود اما این مجمع پشت وی را خالی کردند و به مصطفی معین رای دادند. قالیباف حتی حزب سیاسی هم نداشت که درصدی از وضعیت سیاسی خود مطمئن باشد. تنها امیدش به جایگاه و برخی مشاوران و کارهای آنها بود اما نمی‌دانست در روزهایی که او به صندلی ریاست مجلس تکیه داده بود و از آن لذت می‌برد و مجلس را با سران پایداری اداره می‌کرد، نیروهای بدنه اصولگرا، عدالتخواهان و اعضای پایداری به ‌شدت درحال شبکه‌سازی هستند و هر سندی که علیه او به دست می آورند را کنار می‌گذارند تا روز انتخابات رو کنند.
به همین دلیل بود که با شروع انتخابات و گرم شدن تنور آن، سیل افشاگری‌ها علیه او راه افتاد. اسنادی از فرزندانش در کانادا یا آلمان که یکی به دنبال مهاجرت به کانادا بود و دیگری خرید‌وفروش زمین در آلمان. مخالفان قالیباف که در یک قدمی او کار می کردند حتی از یاد نبردند که فلان کاندیدایی که در لیست شانا قرار گرفته است قبلاً کارمند همسر قالیباف بوده است. آنها حتی پرینت‌هایی از تراول‌هایی که مشاور قالیباف بود را نیز نگه داشتند تا شب انتخابات یک به یک رو کنند و نشان دهند که قالیباف برخلاف آنچه نشان می‌دهد در پشت پرده فرد دیگری است. قالیباف در چهار سال گذشته فراموش کرد که به جای آنکه در کنار مردم محافظه‌کار تهران بایستد، در کنار تندروهایی ایستاده است که وضعیت را برای مردم بدتر کرده‌اند. او رئیس مجلس بود و هست. رئیس مجلس باید بداند که مهم‌ترین ناظر بر دولت است و می‌تواند دولتی که این چنین تورم و گرانی را به جان مردم انداخته است و پاسخگو نیست به میخ بکشد اما متاسفانه چنین نکرد و در طول دو سال گذشته همراه دولت بود تا همراه مردم.
مردم تهران، مردم محافظه‌کاری هستند و حتی در شرایط فعلی هم عده‌ای چشمگیر ترجیح دادند در انتخابات شرکت نکنند. زیرا رای ندادن را بی‌هزینه‌ترین کار تصور می‌کنند، یا می‌کردند. جمعی از آن عده هم که بنا بر دلایلی در این انتخابات شرکت کردند، آرای باطله و سفید به صندوق انداختند. آرای آقای قالیباف دقیقاً در میان همین افرادی بود که یا رای ندادند یا آرای سفید به صندوق انداختند. آنها آن قالیبافی که ۱۱۰ را راه انداخت یا تهران را برایشان دگرگون کرد می‌شناسند اما این قالیبافی را که مجلس طرح حجاب و صیانت و ضدبرجام می‌آورد، نمی‌شناسند. اینجاست که او ضربه می‌خورد. زیرا در میان جمعیتی که در انتخابات شرکت نکردند، تنها افراد قلیلی که نگاهشان با پایداری، رسایی و نبویان یکی است در انتخابات شرکت کردند که آنها نیز با قالیبافی که فرزندش به آلمان و کانادا می‌رود، یا برای دخترش از ترکیه سیسمونی می‌گیرد، کاری ندارند.
اتفاقا آن دسته کثیری از مردم تهران که در انتخابات شرکت نکردند یا آرای سفید انداختند با خانواده قالیباف و گرفتن سیسمونی از ترکیه و سفر به کانادا و آلمان مشکلی ندارند؛ به شرط آنکه رئیس مجلس وضعیت زندگی را بهبود ببخشد، اسب وحشی دولت را لگام بزند و کیفیت زندگی را در ایران از طریق همین مجلس بهبود ببخشد اما قالیباف چنین نکرد. بی‌شک تبعات آن قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از منافع ملت ایران» که ضدبرجام بود و راه احیای برجام را بست اینجا خودش را نشان می‌دهد. قالیباف نماد مجلسی شد که چنین مصوباتی داشت.
اکنون باید پرسید آیا حیات سیاسی قالیباف به پایان رسیده است؟ با قطعیت نمی‌توان این گزاره را تایید کرد. او شکست سنگینی خورده است ولو آنکه خودش رای آورده باشد اما وضعیتش مانند فرماندهی است که یاران نزدیک خود را از دست داده است. باید به فکر مهمات و افراد جدیدی باشد و استراتژی‌اش را تغییر بدهد. اغلب شکست‌ها برای این است که استراتژی را اشتباه انتخاب می‌کنیم. او باید همان مسیری را برود که از جنس خود اوست. قالیباف مرد توسعه است نه ضدتوسعه. پس باید کنار افراد توسعه قرار بگیرد، نه منفعت‌طلب. باید کنار مردم محافظه‌کاری که حتی از جدل خیابانی هم پرهیز دارند بایستد و منادی صلح‌طلبی باشد، نه کنار تندروهایی که از امروز بیش از قبل قدرت گرفته‌اند. راه جدید او ناهموار است و مسیری جدید و دشوار را باید برای خود انتخاب کند. کسی که نتواند نفر اول تهران باشد، سقف بلندپروازی‌هایش نیز محدود می‌شود. خاصه آنکه این دوره سیدابراهیم رئیسی با اتکا به مجلس پایداری وضعیت بهتری خواهد داشت و بعید است، قالیباف بتواند سودای رقابت با او را در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۴ در سر داشته باشد. مگر اینکه استراتژی‌اش را تغییر بدهد، حزب تشکیل دهد و یاران جدیدی کنار خود بگذارد که دنبال منفعت رئیس نیستند و دنبال هزینه دادن برای او باشند. این چنین شاید بتواند پرستیژ سیاسی قبلی را به دست بیاورد.

sazandegi

«پست قبلی

پست بعدی»

پست های مرتبط

فتنه در شام

تبادل سنگین آتش میان ارتش سوریه و تروریست‌ها در حلب و ادلب…

۱۰ آذر ۱۴۰۳

آتش‌بس در ایستگاه آخر

موافقت نهایی در لبنان و اسرائیل رسانه‌های لبنان و اسرائیل اعلام کردند…

۶ آذر ۱۴۰۳

خداحافظی تلخ

بدرقه ابدی پزشک یاسوجی دیروز مراسم تشییع جنازه پزشک یاسوجی برگزار شد.…

۲۴ آبان ۱۴۰۳

دیدگاهتان را بنویسید