رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > دسته‌بندی نشده : همگام با خاتمی

همگام با خاتمی

بررسی بیانیه ۱۱۰ فعال سیاسی و فرهنگی اصلاح‌طلب که نشان‌دهنده همراهی این طیف
با سیدمحمد خاتمی، رئیس‌جمهور پیشین است و تاکیدی بر احیای نهاد انتخابات و گشودن روزنه‌ای جدید در سیاست امروز ایران

بیانیه تحلیلی گفتمانی جمعی از فعالان اصلاح‌طلب و دغدغه‌مندان توسعه که شهروندان را به حضور در انتخابات با رای اعتراضی دعوت می‌کنند، واکنش‌های متفاوت و موثری داشت. ازجمله دو روزنامه اصولگرا که یکی متعلق به طیف تندروی آن جریان است و دیگری به عدالت‌خواهان نزدیک است، دیروز با انتشار عکس و تیتر این گمانه را مطرح کردند که بیانیه ۱۱۰ نفر اصلاح‌طلبان و فعالان سیاسی و فرهنگی به دنبال تقابل با خاتمی است. درحالی که اساساً از این زاویه دیدن یک بیانیه تحلیلی، نه ‌تنها فرض غلطی را مطرح می‌کند بلکه تلاشش بر این است که همین روزنه نیز بسته شود و به بن‌بست برسد. مضاف بر اینکه بیانیه تحلیلی «بیایید روزنه‌‌گشایی کنیم» نه‌تنها در تقابل با سیدمحمد خاتمی، رئیس‌جمهور اسبق و یکی از سران اصلاحات نیست بلکه همگام با کنش‌ورزی‌های اوست. او که نگاهی واقع‌گرایانه به انتخابات داشت و دارد و حتی در سال‌های سخت و سرد بعد از اتفاقات سال ۸۸ نیز به صندوق رای پشت نکرد و رای داد و نهایتاً نیز آن روزنه که وی در سال ۹۰ باز کرد، دو سال بعد در سال ۹۲ به معبری تبدیل و منجر به پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری شد.
سیدمحمد خاتمی در این چند سال اخیر که طیف تحریمی‌ها و براندازان به‌ شدت تقویت شدند، در چند سخنرانی خود نه‌تنها تاکید کرد که براندازی در جمهوری اسلامی ممکن نیست حتی آن را مطلوب ندانست سپس از ضرورت خوداصلاحی نظام سخن گفت و آن را کم‌ هزینه‌ترین و پرفایده‌ترین راهکار خواند. چندی پیش نیز ضمن تاکید مجدد بر همین دیدگاه، انتخابات مطلوب را آن دانست که به استقرار قدرت، سامان حکمرانی و سیاست‌ورزی نظارت شده منجر شود و کاردان و پاسخگو نیز باشد. خاتمی در همین پیام گفته بود: «جمهوریت به معنى حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، مسئولیت همه ارکان قدرت متمرکز در برابر مردم و تامین مصلحت عمومی است. لوازم اینها نیز آزادی اندیشه، بیان و اجتماعات و تشکیل و امنیت نهادهای مدنی، اجتماعی و سیاسی است و انتخابات، راه و وسیله رسیدن به چنین نظم و نظامى ا‌ست و کسی با انتخابات مخالف است که مخالف انسان، آزادی او و رشد مادی و معنوی او باشد. وقتی می‌گوییم انتخابات، راه و وسیله است؛ در واقع ماهیت و جایگاه آن را مشخص کرده‌ایم. انتخابات خیر است. راه است به سوی مقصدی که عبارت است از: خود انسان و پاسداشت کرامت او؛ استقرار حاکمیت او بر سرنوشت خویش؛ و رسیدن به نظم و سامانی که در آن، ارباب واقعی، مردم‌اند و حکومت و اجزای آن کارگزاران کاردان و مسئول در برابر مردم و اگر نظام، عنوان اسلامی پیدا کرد، علاوه بر پاسخگویی به مردم، یک مسئولیت سنگین هم در برابر خداوند دارد. انتخابات اگر چنین بود، ارزشمند و مطلوب است و باید برای رسیدن به آن تلاش کرد و نیز کوشید که راه بر سوءاستفاده از انتخابات بسته شود».

بدین‌ترتیب نمایان است آنچه که ۱۱۰ فعال سیاسی فرهنگی در بیانیه خود بر آن تاکید کرده‌اند، همگام و همسو با منش و روش خاتمی است. چنانکه در بخشی از بیانیه «بیایید روزنه‌گشایی کنیم» ضمن اشاره به دوگانه تحریم و صندوق آمده است: «معیار ما در این تصمیم گام برداشتن در جهت تحقق عملی «خیر همگانی» و مصالح ایران است… چنین حضوری (حتی بدون کسب اکثریت) می‌تواند خیری بیش از تحریم و کناره‌گیری و شری به مراتب کمتر از آن داشته باشد. پیشگیری از شر بزرگ‌تر (بلاموضوع شدن انتخابات و تداوم تسخیر مجلس توسط نیروهای واپس‌گرا و کاهنده کیفیت زندگی شهروندان) و تحقق خیرهای حداقلی و بزرگ‌تر با استفاده از چنین گزینه‌هایی در انتخابات، مبانی استوار اخلاقی و سیاسی دارد. چنین انتخابی می‌تواند هم مانع دست کشیدن از «حق رای» شود و هم صدای اعتراض و مطالبه گشایش تدریجی و خشونت پرهیز را بلند کند».
پس تقابل‌سازی مدافعان اصلاح‌طلب انتخابات با خاتمی اساساً امری نکوهیده است و ادعایی نادرست. از آن گذشته، این بیانیه تاکیدش بر این است که اگر به دنبال تغییر هستیم، راهی جز انتخابات نداریم. ما در سالیان گذشته چندین راه را طی کردیم و آزمودیم. اول اصلاح‌طلبی از راه صندوق را آزمودیم. مجموعاً در انتخابات ریاست‌جمهوری خرداد ۷۶، انتخابات شوراهای سال ۷۷، انتخابات مجلس ششم در بهمن ۷۸، انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۰، دوره چهارم انتخابات شورای شهر در سال ۹۲، انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲، انتخابات مجلس سال ۹۴ و انتخابات شوراها در سال ۹۶، انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۶ پیروز شدیم. اما در سال ۱۳۸۴ رفتار تحریمی‌ها، با شعار عدم شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری به پیروزی محمود احمدی‌نژاد کمک کردند.
در واقع هرگاه که چاقوی تحریم تیز شد، مردم شکست خوردند و گزینه‌هایی که به کاخ ریاست‌جمهوری یا مجلس یا شورای شهر رفتند، تصمیمات ضدتوسعه و ضدمردمی گرفتند و دود آن تصمیمات به چشم مردم رفت و فقر و فساد نیز بیش‌ازپیش شد. اصولگرایان اگرچه با شعار عدالت پا به میدان می‌گذارند اما همیشه و در اولین قدم آن چیزی را که ذبح می‌کنند، عدالت است و آنچه بیش از همه شیوع پیدا می‌کند فساد است.
به هر حال، اصلاح‌طلبان و بدنه آنها و طیف رادیکال این جناح در طول سالیان گذشته، سه راه را عموماً رفته‌اند. ابتدا اصلاحات که بیشترین نتیجه را نیز از آن گرفته و خیر عمومی را گسترش داده‌اند، راه دوم تحریم است که هیچ برنامه‌ای برای فردای تحریم انتخابات ارائه نکردند و حتی حاضر نشدند در فردای تحریم انتخابات خودی نشان دهند. طیف تحریمی، با ابزار تحریم، درصدد فشار بر حاکمیت و هسته سخت قدرت است اما آنچه بیش از همه صدمه می‌بیند، مردم هستند. چنان که در سال ۸۴ با تحریم انتخابات و عدم رای به هاشمی، محمود احمدی‌نژاد از صندوق بیرون آمد و آنچنان بر کشور و مردم تنگ گرفت که طبقه متوسط در دوره او کمرش تا شد و در دوره ابراهیم رئیسی نیز این کمر دو تکه شد.
پس نه فقط مردم بلکه خود اصلاح‌طلبان نیز از تحریم سودی نبردند و برای فردای تحریم نیز برنامه‌ای ارائه نشد.
راه سوم، خیابان بود. اوج اعتراض در سال ۱۴۰۱ رخ داد و خیابان به مدت ۶ ماه در اینجا و آنجا اعتراضات را به خود دید. در خیابان، آنکه هزینه داد، طبقه فرودست جامعه بود که جوانانش چیزی برای از دست دادن نداشتند. چون اساساً چیزی نداشتند و در مقابل جوانانی که آنها نیز عموماً از حاشیه شهر بودند اما در بسیج فعالیت می‌کردند، رودررو شدند. این زد و آن زد. این صدمه دید و آن لطمه دید. این کشته شد و آن جان باخت. قشر متوسط نیز که سرخورده شد و خود را پاک باخته دید، تصمیم گرفت بزرگ‌ترین مهاجرت را رقم بزند و از ایران برود. طبقه مرفه نیز که اساساً دغدغه‌ای نداشتند، برجای خود ماندند و با تورم بی‌سابقه دولت رئیسی، آنها نیز متورم‌تر و فربه‌تر شدند.
پس به این ترتیب، خیابان نیز، بدون نتیجه و با سرخوردگی به پایان رسید و جوانان به هم چنگ کشیدند و کشور بزرگ‌ترین بحران ممکن را تجربه و از آن عبور کرد.
اکنون دوباره سر خط قرار گرفته‌ایم. با این تفاوت که همه راه‌ها را رفته و نتایج آن را نیز دیده‌ایم. خیابان حاصلی نداشت جز خونریزی و مهاجرت. تحریم نتیجه‌ای نداشت جز تورم و گرانی و خالص‌سازی و تنها راهی که کمترین هزینه و بیشترین ثمر را داشت، اصلاحات است. اما انتخاب و اتخاذ راه اصلاحات نیز به منزله آن نیست که این راه بی‌خطا بوده. اصلاحات سال‌های پراشتباهی را از سر گذراند و اصلاح‌طلبان بسیاری مسیرهای پراشتباهی را رفتند. کارهایی را باید می‌کردند که نکردند. راه‌هایی را باید می‌رفتند که نرفتند. بسیاری از مردم، واقعیت را می‌گویند که برخی از اصلاح‌طلبان، منفعت‌طلب شدند. برخی از این افراد چه در روزی که بر سر کار بودند و چه اکنون که کنج عافیت را انتخاب کرده‌اند، منفعت‌طلب شده‌اند. منفعت‌طلبی، گاه در حفظ ثروت و کسب‌وکار آنها تجلی پیدا می‌کند، گاه در اتخاذ تصمیمات شاذی، چون تحریم یا عدم شرکت در انتخابات. اساساً عده‌ای دیگر دنبال دردسر نیستند. سیاست تماماً دردسر است. هر قدمی که به جلو برمی‌دارید، باید آماده باشید، هزینه آن را هم بدهید. اما عده‌ای کنج عافیت را اختیار کرده و بی‌هزینه‌ترین روش که یکی از آنها همین عدم مشارکت در انتخابات است را انتخاب کرده‌اند. کسی که از چیزی حمایت نمی‌کند، به کسی هم پاسخگو نخواهد بود. کار هر فرد اصلاح‌طلب و کنش‌گر سیاسی این است که برای صندوق و فرستادن یک فرد با کیفیت به مجلس یا دولت بیشترین تلاش را انجام دهد. اصلاح‌طلبان از این‌رو در سال‌های گذشته اشتباه کردند که افراد بسیاری را به دولت و مجلس رساندند اما آنها را در همان ابتدای مسیر رها کردند و حاضر نشدند، آنها را پاسخگو کنند یا آنهایی که به دولت و مجلس و شورای شهر رفتند، حاضر نشدند شفاف باشند و پاسخگوی کسانی که به آنها رای داده یا برای آنها رای جمع کرده بودند، باشند.
اکنون می‌توان، از همین زاویه ورود کرد. نه شرایط آنگونه است که بتوان اکثریت را گرفت و نه امکان چنین موضوعی مهیاست. باید افراد محدود اما با کیفیت و پاسخگویی را به مجلس فرستاد که حتی اگر دسترسی به آنها دیگر ممکن نشد، اما این اطمینان وجود داشته باشد که همین افراد اندک که با پرچم اصلاح‌طلبی و میانه‌روی به مجلس می‌روند، نه سودجو هستند و نه ترسو. منفعت مردم را قربانی منفعت خود نمی‌کنند و آنچنان خوش بدرخشند که این روزنه به یک معبر طلایی تبدیل شود. راه طبعاً سهل نیست و سخت است اما در سیاست هر اتفاقی ممکن است. در سال ۱۳۸۴، محمود احمدی‌نژاد جریان مرده اصولگرایی را زنده و احیا کرد. در سال ۱۳۷۴ نیز اقلیتی قوی در مجلس پنجم، زمینه‌ساز دوم خرداد ۷۶ شوند و شورونشاط را به کشور برگردانند. هیچ امری در سیاست غیرممکن نیست به شرط آنکه پاشنه‌ها را برای افراد با کیفیت و فرستادن آنها به مجلس ور کشید. امری که خاتمی نیز مدافع آن بوده و هست و خواهد بود.

sazandegi

پست های مرتبط

کابینه تکنوکرات‌ها

باید فن‌سالاری در کشور حاکم شود به قلم؛ کیارش اخوان؛ عضو شورای…

25 جولای 2024

عقب افتاده‌ایم

سیدحسین مرعشی در سفر به کردستان: ایران‌ امروز را نمی‌توان براساس الگوی…

21 جولای 2024

اخلاق‌مند و مردم‌دار

چند سطری در حمایت از «مسعود پزشکیان» که نجات ایران در رای…

2 جولای 2024

دیدگاهتان را بنویسید