حزب کارگزاران سازندگی ایران در جدیدترین برنامه سیاسی خود، راهبرد حضور در انتخابات را اعلام و تبیین کرد. این تصمیم که به پیشنهاد دبیرکل حزب، سیدحسین مرعشی و با رای اعضای شورای مرکزی، سندیت یافت، تاکیدی مهم بر این دارد که حزب به صورت مشروط در انتخابات شرکت میکند و صرفاً در حوزههایی که نامزدی با سوابق روشن حزبی یا اصلاحطلبی وجود داشته باشد، حاضر خواهد شد.
شرکت در انتخابات مجلس این روزها به یکی از چالشهای اصلی سیاست داخلی ایران تبدیل شده است زیرا آنچنان که روز گذشته محمد عطریانفر، معاون سیاسی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران اعلام کرد: در این دوره انتخابات مجلس به دلیل ردصلاحیتهای گسترده توسط هیاتهای اجرایی و بعد شورای نگهبان، «حق رقابت از اصلاحطلبان، سلب شده است». به همین دلیل حتی احزابی که تصمیم به شرکت در انتخابات دارند با این چالش روبهرو هستند که چه کسی را باید به مردم معرفی کنند؟ و اساساً آیا وضعیت آنچنان هست که بتوان لیست انتخاباتی داد یا نه؟ سوالاتی از این دست در کنار مسائل دیگر اساساً وضعیت بغرنجی برای آن احزابی رخ داده که همهجوره برادری خود را ثابت کردهاند.
به همین دلیل نیز در جلسه اخیر شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران، سیدحسین مرعشی، دبیرکل حزب با تشریح وضعیت موجود جامعه و ارائه تحلیل از آنچه درحال وقوع است، پیشنهادی را به اعضای حزب ارائه کرد که در مقام راهبرد، «ضمن رعایت آییننامه جبهه اصلاحات، حزب میتواند صرفاً در حوزههایی از انتخابات مجلس فعال باشد که نامزد حزبی یا نامزدی با سوابق روشن و قابل دفاع اصلاحطلبانه تایید صلاحیت شده باشند». این وضعیت و دفاع از نامزدهای حزبی طبعاً نگاهش به شهرها و شهرستانهاست اما مساله اساسی در کلانشهرهای بزرگی چون تهران، مشهد و… است که حزب و اساساً یک جریان سیاسی که تصمیم دارد وارد انتخابات شود و لیست ارائه بدهد و مردم را به مشارکت گسترده دعوت کند به دلیل ردصلاحیتها اساساً چنین امکانی ندارد.
به هر صورت، ضرورت ارتباط نهادینه با جامعه و نهادهای مدنی ايجاب مىكند، اصلاحطلبان چگونگی وضع و نسبت جامعه در قبال انتخابات را بهمثابه عاملی تعیینکننده در راهبرد انتخاباتی خود در نظر داشته باشند. هدف اصلاحطلبان از شرکت در انتخابات کمک به حرکت کشور به سوی توسعه و پيشرفت است که تنها از مسير انتخاباتی رقابتی، منصفانه و مشارکتی تامين مىشود. شرکت و مشارکت در انتخابات یک حق عمومی و شهروندی است و هدف از آن تلاش برای حضور موثر در ساختار نظام به منظور اصلاح امور است. طبعاً انتخاباتی میتواند هدف اصلاحطلبان را تامين کند که در چگونگی اداره کشور نقش و تاثیر جدی داشته باشد.
این اساساً غیرقابل معناست که در یک کشور تمام امکانات در اختیار یک جناح قرار بگیرد و تمام مناصب بین اعضای آن جناح تقسیم شود و یک جناح دیگر را به بهانههای واهی و مختلف حذف کنند و در روند یکدستسازی حاکمیت، این جناح را به هیچ بگیرند و بعد در ایام انتخابات از آنها بخواهند که نقش تاریخی خود را ایفا کنند و در عین حال کاندیداهای آنها را نیز ردصلاحیت کنند و حتی زمانی که پس از تاکیدات رهبری درخصوص انتخابات امسال و اهمیت آن، چهرههای ارشد سیاسی در جلسهای با حضور وزیر کشور از وی میخواهند که امکان ثبتنام را مجدداً فراهم کند و دوباره با فراخوانی از همه بخواهند ثبتنام کنند، این نظرات به هیچ انگاشته شود و شرایط نهتنها مساعد نشود بلکه همان اندک افرادی هم که ثبتنام کردهاند، ردصلاحیت شوند.
این درحالی است که به بنا بر گفته سیدحسین مرعشی در آخرین جلسه حزب، «در شرایط پیچیده امروز جهان، بهویژه منطقه خاورمیانه، در برابر تهدیدهای فزاینده نظامی هیچ سلاح بازدارندهای جز یک انتخابات باز و رقابتی با مشارکت بالای مردم نمیتواند امنیت ملی ایران را تضمین کند».
چنانکه محمدجواد ظریف نیز در پنجمین کنگره سراسری حزب کارگزاران سازندگی ایران با یادآوری به ثمر رسیدن مذاکرات ایران و غرب، این پرسش را پیش کشید که «چرا ما توانستیم مذاکره بکنیم؟» و بعد خود پاسخ داد و یادآوری کرد که «اگر ۷۳ درصد مردم رای نداده بودند آیا امکان مذاکره بود؟»
به همین دلیل است که در جهان امروز برخی از سیاستورزان اصلاحطلب بر «رای» و «انتخابات آزاد» اصرار دارند. انتخاباتی که در آن تمام گرایشهای سیاسی کاندیدا داشته باشند. زیرا در جهان کنونی که ابزار قدرت متنوع شده است، تکیه بر توانمندی انسان بهعنوان مهمترین ابزار قدرت همچنان بسیار ضروری است. از همین زاویه است که حضور شاداب و پرنشاط مردم در انتخابات میتواند یک نظام سیاسی و حتی یک کشور را در برابر خطرات مصونیت بخشد.
سیدحسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران نیز از همین زاویه در سخنان اخیر خود در شورای مرکزی حزب تاکید کرد: حضور مردم در پای صندوقهای رای بود که موجب شد توطئه نتانیاهو برای حمله آمریکا به ایران به جای عراق در سال ۲۰۰۳ بینتیجه بماند. اما امروز میبینیم پس از حمله موشکی پاکستان به خاک ایران، این وزیر امور خارجه ماست که به اسلامآباد سفر میکند! این خود نشاندهنده موضع ضعیف دولت برآمده از انتخابات بیرونق است.
به گفته دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران، حاکمیت در هفتههای اخیر درک درستی از اهمیت مشارکت مردم پیدا کرده است اما نمیخواهد به لوازم آن تن بدهد. لازمه یک انتخاب پرنشاط، فضای باز سیاسی و تایید صلاحیت نامزدهایی با گرایشهای مختلف است که تا امروز اتفاق نیفتاده است. ما شرمنده مردمی هستیم که مجبور شدند طی چهار سال گذشته تورم بالای ۴۰ درصد را تحمل کنند. ما شرمنده مردمی هستیم که مدیریت غلط در حوزههای دیپلماتیک، اقتصادی و اجتماعی زیر فشار قرار گرفتهاند. مرعشی ضمن انتقاد از ردصلاحیتهای گسترده شورای نگهبان گفت: «در این شرایط از ما بهعنوان کارگزاران سازندگی ایران تنها در درون حاکمیت امکانهایی برای اثرگذاری در جهت بهبود وضعیت کنونی وجود دارد. از این جهت، انتخابات در هر شرایطی امکان مهمی محسوب میشود. البته برخی دوستان این امید را دارند که با کاهش مشارکت مردم، حاکمیت صدای آنها را بشنود و دست به اصلاحات بزند. اما تجربه سالهای اخیر در یکدستسازی کامل حاکمیت که اکنون به خالصسازی رسیده، نشان میدهد که مشارکت پایین تاثیری در جهتگیریهایی نظام ندارد و حتی بخشهایی از نظام اساساً از آن استقبال میکنند».
با این حال با تمام این تذکرات اما همچنان میبینیم که درها را بر روی یک جناح سیاسی و حتی احزاب میانهرو بستهاند و مصادره کل کشور توسط یک حزب اصولگرای رادیکال که اعتقادی به مشارکت و انتخابات ندارد، درحال انجام است. تاسفآور اینجاست که حتی دولت نیز برآمده از آن حزب است و رئیسجمهوری که باید زمینههای مشارکت فعال احزاب و کاندیداها را فراهم کند و خود زمینهساز یک مشارکت گسترده و انتخابات پرشور باشند، درخصوص انتخابات کمکاری میکند و مانند رؤسایجمهور پیشین خود اهتمامی به این موضوع ندارد. خاصه آنکه روند یکدستسازی حاکمیت و حذف نیروهای منتقد و توانمند در تمامی عرصهها و کلیه سطوح طی چند سال اخیر برای نیروهای سیاسی و اجتماعی و نیز عموم جامعه حاوی پیامی است که دولت و یک جناح خاص معتقدند، کشور را باید بدون اتکا به ظرفیتهای موجود در جامعه و نیروهای متخصص و متنوع اداره کرد. اتفاقی که در دو سال اخیر شاهدیم و متاسفانه نتایج زیانبار آن را نیز در حوزههای مختلف اقتصادی، معیشتی، سیاسی و فرهنگی دیدهایم. از آنسو، مجلسی که باید بر سر دولت بایستد و نظارهگر آن باشد و وزیران را زیر ذرهبین خود داشته باشد، نه اهتمامی به بهتر شدن وضعیت موجود دارد، نه توان سختگیری بر دولت را دارد و نه درخصوص فسادهای بزرگ و تاریخی همچون چای دبش اعتراض میکنند و بر سر دولت فریاد میکشند و نه اساساً نمایندگان آن شأنیت مجلس را رعایت میکنند. چه آنکه برخی از آنان یا دنبال شاسیبلند هستند یا دنبال مسائل دیگر. به همین دلیل این سوال پیش میآید که اساساً برخی از نهادهای انتخابی ازجمله مجلس آیا کار ویژه خود را از دست داده است؟ خصوصاً نهادهای قانونگذاری موازی با مجلس باعث کماثر شدن این نهاد انتخابی شده و این پرسش را روی میز گذاشته که آیا اساساً نظام سیاسی میداند که چه بر سر مجلس آمده است؟ درحالی که طبق قانون اساسی مجلس تنها مرجع قانونگذارى کشور است و ايجاد نهادهای متعدد قانونگذاری در کنار مجلس حکایت از کم اثر شدن خانه ملت است.
با تمام این تفاسیر، باز اگر حق رقابت از اصلاحطلبان سلب نمیشد و ردصلاحیتهای گسترده صورت نمیگرفت، این امکان وجود داشت که در شهرهای بزرگ لیست قابل دفاعی ارائه داد اما اکنون، آنچنان که دبیرکل حزب گفته است، پیشنهاد کارگزاران سازندگی «صرفاً حضور در حوزههای انتخابیهای است که نامزد حزبی یا غیرحزبی تایید صلاحیت شده باشد که سوابق روشن اصلاحطلبانه داشته باشد و با رعایت آییننامه جبهه اصلاحات بتوانیم در برابر مردم از عملکرد گذشته و آینده آنها دفاع کنیم». که البته با این ردصلاحیتها، پیدا کردن چنین افرادی نیاز به ذرهبینهای قوی دارد. از همین منظر، میتوان امید داشت که تک نمایندگان مستقل و آزادهای پیدا شوند که خلاف جریان موجود حرکت کنند. وطنپرست، ضدفساد، سختگیر بر دولت، مخالف جبهه پایداری و آزاده باشند. افرادی که میتوانند بر این دولت یله و رها سخت بگیرند و تصویر جدیدی از نمایندگی ارائه کنند. برای پیدا کردن چنین افرادی، عموم اصلاحطلبان و چهرههای سیاسی باید کمک کنند و تا با همین اندکاندک افراد مجلس را که خانه ملت است، از نو بسازیم و دوباره نهاد انتخابات را احیا کنیم.