چرا “نتانیاهو” و جمهوریخواهان آمریکا خواهان درگیری گسترده در خاورمیانه هستند؟
به قلم؛ قاسم محبعلی؛ مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امورخارجه
شهرک مجدلالشمس که چندی پیش به دلیل اصابت موشک مورد توجه رسانهها قرار گرفته اصولاً یک شهرک دروزینشین به حساب میآید که منطقه اشغالی به حساب میآید و تا قبل از ۱۹۶۷ جزیی از خاک سوریه محسوب میشد. دروزیها، طایفهای هستند که در سوریه، لبنان و مناطق تحت کنترل اسرائیل زندگی میکنند و از زمان تاسیس بهنوعی با اسرائیل توافق کردند و آن را به رسمیت شناختند و تنها قوم غیریهودی هستند که در اسرائیل رسمیت و در ارتش و پارلمان هم حضور دارند. دروزیها برخلاف دیگر اقوام با اسرائیلیها مشکلی ندارند و بحث اینجاست که اساساً هیچ دلیلی وجود نداشته که حزبالله لبنان یا حتی گروههای فلسطینی بخواهند به این منطقه حمله کند. مجدلالشمس یک منطقه نظامی یا یهودینشین محسوب نمیشود و به همین دلیل است که عملاً گفته میشود هیچ دخالتی در این واقعه از سوی حزبالله لبنان یا سایر جریانها انجام نشده است. با تمام این تفاسیر، اسرائیل درحال بهرهبرداری حداکثری از این ماجرا به نفع خود بوده و نتانیاهو در سفر اخیر خود به آمریکا سعی کرد تا ایران را متهم اصلی جنگ غزه نشان دهد و تلاش کرد تا افکار عمومی را از این پرونده به سمت تهدید ایران منحرف کند که البته جمهوریخواهان هم به دلیل انتخابات به این مساله علاقهمند بودند و شاید یک هماهنگی میان آنها با نتانیاهو وجود داشته است. بنابراین احتمال دارد که اسرائیل منتظر چنین واقعهای به عمد یا غیرعمد بوده تا بتواند موضوع را به سمت حمله علیه لبنان یا حتی پایگاههای ایران در سوریه جهتدهی کند و عملاً جنگ فرسایشی در غزه را به یک جنگ منطقهای تبدیل کند که این موضوع هم خواسته نتانیاهو است و هم میتواند سناریو مورد علاقه جمهوریخواهان بهخصوص ترامپ باشد. این وضعیت میتواند دولت بایدن را در یک شرایط نامناسب قرار دهد؛ چراکه در این وضعیت ایالاتمتحده یا باید وارد جنگ شود، یا اینکه وارد آن نشود و اگر به جنگ ورود نکنند بدونشک بایدن و بهخصوص کامالا هریس به دلیل عدم حمایت از متحد خود مورد انتقاد قرار خواهند گرفت. به نظر میرسد که حزبالله لبنان و حتی ایران هم این وضعیت را درک میکنند که نباید فرصتی به نتانیاهو در این شرایط داده شود که او بتواند به نفع خود بهرهبرداری کند. اسرائیل به خوبی میداند که جامعه لبنان نسبت به جنگ با آنها یکپارچه نیست و حتی مسیحیان و دروزیها به انضمام بخشی از اهل تسنن و حتی دولت لبنان علاقهای به شروع یک جنگ جدید ندارند و نتانیاهو هم به دنبال آن است که با یک جنگ بزرگتر، تمرکزها را از غزه منحرف کند. اینکه آیا جنگ به لبنان کشیده میشود یا خیر به نظر میرسد که اقداماتی از سوی اسرائیل انجام خواهد شد اما اینکه یک جنگ گسترده را شاهد باشیم به این بستگی دارد که کشورهایی مانند آمریکا، فرانسه و سایر دولتهای اروپایی که در این راستا فعال هستند، چه دستاوردی را به دست خواهند آورد، یا اینکه آیا آنها هم به دام نتانیاهو میافتند یا خیر. به هر حال تمام جناحها میدانند که نتانیاهو به یک جنگ بزرگتر و گسترده نیاز دارد و تندروهای جمهوریخواه در آمریکا هم برای پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری نوامبر و کنار گذاشتن دموکراتها به یک درگیری اینچنینی نیاز دارند و در کل تندروهای اسرائیل و نتانیاهو بیشترین میل را نسبت به وقوع یک جنگ گسترده و همهجانبه در منطقه دارند. در این میان باید توجه شود که اسرائیلیها هیچ علاقهای برای برقراری آتشبس دائمی درخصوص غزه ندارند و چندان مایل به این موضوع نیستند.
نتانیاهو به ادامه جنگ علاقه دارد تا در نهایت نتیجه انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا مشخص شود و احتمالاً در این میان با ترامپ و جمهوریخواهان هم هماهنگ است تا اگر آنها به پیروزی رسیدند، یک دستاورد سیاسی برای خود منظور کنند و اسرائیل بهنوعی آتشبس را با شرایط جدید بپذیرد.اساساً مساله اصلی اسرائیل این است که غزه را به منطقهای تبدیل کنند که یا تحت کنترل و نظارت نهادهای بینالمللی باشد، یا اینکه کنترل آن را همانند کرانه باختری به دست بگیرند. توجه داشته باشید که تنها اراده دولت آمریکاست که میتواند مانع اقدامات اسرائیل شود اما نکته اینجاست که دولت بایدن هم در شرایط کنونی به نوعی درگیر مسائلی مانند انتخابات بوده و به نوعی تضعیف شده است. اینکه برخی از کشورهای اروپایی اقدامات اسرائیل را بهنفع فلسطینیها محکوم میکنند یک اقدام سیاسی به حساب میآید اما در نهایت این آمریکاست که میتواند جلوی اقدامات اسرائیل را بگیرد.