چه کسانی برای اقتصاد ایران تصمیم میگیرند؟
سعید خوشبین
خبرنگار سازندگی
سیدحمید پورمحمدیگلسفیدی و عبدالناصر همتی احتمالاً مهمترین تصمیمگیران اقتصادی در دولت چهاردهم هستند. علی طیبنیا هم به عنوان مشاور اقتصادی رئیسجمهوری در دولت حضور دارد. سوال این است که چه کسی در جهتگیریهای اصلی دولت، تصمیم نهایی را میگیرد.
راهبری طیبنیا
طیبنیا متولد ۱۳۳۹ در اصفهان است و دانشآموخته اقتصاد. تز دکترای او در مورد تورم ساختاری در ایران بوده و اکنون استادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران است. طیبنیا در دولت دوم میرحسین موسوی، مشاور او بود و در دولت دوم هاشمی، دبیری کمیسیون اقتصادی دولت را بر عهده گرفت و در دوره خاتمی، مشاور کمیسیون اقتصادی دولت شد. پذیرش ریاست سازمان مدیریت و برنامهریزی از سوی فرهاد رهبر موجب شد، وی طیبنیا را برای معاونت اقتصادی سازمان انتخاب کند. طیبنیا در دولت احمدینژاد غریبه بود و گرایش او به اصلاحات موجب خشم اصولگرایان شده بود. در نهایت او مجبور به خروج از سازمان مدیریت شد. حسن روحانی که به قدرت رسید، علی طیبنیا به عنوان یکی از نامزدهای پیوستن به کابینه مطرح شد. روحانی چندان موافق حضور او نبود اما روی سیدمحمد خاتمی را زمین نینداخت. طیبنیا با توصیه اصلاحطلبان وارد دولت شد و با پشتیبانی رسانههایی که او را «طبیب تورم» نامیدند، موفق شد از نمایندگان مجلس، رای اعتماد بالایی بگیرد. تیم اقتصادی حسن روحانی ظرف یک سال موفق شدند، نرخ تورم را از حوالی ۴۰ درصد به کمتر از ۱۵ درصد برساند و پس از آن تورم به مدت چند فصل تکرقمی شد. همکاری او و حسن روحانی به دولت دوازدهم نکشید، هرچند قرار بود طیبنیا دوستان نزدیکش را از حلقه امیرآباد فراخواند و به دولت پیوند دهد. او و روحانی در مراسم افطاری دفتر رهبری همدیگر را دیدند و قراری گذاشتند تا درباره تداوم همکاری صحبت کنند. طیبنیا قرار بود تیمی هماهنگ برای دولت دوازدهم پیشنهاد کند. توصیه او این بود که همتی به بانک مرکزی برود، خودش سکان سازمان برنامه را در دست گیرد و شاپور محمدی هم راهی وزارت امور اقتصادی و دارایی شود.
از این نقشه فقط حضور همتی در بانک مرکزی عملی شد و کار به دلایل زیاد نیمهتمام ماند. اکنون علی طیبنیا، مشاور اقتصادی رئیسجمهور است و شاید طبیب تورم دوست دارد همان نقشی را در دولت پزشکیان ایفا کند که مسعود نیلی در دولت اول حسن روحانی ایفا کرد. مسعود نیلی آن روزها برای حسن روحانی کلاس درس اقتصاد گذاشت و در عین حال، ستاد اقتصادی دولت را هم اداره کرد. تجربهای که شاید طیبنیا هم بخواهد تکرارش کند.
فرماندهی همتی
علی طیبنیا و عبدالناصر همتی سالهاست که همکارند و رفیق. علاوه بر این، هر دو در زمره اعضای اصلی حلقه امیرآباد به حساب میآیند. اعضای این حلقه را اساتید دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران تشکیل میدهند. علی طیبنیا یکی از اعضای اصلی این حلقه است. عبدالناصر همتی هم یکی دیگر از اعضای این حلقه است. او سابقه ریاست بیمه مرکزی را دارد و در دولت دوم حسن روحانی نیز سکان بانک مرکزی را در دست گرفت.
عبدالناصر همتی در دولت دوم حسن روحانی قرار بود به عنوان سفیر به پکن اعزام شود. همتی پیش از سفر به چین، دقایقی فرصت پیدا کرد تا برنامههایش را برای مقام معظم رهبری تشریح کند. از آنجا که رابطه با چین برای جمهوری اسلامی اهمیت دارد، همتی پیش از سفر به پکن به دیدار مقام معظم رهبری میرود. ملاقات ۱۵ دقیقهای تبدیل به ۴۰ دقیقه میشود و پای بحثهای اقتصادی هم به میان میآید که همتی نظراتش را مطرح میکند.
احتمالاً این دیدار زمینهساز پذیرش پیشنهادی است که یک ماه بعد توسط حسن روحانی مطرح میشود. ماجرای پیشنهاد روحانی از این قرار است که همتی در تیر ۱۳۹۷ به پکن سفر میکند تا به عنوان سفیر ایران معرفی شود اما پیش از آنکه استوارنامهاش را تقدیم مقامات دولت چین کند به تهران فراخوانده میشود. از دفتر رئیسجمهوری تماس میگیرند و برای دیدار روحانی و همتی زمانی تعیین میکنند. پیش از آنکه همتی به دیدار آقای روحانی برود، علی طیبنیا با او تماس میگیرد و میپرسد از طرف آقای روحانی با شما تماس گرفتند؟ همتی میگوید، بله و به زودی قرار است به دیدار ایشان بروم. طیبنیا میگوید آماده باشید چون قرار است درباره بانک مرکزی با شما صحبت کنند. ظاهراً طبق برخی توصیهها، قرار است طیبنیا نیز به سازمان برنامه و بودجه برود و همتی عهدهدار بانک مرکزی شود. این دو از سال ۱۳۵۶ با هم رفیقاند. یعنی بیش از ۴۵ سال است که رفتوآمد خانوادگی دارند. جز این، ارتباطشان و ایدههایشان به هم نزدیک است. در آن تماس تلفنی، همتی به طیبنیا میگوید: «اگر شما به سازمان برنامهوبودجه بروید من هم قطعاً قبول میکنم» و طیبنیا این اتفاق را بسیار محتمل میداند. اما بعدها اتفاقات دیگری رخ میدهد که طیبنیا را از سازمان برنامه دور میکند. دیدار روحانی و همتی زمانی صورت میگیرد که زمزمههایی مبنی بر کنارهگیری ولیالله سیف از بانک مرکزی به گوش میرسد. حسن روحانی از همتی میخواهد، راهکارهایش را برای جلوگیری از افزایش قیمت ارز ارائه دهد و در نهایت هم از او میپرسد چه کسی را برای بانک مرکزی پیشنهاد میکنید؟ همتی میگوید: «شما اول گزینههایتان را بگویید و من هم نظرم را میگویم اما شخصاً کسی را نمیشناسم». روحانی با ایماواشاره به همتی پیشنهاد ریاست بانک مرکزی را مطرح میکند و همتی هم متوجه سیگنالهای سخنان او میشود، پس خطاب به روحانی میگوید: «منظورتان این است که من قبول کنم؟» که روحانی هم پاسخ میدهد: «اگر قبول کنید خیلی خوب است». روزی که روحانی و همتی صحبت میکنند، دوشنبه است که همتی فردای همان روز برنامهای ۳ صفحهای تهیه میکند و به دفتر رئیسجمهوری میدهد. روحانی همان سهشنبه از همتی میخواهد که از فردا مشغول کار شود. همتی میپرسد، «قضیه چین به کجا میرسد که روحانی میگوید، فرد دیگری را میفرستیم».
روحانی به دفترش اطلاع میدهد که با امضای وزیر امور اقتصادی و دارایی، عبدالناصر همتی به عنوان رئیسکل بانک مرکزی معرفی شود. این اتفاق میافتد و با امضای مسعود کرباسیان، عبدالناصر همتی رئیسکل بانک مرکزی ایران میشود.
سیدحمید پورمحمدی
سیدحمید پورمحمدی سالهای طولانی یا در وزارت اقتصاد، یا در بانک مرکزی یا در سازمان برنامه، نفر دوم و سوم بوده اما در این مدت تجربه زیادی اندوخته است. پورمحمدی مدیری با نگرش باز و تکنوکراتی با انعطاف بالاست که توان همکاری با همه دولتها را دارد. نه اهل قهر و ناز است و نه زیادی انعطاف دارد. بودجه و برنامه را میشناسد و این قابلیت را دارد که بزرگان را گرد خود جمع کند. او با جوانان تحصیلکرده رابطه خوبی دارد و در سازمان برنامه، شماری از آنها را به کار دعوت کرده است. حسین رحمتی و امینه محمودزاده جزو این جوانان تحصیلکرده هستند که رئیس سازمان برنامه را همراهی میکنند.
نام سیدحمید پورمحمدی در سال ۱۴۰۰ وقتی عبدالناصر همتی با هدف حضور در رقابتهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری از سمت خود به عنوان رئیسکل بانک مرکزی استعفا داد، سر زبانها افتاد. حسن روحانی در نظر داشت، پورمحمدی را به ریاست بانک مرکزی منصوب کند و زمزمههایی به گوش رسید اما در نهایت چنین اتفاقی رخ نداد. او خود در گفتوگویی تاکید کرده بود که پیشنهاد برای حضور وی در جایگاه رئیسکلی بانک مرکزی مطرح شده اما شخصاً این پیشنهاد را نپذیرفته است.
پورمحمدی چنانکه شرح دادیم، مدیری چشموگوش بسته نیست؛ او گاهی مخالفت میکند و پای حرف خود میایستد و حتی زندان میرود. پورمحمدی مدیری با سیاست است و آنقدر سعهصدر و تجربه دارد که مشکلات را خودش حل کند. او در جایگاه معاون اقتصادی سازمان برنامه و بودجه ازجمله منتقدان تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی بود و در نوزدهم دی ماه، یعنی چند ماه قبل از حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی همچنین اجرای برنامه موسوم به جراحی اقتصادی اعلام کرده بود: «با ادامه سیاست ارز ۴۲۰۰ تومانی دولت برای تامین ارز کالاهای اساسی، اقدام به خرید از سامانه نیما میکند و این کار منجر به چاپ پول و تحمیل تورم به مردم میشود». مسعود پزشکیان در حکم انتصاب رئیس سازمان برنامه و بودجه، پورمحمدی را موظف به تحقق اهداف سند چشمانداز، سیاستهای کلی مصوب مقام معظم رهبری و قانون برنامه توسعه کرده است.
اکنون حمید پورمحمدی ریاست سازمان برنامه و بودجه را بر عهده گرفته و چالشهای بزرگی پیشرو دارد. او باید کسری بودجه را کاهش دهد و به اقتصاد رها شده، افسار بزند.
پورمحمدی هم داعیه فرماندهی اقتصاد ایران را در دولت چهاردهم دارد.
جمعبندی
علی طیبنیا محتمل است مثل جواد ظریف، زودتر از آنچه فکر کنیم از دولت چهاردهم خارج شود. شاید هم صبر پیشه کند و بماند که در این صورت، فرمانده اقتصادی، او خواهد بود. طیبنیا اگر دل به کار دهد، این قابلیت را دارد که سیاستهای اقتصادی دولت را منجسم کند و بقیه هم قطعاً حرف او را گوش میکنند. اما اگر طیبنیا از دولت خارج شود، عبدالناصر همتی از موقعیت بهتری برای فرماندهی اقتصاد برخوردار است. اما مشکل اینجاست که وزارت اقتصاد، ستاد فرماندهی اقتصادی نیست. به این ترتیب باید حمید پورمحمدی را رهبر ارکستر اقتصادی دولت چهاردهم بدانیم. جایی که او با اقتصاددانان جوان از قدرت بیشتری برای تهیه برنامههای آتی اقتصاد ایران برخوردار است.