حزبالله مدافع همیشگی لبنان است و باید به جایگاه گذشته خود بازگردد
به قلم؛ سیدحسین مرعشی؛ دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران
بالاخره آتشبس ۶۰ روزه بین لبنان و اسرائیل برقرار شد که ایران نیز از آن استقبال کرد. موضوع آتشبس، امر بسیار مثبت و تعیینکنندهای است و باید به دلایل وقوع آن پرداخت و البته متوجه تبعات آن نیز باشیم. این درحالی است که اسرائیل به طور جد در مقابل تقاضاهای بسیار، هنوز حاضر نشده است آتشبس در غزه را بپذیرد. آتشبس در غزه نیز بسیار حائز اهمیت است و اگر این اتفاق نیز رخ دهد، اهمیت بسیار زیادی خواهد داشت. زیرا دیگر نقطه سالمی در غزه باقی نمانده است. اگر هدف اسرائیل، ویرانی کامل غزه بوده که این اتفاق افتاده است. اگرچه حماس بیش از ۱۰۰ نفر گروگان اسرائیلی دارد و آزادی گروگانها هم خواست جمعیت زیادی از مردم ساکن در سرزمینهای اشغالی است. درخصوص غزه دیدیم که به رغم فشارهای سنگین و حتی صدور حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت توسط دادگاه بینالمللی لاهه، با این حال مقامات اسرائیل زیر بار آتشبس در غزه نرفتهاند. اما اینکه در لبنان چه شد که اسرائیل به آتشبس تن داد، موضوع بسیار حائز اهمیتی است و دلیل مشخص آن این است که بعد از لطمات بسیار سنگینی که اسرائیلیها به حزبالله چه از لحاظ مجروح کردن فرماندهان حزبالله در داستان پیجرها و شهادت آقای حسن نصرالله و در ادامه آن شهادت آقای صفیالدین و جمعی از فرماندهان حزبالله؛ همچنین بهرغم بمبارانهای وحشیانه و بسیار سنگینی که در بیروت و جنوب انجام دادند، اتفاق مهمی در صحنه لبنان افتاد و آن این بود که هیچ یک از این فشارها و ضرباتی که متوجه لبنان و حزبالله بود، نتوانست قدرت مقابله به مثل حزبالله را از بین ببرد. حزبالله آنها را زمینگیر کرد و جلوی پیشروی زمینی اسرائیل را گرفت. نهایتاً نیز حزبالله با حملههای متقابل و مناسبی که به شهرهای شمالی و حتی تلآویو داشت، اسرائیل را وادار به پذیرش آتشبس کرد.
امروز بر همگان مشخص است اسرائیل نهتنها سازمان ملل و قدرتهای غربی را بلکه حتی کشورهای عربی و جامعه عرب را نیز به رسمیت نمیشناسد و اهمیتی به حرف و نظر آنها نمیدهد. نتانیاهو فقط قدرت را میفهمد و در واقع مردانگی حزبالله و یاران حسن نصرالله در لبنان و مقابله به مثلی که آنها داشتند و حملات اسرائیل را پاسخ دادند، اسرائیل را وادار به عقبنشینی و پذیرش قطعنامه کرد بنابراین به نظر من تنها امری که باعث قطعنامه شد، قدرت حزبالله بود. آنطور که همگان شاهد بودیم، بعد از جنگ ۳۳ روزه اتفاقات بهگونهای پیش رفت که در نهایت آتشبس موقت به آتشبس دائمی تبدیل شد. بنابراین حتماً اسرائیل به همان دلایلی که آتشبس را پذیرفت به همان دلایل نیز برای حفظ آتشبس تلاش خواهد کرد. در واقع اسرائیل موفق نشد همه پایگاههای پهپادی یا پایگاههای موشکی حزبالله را از بین ببرد و نهاتیاً پذیرفت که قدرت حزبالله میتواند برای او خطر ایجاد کند. به همین دلیل اسرائیل از این پس آتشبس را به هم نخواهد زد. از همین زاویه تاکید دارم که برقراری آتشبس، ربطی به ماهیت اسرائیل ندارد بلکه به قدرت حزبالله مربوط است. درسی که از این ماجرا میگیریم این است که اگر قرار است با اسرائیل و تمامیتخواهی و نیز تجاوز و زیرپا گذاشتن حقوق انسانها و حقوق مردم مقابله شود تنها ابزارش، قدرت است. قدرت درمقابل قدرت، اساس قضیه است و این تئوری به ما میگوید که نباید قدرت خودمان را تضعیف کنیم. هرچند سهم لبنان دارای پیچیدگیهای خودش است اما حزبالله بعد از مقابله با اسرائیل توانست، جامعه لبنان و حتی افکار عمومی جهانی را تحت تاثیر قرار دهد؛ یعنی محبوبیت حزبالله و مرحوم شهید حسن نصرالله به اوج خود رسید و این نتیجه مقاومت حزبالله در بیرون کردن اسرائیلیها از خاک لبنان است. حزبالله باید مجدداً در مسیر بازسازی اجتماعی و سیاسی خود قرار گیرد. امیدوارم که رزمندگان حزبالله ضمن حفظ توان و بازسازی خودشان به افکار عمومی و صاحبان سایر نحلههای فکری و مذهبی نیز توجه جدی داشته باشند. حزباللهی که مدافع لبنان است باید به جایگاه گذشته خودش برگردد.