بررسی مشکلات اقتصادی کشور و پیشنهادهایی برای عبور از آنها
به قلم؛ سیدحسین مرعشی؛ دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران
اقتصاد امروز ایران مبتلا به انواع بیماریهاست. مشکلات متعددی که اقتصاد ایران دامنگیر آنها شده است و در دومین مصاحبه تلویزیونی آقای رئیسجمهور نیز به برخی از آنها از جمله ناترازیها اذعان شد. در سرمقاله امروز سازندگی قصد دارم، تعدادی از آنها را برشمارم.
۱. کسری بودجه یکی از مهمترین عوامل تورم فعلی است. در واقع اگر بگوییم مهمترین موضوعی که مردم ایران از آن ناخرسند و ناراحت هستند و خواهان آن هستند که مسئولان کشور برای آن راهحلی پیدا کنند، تورم است. این تورم دو منشأ دارد:
اولین آن کسری بودجه دولت است که یا باید از راه افزایش درآمدها تأمین شود (که از گزارش آقای رئیسجمهور استنباط شد، دولت در این خصوص توفیق کمتری داشته و مجبور است برای پرداخت مطالبات گندمکاران و مطالبات پرستاران با اذن رهبری از صندوق توسعه ملی برداشت کنند.) یا باید دولت هزینههای خود را به صورت چشمگیری کاهش دهد. تا امروز سازمان برنامه درباره کاهش هزینههای دولت به خصوص هزینههای غیرضروری هیچ گزارشی منتشر نکرده است. حتی آقای رئیسجمهور نیز در سخنان تلویزیونی خود هیچ اشارهای به این موضوع نکردند. بسیاری از این هزینههای غیرضروری و دولتی اساسا جزو وظایف ذاتی دولت نیست. وظایف ذاتی دولت عبارت است از امنیت، رفاه عمومی و توسعه که باید پرسید در این حوزه چه کاری کردهاند. بنابراین بخشی از بودجه دولت که توسط مجلس بر عهده دولت گذارده میشود جزو وظایف ذاتی دولت نیست، از جمله همین هزینههای غیرضروری. از این رو ما میبینیم که آقای رئیس جمهور نیز هیچ اشارهای برای کمک به این عدم تعادل درآمدها و هزینههای دولت نکردند و مشخص نیست که برای کاهش کسری بودجه، دولت چه اقداماتی را درباره هزینهها انجام خواهد داد. در خصوص درآمدها نیز مشخص شد که متاسفانه اتفاق مهم و خاصی نیفتاده و قرار است، دولت برای پرداخت مطالبات گندمکاران و پرستاران از صندوق توسعه ملی برداشت کند.
دومین مسالهای که نقشی اساسی در تورم دارد عدم تعادل پولی بانکهاست. به عبارتی منابع و مصارف بانکها با هم همخوانی ندارد. بانکها برای جبران پیشی گرفتن یا بیشتر بودن مصارفشان بر منابعشان مجبور میشوند از بانک مرکزی برداشت کنند. لذا برداشت از بانک مرکزی موجب تورم میشود. این دو موضوع ریشه اصلی تورم هستند.
۲. دومین مساله ناترازی در صنعت برق است. کشور در زمینه کمبود برق مشکلات جدی دارد. در تابستان که نیاز به تولید سرمایش برای سکونتگاهها خیلی جدی است و هوا گرمتر شده، دولت مجبور میشود، خاموشی دهد. البته در دولت آقای رئیسی و دو سال آخر دولت آقای روحانی این خاموشیها عمدتا بر صنایع بزرگ متمرکز بودند که متاسفانه مجبور به کاهش تولید ناخالص داخلی شد تا خاموشی به مردم و خانوارها فشار کمتری بیاورد و منجر به اعتراضات نشود. این ناترازی و کمبود همچنان ادامه دارد و بعید است که دولت برای تابستان آینده حداقل به اندازه رشد مصرف ۱۴۰۴ و ۱۴۰۳ بتواند نیروگاه جدید به مدار بیاورد. پروژههای نیمهتمام مشخص و قابل احصا هستند، رشد برق کشور هم حداقل سالانه بالای ۶ درصد است و بسیار بعید است، تولید برق برای سال آینده بیشتر از ۶ درصد افزایش پیدا کند.
۳. مشکل دیگر کشور کمبود گاز در زمستان است. رشد مصرف گاز در ایران سالانه بالای ۶ درصد است در حالی که تولید گاز در پالایشگاههای مختلف و پارس جنوبی که مبنای اصلی تولید گاز است، سالانه با کاهش ۳ درصدی مواجه است. به عبارت دیگر از یک سو با افزایش مصرف سالانه ۶ درصد روبهرو هستیم و از طرف دیگر با کاهش تولید سالانه ۳ درصد مواجهایم.
این موضوع باعث شده است که ایران به خاطر اینکه دومین تولیدکننده گاز جهان است به سرعت از یک کشور تولیدکننده گاز به یک کشور مصرفکننده گاز خارجی تبدیل شود.
۴. مسأله صندوقهای بازنشستگی نیز مشکل دیگر کشور است که نباید آن را فراموش کنیم. صندوقهای بازنشستگی کشوری و صندوقهای بازنشستگی نیروهای مسلح بیش از ۸۵ درصد پرداختهایشان را از دولت میگیرند درحالی که باید خودشان منابعی برای پرداخت داشته باشند. در نتیجه صندوقها نه تنها منابعی برای پرداخت حقوق مستمریبگیران ندارند بلکه هزینههای خود را بر سر دولت همواره آوار میکنند و به نام کمک از دولت، حقوق مستمریبگیران را پرداخت میکنند. ضمن اینکه هر سال بر مستمریبگیران نیز افزوده میشود که همین مساله، بودجه دولت را با کسری بیشتری مواجه میکند.
این نکاتی که گفته شد، بخشی از مشکلات کشور است که شاید آقای رئیسجمهور نمیخواستند جزئیات آن را با مردم در میان بگذارند و مسایل را باز کنند. اما به هر حال بخشی از واقعیت امروز ایران است که نمیتوان آنها را نادیده گرفت و از آنها عبور کرد.
ولی آنچه مهم است و باید آقای رئیسجمهور بیان کنند این است که تصمیم دولت برای حل این مشکلات چیست و چه راهحل و راهکارهایی برای این مسایل دارد. آقای پزشکیان در دوران تبلیغات انتخاباتی هم گفتند، قصد دارند کار را به کارشناسان ارجاع دهند. این سخن و تصمیم بسیار درستی است که هیچ کار غیرکارشناسی در کشور انجام نشود اما نکتهای که محل سؤال است و باید از آقای رئیسجمهور پرسید این است که همت و اراده ایشان و دولت چیست؟ تکرار مداوم اینکه ما با مشکل و ناترازیهای متعدد و سنگینی مواجه هستیم، مسألهای از کشور حل نمیکند.
آنچه که میخواهم در ادامه این یادداشت اضافه کنم این است که ایشان مسایل را اولویتبندی کنند. آنها را روی میز بگذارند و نظرات کارشناسان را بگیرند و حتی فراخوان عمومی دهند تا حتی کارشناسانی که در دولت هم حضور ندارند، بتوانند نظراتشان را ارایه بدهند.
آقای رئیس جمهور باید نظرات کارشناسی را بشنوند و تصمیم بگیرند. هرچند که این تصمیم سخت باشد. بعد از آن نیز صادقانه، مشکلات و نتیجه کارشناسی را با مردم مطرح کنند؛ صداوسیما و رسانهها را فعال کنند که میزگردهای کارشناسی تشکیل دهند و مطالب کارشناسی را روی میز بگذارند. بحث و تبادلنظر جدی داشته باشند؛ افکار عمومی را آماده کنند و این کار را به نتیجه برسانند.
از نظر من، اولین مسألهای که آقای رئیسجمهور باید در اولویت قرار دهد، مساله قیمت حاملهای انرژی است. حاملهای انرژی شامل گاز، برق که منشأ گازی دارد به اضافه بنزین، گازوئیل و دیگر سایر فرآوردههاست. در شرایطی که دولت با کسری بودجه سنگین و اقتصاد ایران با تورم ۴۰ درصد مواجه است، منطقی نیست که رئیس جمهور «تصمیم سخت» را عقب بیندازد و دولت در مورد قیمتهای انرژی بیتفاوت باشد. همیشه تصمیمهای سخت میتوانند راهگشا باشند.
دولت میتواند با واقعی کردن نرخها، اولا جلوی اسراف در منابع کمیاب و گرانقیمت انرژی و نیز جلوی قاچاق را بگیرد. دولت باید مردم را به سمت صرفهجویی هدایت کند. تنها عاملی که در دنیا برای کاهش مصرف جواب داده، افزایش قیمت است. با واقعی کردن قیمت سوخت، دولت میتواند ۴۰ درصد از درآمدهای ناشی از افزایش قیمتها را برای کسری بودجه استفاده کند و ۶۰ درصد آن را به خانوارها و مردم بدهد و هزینههای مردم را جبران کند. این کار در مجموع درآمدزاست. به خصوص برای طبقاتی که مصرفشان متوسط به پایین است. به طوری که این کار برای دهکهای پایین جامعه صرفه زیادی هم ایجاد میکند. همچنین کسانی که در دو دهک بالای جامعه هستند و مصارف نجومی دارند نیز یا ناچارند هزینه زندگی پر زرق و برقشان را بدهند یا از مصرفشان بکاهند.
به نظر میرسد چنین روندی به رغم اینکه ظاهر سختی دارد، یک تصمیم کاملا برد- برد است. دولت میتواند قیمتهای انرژی را به فوب خلیجفارس برساند و حدود ۴۰ درصد منابع ناشی از این افزایش قیمت را برای کسری بودجه بگذارد و آن را تمام و تورم را مهار کند. ۶۰ درصد را هم به مردم بدهد و بعد از آن با یک تصمیم تکمیلی در یک دوره طولانیمدت مثلا دوره ۸ یا ۱۰ ساله به تدریج و ملایم، سهم یارانه مردم را با شیب کمی کاهش دهد که آن درآمد به ساخت زیربناهای کشور و افزایش رفاه مردم برسد.
بنابراین اگر از من سوال شود، میگویم با تصمیمگیری در این خصوص دولت هم بین تولید و مصرف منابع تعادل ایجاد کرده و هم به دهکهای پایین جامعه کمک میکند.
روابط خارجی و مسایل منطقه و نیز ادامه مذاکرات با غرب دیگر موضوعی است که به اقتصاد کشورمان مستقیم گره خورده و این روزها دولت به جد به آن روبهرو است. باید توجه داشته باشیم که اگر ما با حالت نامتعادلی وارد فاز جدیدی از درگیری در دنیا شویم واقعا بحرانها تشدید میشود. یعنی اگر جهان غرب بخواهد ظلم دیگری به ایران کند و صادرات نفتی کشور را کاهش دهد، شرایط بدتری برای اقتصاد ایران رخ خواهد داد. بنابراین باید از الان تدبیر کرد. در این موضوع مهمترین مسألهای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که ما باید از همه ظرفیتهای تجربی و منابع انسانیمان برای حل آن مشکل بهره بگیریم. از جمله اینکه از شخصیتهایی مثل آقای ظریف که دارای تجربه کافی در مواجهه با مشکلات بینالمللی هستند، استفاده کنیم.
اینجا باید گلایه کنم از برادر عزیزمان جناب آقای قالیباف که به یک موضوعی پرداختند که این موضوع با منافع ملی کشور سازگار نبود. آقای ظریف جزو معدود ظرفیتهایی است که ما داریم تا بتوانیم از ایشان برای تلطیف روابط با حاکمان جدید آمریکا استفاده کنیم و به هیچوجه نباید کسی در ایران، موقعیت آقای ظریف را به عنوان معاون آقای رئیسجمهور که کنار دست آقای پزشکیان هستند، تضعیف کند. تضعیف آقای ظریف در ایران موجب میشود از جایگاه و تواناییهایی ایشان در عرصه بینالمللی کاسته شود. ما به همه ظرفیتهایمان نیاز داریم لذا باید از تمام ظرفیتهایمان در شرایط جدید بهره بگیریم.