به یاد “آریوبرزن” که در برابر لشگر “اسکندر” ایستاد
شجاعت آریوبرزن در جریان جنگهای میان ایران و یونان اسکندر مقدونی را تحت تاثیر قرار داده بود، بنابراین به او گفت اگر تسلیم شود، سر سلامت به در میبرد اما این سردار ایرانی گفت: «آنقدر مبارزه میکنم تا بمیرم». آریوبرزن ۳۳۰ سال پیش از میلاد مسیح در مقابل لشکر دشمن ایستادگی کرد و به نوشته برخی مورخان روز بیستم ژانویه همان سال جان خود را از دست داد. اگرچه نام او در منابع تاریخی ایرانیها کمتر دیده میشود ولی مورخان یونانی در برخی کتابهای تاریخی از فداکاری او نوشتند. سازندگی به همین مناسبت به بخشی از ماجراجوییهای این سردار ایرانی پرداخته است.
عقب نشینی اسکندر
اسکندر مقدونی که قشون خود را برای جنگ با ایران به دو بخش تقسیم کرده بود، خود با سپاهیان سبک اسلحه راه کوهستانی که به درون پارس امتداد مییافت را پیش گرفت اما در روز پنجم متوجه شد که آریوبرزن برای مبارزه در«دربند پارس» است. به نوشته عبدالرفیع حقیقت، تاریخ معاصر ایرانی به احتمال زیاد این منطقه، تنگهای در کهگیلویه است و نام فعلی آن «تنگ تکآب» است. او با ابتکار خود و همراهی خواهرش «یوتاب» در این دربند دیواری ساخته بود که مانع از ورود اسکندر به پارس شود و هر کسی هم تلاشی میکرد از آن عبور کند با غلتاندن سنگها به پایین تنگه، مانع از ادامه راه او میشدند. تلفات سپاه اسکندر زیاد بود بنابراین فرمان عقبنشینی داد تا راهی برای عبور از سد دفاعی آریوبرزن پیدا کند. اسکندر در نهایت با کمک چوپانی به نام «لی بانی» که اهل لیکیه بود و به یونانی هم تسلط کامل داشت، توانست راه عبور را پیدا کند. چوپان که یک بار توسط هخامنشیان دستگیر شده بود و دل خوشی از حکومت نداشت، راه را نشان داد. درگیری میان دو سپاه آغاز شد و آریوبرزن هم به همراه ۴۰ سوار و ۵ هزار پیاده به دل دشمن زد. او میخواست پیش از تصرف پارس به دست اسکندر وارد شهر شود و از آنجا دفاع کند اما سه فرمانده سپاه اسکندر از برنامه مطلع و مانع او شدند.
روایتی از وفاداری
لویز دول در کتاب آتیلا به این جنگ پرداخته و مینویسد که اسکندر از شجاعت آریوبرزن خوشش آمده و به او میگوید: اگر تسلیم شود، سر سلامت به در میبرد اما آریوبرزن در جوابش میگوید: «شاهنشاه ایران مرا به اینجا فرستاده تا از این مکان دفاع کنم و من تا جان در بدن دارم از این مکان دفاع خواهم کرد». اسکندر در جواب او گفته بود: «شاه تو فرار کرده. تو نیز تسلیم شو تا به پاس شجاعتت تو را فرمانروای ایران کنم». ولی آریوبرزن در پاسخ گفته بود: «پس حالا که شاهنشاه رفته من نیز در این مکان میمانم و آنقدر مبارزه میکنم تا بمیرم». اسکندر که پایداری آریوبرزن را دید، دستور داد تا او را از راه دور و با نیزه و تیر بزنند و آنها آنقدر با تیر و نیزه او را زدند که یک نقطه سالم در بدن او باقی نماند و پس از مرگ او را در همان محل به خاک سپردند.
در این کتاب آمده است: «شیوه مرگ آریوبرزن همانند لئونیداس قهرمان یونانی جنگ با خشایارشا بوده است». در نهایت اسکندر به سربازانش دستور داد، قبری برای این سردار ایرانی بسازند و روی آن بنویسند به یاد لئونیداس. عبدالرفیع حقیقت در بخشی از کتاب خود درباره شباهتها و تفاوتهای لئونیداس اسپارتی قهرمان یونانی و آریوبرزن مینویسد: «جنگ دربند پارس بسیار شبیه به جنگ ترموپیل است و نحوه مرگ آن دو نیز به یک شیوه بیان گشته اما تفاوت عمده این دو شخصیت در آن است که در یونان اسامی دلیران ثبت شد و در تاریخ ماند و روی قبر آنها کتیبهها نویساندند و نام آنها را تجلیل کردند اما در ایران اینگونه نبود».
او در پایان این فصل کتابش درباره آریوبرزن اینگونه مینویسد: «برای آریبرزن (آریوبرزن) مدافع دلاور در بند پارس و بهتیس کوتوال غزه دو سرداری بودند که به طور کامل در راه میهن عزیز خود ادای وظیفه و جاننثاری کردند و در حقیقت نام آنها را باید در ردیف شهیدان وطن ثبتوضبط کرد و یاد و خاطره آنان را برای همیشه تقدیس نمود».
زمستان سال ۸۹ مجسمه آریوبرزن در میدانی از شهر یاسوج نصب شد اما تابستان ۹۰ یكی از مسئولان وقت استان از دادستان كهگیلویهوبویراحمد خواست تا دستور تخریب آن را بدهد اما با مخالفت مردم و اعضای شورای شهر و برخی نمایندگان از این اقدام جلوگیری شد.